عناوینی چند از اعصار گذشته وجود دارند که هر زمانی دست به تجربهشان بزنید، کماکان سرگرمکننده بوده و باری دیگر یادآور ارزش ابدی خود میشوند. از جمله این بازیها میتوان به عنوان Seiken Densetsu 3 اشاره کرد؛ این اثر، علیرغم نامی بودنش در شرق و شهرتش میان طرفداران نقشآفرینیهای ژاپنی، هیچگاه پا در عرصهی بازیهای رایانهای غرب نگذاشته و تنها توسط تعدادی اندک تجربه شده است. با گذشت بیست و پنج سال، امروز شاهد آن هستیم که این بازی هم مانند بسیاری از جواهر کلاسیک دیگر، بازسازی کاملی دریافت کرده تا بلکه شکوه از دست رفتهی خود را با جهانی شدنش دوباره بدست بیاورد. Trials of Mana، بازسای عنوان مذکور، با وجود وفاداری بیچون و چرایش به اثر اصلی که اساسا حسنی است مثبت، نتوانسته آنطور که باید با استانداردهای کنونی خودش را وقف دهد و پایینتر از سطح انتظارات ظاهر شده است. با بررسی عنوان Trials of Mana در وبسایت «پیکسل آرتس» همراه باشید.
آزمونهای سرنوشت
داستان بازی در دنیایی جریان دارد که توسط «الههی مانا» (Goddess of Mana) ساخته شده است. وی در بازهی قبل حیات با ساختن شمشیری که با نام «شمشیر مانا» شناخته شده، هیولاهایی را که نمایندهی عناصر بوده و «بِنِودانس» (Benevodons) نام دارند شکست داده و سپس آنها را درون تکه سنگهایی زندانی میکند. بعد از آن، «الههی مانا» دنیا را آفریده و خود نیز به یک درخت تبدیل شده، به خوابی ابدی فرو میرود. عصرهای متوالی میگذرد و به زمان کنونی ماجرای بازی میرسیم. ماجرای حاضر دنیای Trials of Mana از دیدگاه شش قهرمان از سرزمینهای مختلف روایت میشود که هر یک به نحوی با خطر بازگشت ساکنان تاریکی مواجه شده و ماجراجویی خودش را جهت دستیابی به «شمشیر مانا» و بازگرداندن صلح و آرامش به دنیا و البته نجات عزیزان یا ادای وظایف، شروع میکند. حال، بازیکن سه تن از این شش قهرمان را انتخاب کرده و وارد میدان مبارزه میشود. موردی که باید بدانید این است که داستان بازی به سه بخش کلی تقسیم میشود. دستیابی به این بخشها و ادامهی روایت از یکی از آن نقطه نظرها بستگی به شخصیتهایی که انتخاب میکنید دارد. برای مثال، اگر شخصیت «هاکآی» (Hawkeye) را با «رِیز» (Riesz) بردارید، در اکثر نقاط داستان بایستی با «شاهزادهی تاریکی» (The Dark Prince) مبارزه کنید. شخصیتهای بازی دو به دو به گروههای کوچکی تقسیم شده که تعاملات ویژهای باهم دارند. به بیان سادهتر، علیرغم نقشآفرینی کردن شما باز هم از سیر خاصی پیروی خواهید کرد. هرچند تمامی این خطوط در انتها به یکدیگر وصل شده و با دشمنی مشترک مواجه میشوند.
آیا وجود چنین سیستمی نیاز است؟ در وهلهی اول، میتوان به راحتی فهمید که این کار در جهت افزودن خاصیت و هویت ماجراجویی شما وجود داشته و باعث میشود که بین شخصیتهای خود رابطهای بالقوه را حس کنید. وجود دیالوگهای مخصوصی میان شخصیتهایی که با یکدیگر همخط هستند به این قضیه کمک بسیاری میکند. سپس بحث ارزش تکرار به میان میآید. وجود تعاملات خاص، دشمنان و شخصیتهای منفی متمایز و سیری متفاوت بر ارزش تکرار کلی بازی میافزاید. این مورد در بازی اصلی هم وجود داشته و دقیقا به همان شکل به اثر کنونی منتقل شده است. سامانهی جالبی که متاسفانه بخاطر وفاداری بیش از حدش ضربه خورده است. اول آنکه تعاملات بالقوهای که به آنها اشاره نمودیم بسیار محدود بوده و چندان شخصی نمیشوند. اگر قرار است بین شخصیتهای بازی دو به دو رابطهی بخصوصی وجود داشته باشد، بهتر است آنها را تا جای ممکن شخصی کنیم تا بلکه شاهد عواطفی میان آن دو شخصیت بوده، بتوانیم با آنها همزاد پنداری نماییم. اما این مورد چندان رخ نداده و اکثر صحبتهایی که میان اشخاص رخ میدهد حول محور حملههای اخیر درون دنیای بازی و نبود صلح در غیبت «مانا» است.
مسئله بعدی، شخصیتپردازی میباشد. باوری وجود دارد که مطابق آن، میتوان در عین سادگی، به زیبایی هم دست یافت. مشابه آن را میتوان در عنوانی چون Dragon Quest XI پیدا کرد که در عین حفظ ریشهها و قدمت خود، باز هم موفق به ارائهی صحیح و رضایتبخشی شده و چندان نیازی به امروزی شدن ندارد. اما Trials of Mana از همان حداقلهای لازم هم برخوردار نیست. وفاداری به ریشهها عموما مثبت بوده و از آن همیشه استقبال شده است، اما اینکه دقیقا همان سبک و سیاق گذشته را در قبال شخصیتپردازی به بازسازی امروزی بیاورید همیشه نتیجهی مثبتی نخواهد داشت، موردی که Trials of Mana متاسفانه از آن پرهیز نکرده و به فهرست شخصیتهایش صدمه زده است. وجود لحظات عاطفی بیشتر، آشکارسازی گذشتهی شخصیتها به شکلی گستردهتر و مجموعا بسط دادن هر یک از قهرمانان بازی یا شخصیتهای منفی، میتوانستند در تقویت این مورد بسیار مفید باشند، اما در نهایت این چنین نبوده، بازی سعی کرده با حفظ سادگی افراطیش استانداردهای امروزی را به جا آورد که خب در آن موفق نشده است. اما جدای از موارد یاد شده، باید از افت و خیزهای به جای بازی و حفظ روند آن تمجید نمود. در Trials of Mana، شما شاهد سکانسهای اکشن آنچنانی یا وقایع حماسی نیستید، اما موارد موجود را با کارگردانی دوستداشتنی دریافت خواهید کرد تا مبادا روند نه چندان دور از تصور بازی موجب خستگی شما شود.
مبارزان مانا
بازسازی عنوان Trials of Mana از سیستم مبارزهای اکشنمحور استفاده کرده و مانند یک عنوان Hack and Slash رفتار میکند. دوربین بازی به شکل سوم شخص بوده و شما به محض شروع مبارزه در محدودهای بسته قرار گرفته، در همان حیطهی تعیین شده مشغول نبرد خواهید شد. همانطور که پیشتر ذکر کردیم، بازیکنان در ابتدای امر سه شخصیت را برای شروع بازی انتخاب میکنند. شما از این سه شخصیت در طول مبارزات استفاده خواهید کرد و استفادهی شما مستقیم خواهد بود. بدان معنا که در هر لحظه قادر هستید میان آنها یکی را انتخاب کرده و با آن شخصیت مشغول شوید. هر شخصیت دارای یک ضربهی سبک و یک ضربهی سنگین بوده و میتوانید با ترکیب کردن آنها حرکات طولانیتر و جدیدی را پیاده کنید. درکنار ضربات مذکور، شما از انواع جادو و ضربات مخصوصی که مشابه Limit Breakهای عناوین Final Fantasy هستند، بهره خواهید برد. کلیت مبارزات Trials of Mana در این بند خلاصه میشود، اما آیا این رویه توانسته وظیفهی خطیرش را بعنوان عامل اصلی نگهداشتن بازیکن پای بازی به سرانجام برساند؟
اولین ایرادی که حین انجام نبردهای گوناگون با آن مواجه میشوید، خشکی مبارزات است. بهمنظور ایجاد حس پویایی، حتما نیازی نیست که حرکات شخصیتها نورانی و پر زرقوبرق بوده و باعث ترشح آدرنالین شوند. صرفا وجود مواردی اندک چون نوار Stagger یا موجود شدن حرکات جدید در زمان مناسب، چیزهایی که Trials of Mana در آنها کامل ضعف داشته، میتواند خود گیمپلی بازی را متحول کند. مشکل این است که بازی دقیقا در زمینهی گیمپلی هم سعی دارد تا حد امکان ساده باشد. شما حین نبرد با دشمنان بازی، که عموما هیولاها هستند، هیچگونه نوار Stagger ندارید که بدانید برای مثال تا چه میزان دیگر وارد کردن ضربات متوالی یا استفاده از نقطهی ضعف دشمن نیاز بوده تا بلکه آنها از پای درآمده و برای مدتی ضعیف شوند. علاوه بر این، نقاط ضعفی که از آنها یاد کردیم تقریبا بیاستفاده بوده و مگر وارد کردن خساراتی بیشتر در حد و اندازهی عددی ۳۰ الی ۴۰ واحد، کار دیگری نمیکنند. این موارد در همان ابتدای کار باعث میشوند که حس بد Button Mashing به بازیکن دست بدهد، یعنی شما برای پیش بردن بازی و مبارزه بایستی دائما دکمههای تکراری را مکرر و پشت هم فشار دهید، موردی که نه چالش داشته و نه چندان تفکر نیاز دارد. وجود سه شخصیت متمایز حین مبارزه تا حدی سعی کرده که مشکلات چیره بر بازی را پوشش دهد اما خب نتوانسته از پس تمامی آنها بربیاید.
نوار سلامت دشمنان نیز بشدت آهسته خالی خواهد شد. اثر ناچیز نقاط ضعف در این وادی بسیار حس میشود. استفاده از نقاط ضعف حتی موجب یک Knockback کوچک هم نشده و اگر دشمنی روی شما ضربهای سنگین وارد کند، به احتمال زیاد آن را دریافت خواهید کرد. راههای دفاعی شما مقابل ضربات دشمنان، یا Dodge کردن بوده و یا استفاده از یک Combo ساده و تک حرکته که موجب پرتاب دشمن و برهم زدن روند ضرباتشان میشود. Trials of Mana آنقدر ساده و کلاسیک بوده که حتی یک سپر فعال (Active Guard) را شامل نشده است. تنها وجود چند امتیاز تجربهی بیشتر (XP) به بازیکن این انگیزه را میدهد که بدون صدمه دیدن مبارزه را تمام کند. اگر شما مبارزات خود را در محدودهی زمانی کمی بدون خسارت دیدن تمام کنید، میزان پاداش تجربهتان بیشتر میشود. این پاداش زمانی کارآمدی بودنش را نشان میدهد که با سیستم تغییر کلاس آشنا میشوید. هر یک از شخصیتها میتوانند بعد از عبور از هجده سطح تجربه کلاس خود را مطابق عناصر «روشنایی» (Light) یا «تاریکی» (Dark) تغییر دهند. از مزایای تغییر کلاس، میتوان به تقویت وضعیت عمومی، جادوهای جدید و یک الی دو حرکت تازه اشاره کرد. کمبود حرکتی که پیشتر از آن صحبت کردیم بخاطر این مسئله است، که بازیکن بایستی آنقدر به کشتن چندین و چند بارهِی دشمنان، به اصطلاح Grinding، مشغول شود تا بلکه بتواند از حداقلهای لازم جهت متنوع بازی کردن بهرهمند گردد. و از آنجایی که نبردهای بازی حتی یک Combo Meter هم ندارند تا مقداری اندک انگیزه به شما بدهند، شما کماکان از این موضوع آزرده خواهید شد.
Trials of Mana از جانب خود بیشترین لطمه را دیده و موارد مثبتش را، مثل سیستم جذاب کلاسها که کلا رویه بازی کردن شما را مطابق جایگاه جدید شخصیت عوض نموده، یا حتی سیستم کلی مبارزات که به خودی خود جالب است، خراب میکند. میتوان گفت تنها جایی که مبارزه کردن جذاب بوده و موجب سرگرمی میشود، بخش Boss Fightهای بازی است. Bossهای بازی از الگوهای حرکات مختلفی استفاده میکنند و چالشبرانگیزند. هرچند که چالش آنان به سبب نبود مواردی که بالاتر ذکر کردیم بوده، اما بازهم وجود اندکی چالش خوب است و شوکی به ذهن بازیکن وارد میکند. طراحی و تنوع دشمنان گاها خوب و گاها بد است. Trials of Mana در رونمایی کردن از دشمنان جدیتر و سختتر خود بسیار صبر کرده و به قولی «کشش میدهد». به عبارتی دیگر، شما حداقل ده ساعت را صرف دیدن دشمنانی خواهید کرد که از طراحی بسیار ساده و تکراری استفاده کرده و چشم را خسته میکنند. در عوض، در آن سوی بازی، دشمنان جالبتری وجود داشته که نزاع با آنان سرگرمکننده و خواستنی است. در مجموع، Trials of Mana در قبال گیمپلی هم در گذشته مانده و چندان سعی نکرده که خودش را به ملاکهای امروزی برساند. در نتیجه، فرقی ندارد که شما از بازیکنان قدیمی یا جدید باشید، در هر حال با گیمپلی این بازی نمیتوانید چندان خو بگیرید. البته بازی از حداقلهای لازم جهت نگهداشتن شما تا انتهای بازی، حال به هر نحوی، برخوردار است اما این برخورداری بود و نبودش چندان تفاوتی ایجاد نکرده و خیلی به شما اشتیاق نمیدهد.
جهان Trials of Mana جهانی است که فقط بهمنظور دادن آیتمهای بیشتر به شما طراحی شده و بخاطر ضعفهایی مثل نبود هرگونه ماموریت یا مواردی فرعی، عموما توخالی بنظر میرسد. البته این جهان از یک چیز جالب استفاده میکند و آن سیستم خاصیت مستقل روزهای هفته است. این مورد بدین صورت بوده که هر یک از روزهای هفته با عنصر خاصی از طبیعت در ارتباط بوده و اگر بازیکن از قابلیت مطابق آن روز استفاده کند، قدرت بیشتری را حس خواهد کرد.
هستی زیبای مانا
Trials of Mana به لحاظ زیباییشناسی عینا از جملهی «زیبایی در عین سادگی» پیروی کرده و با طراحی ساده و دوستداشتنیش، نوعی آرامش و هارمونی را ایجاد نموده و بازیکن را مجذوب خود میکند. خبری از کریستالهای رنگی یا موجوداتی عجیب الخلقه نیست، اما همان بیآلایش بودنش ستودنی است، اللخصوص در قبال طراحی ظواهر شخصیتها و لباسهای مختلف آنها، که بعد از تغییر کلاس عوض میشوند. دنیای بازی هم به همین روال ساخته شده و با جزئیاتی اندک، فرهنگها و آداب گوناگون و البته جوانبی فانتزی را در خود پیاده میکند. وجود صداگذاری کامل مورد دیگری است در این بازسازی که میزان تاثیرگذاری و زنده بودن عنوان را چندین و چند برابر بیشتر کرده و درکنار قابلیت انتخاب دوبلهی ژاپنی از همان ابتدای بازی، کارش را تمام و کمال انجام میدهد. قطعات موسیقی بازی بسیار نیستند، اما همان تعداد موجود به لطف کیفیت بالا هویت دوگانهی خود را، یعنی هم نگهداشتن ریشههای قدیمیاش و هم المانهای جدید، به بهترین شکل ممکن نشان میدهد. شما همچنین قادر هستید از قطعات موسیقی کلاسیک استفاده کنید.
سخن آخر
Trials of Mana یک بازسازی نیست، چرا که با وجود ظاهر جدیدش، در گذشته باقی مانده و در اکثر مواقع ذرهای برای امروزی شدن تلاش نکرده است. کمبودهای بخش گیمپلی، از نبود Fast Travel و Backtracking زیاد، تا عدم تنوع کافی، درکنار ضعفهای داستانی بازی در قبال بسط دادن جزئیات شخصیتهایش، باعث شده که از این بازسازی خاطرهی بسیاری خوشی را در ذهن خود نداشته باشیم. تنها اگر دنبال یک نقشآفرینی ژاپنی جدید هستید یا کنجکاوید که بدانید Trials of Mana دربارهی چیست، سراغ این بازی بروید. در غیر این صورت، بهتر است تا زمان تخفیفی قابل توجه برای تهیهاش صبر کنید.
Trials of Mana یک بازسازی نیست، چرا که با وجود ظاهر جدیدش، در گذشته باقی مانده و در اکثر مواقع ذرهای برای امروزی شدن تلاش نکرده است. کمبودهای بخش گیمپلی، از نبود Fast Travel و Backtracking زیاد، تا عدم تنوع کافی، درکنار ضعفهای داستانی بازی در قبال بسط دادن جزئیات شخصیتهایش، باعث شده که از این بازسازی خاطرهی بسیاری خوشی را در ذهن خود نداشته باشیم. تنها اگر دنبال یک نقشآفرینی ژاپنی جدید هستید یا کنجکاوید که بدانید Trials of Mana دربارهی چیست، سراغ این بازی بروید. در غیر این صورت، بهتر است تا زمان تخفیفی قابل توجه برای تهیهاش صبر کنید.
کارگردانی خوب روایت بازی
طراحی دوستداشتنی
صداگذاری قوی و وجود دوبلهی ژاپنی
قطعات موسیقی درخور