۱۴ فیلم برتر که براساس بازیهای ویدیویی ساخته شدهاند
حضور (تاحدودی) موفق بازیها در پرده نقرهای
بعضی از فیلمهای اقتباس شده از بازیهای ویدیویی توانستند تعهد خودشان را به منبع اصلی (بازیهای ویدیویی) حفظ کنند و برای آن شرکت یا نام تجاری سودمند باشند. اما خیلی از فیلمهای اقتباسی نتوانستند نظر فیلمبازان و گیمرها را به خود جلب نمایند. در ادامه با ما همراه باشید.
دو فیلم Sonic the Hedgehog و Detective Pikachu بالاترین جایگاه را در لیست ما دارند. حتی در این لیست فیلم Super Mario هم حضور دارد.
تا به حال فرصتی بهتر از این برای طرفداران فیلمهای اقتباس شده از بازیهای ویدیویی وجود نداشته که با بهترین فیلمهای بازیهای ویدیویی آشنا شوند. در ادامه به معرفی بهترین فیلمهای بازیهای ویدیویی میپردازیم.
۱- فیلم Pokemon detective Pikachu
علیرغم تلاشهای بیشمار، هیچگاه هیچکدام از قسمتهای انیمه Pokemon در سینماها اکران نشد؛ اما نمیتوان از اکران پیکاچو در سینماها برای همیشه جلوگیری کرد. در نتیجه اولین فیلم اکشن زنده (live-action) این سری ساخته شد که از تمام جزییات و فنون گرافیک کامپیوتری (CG) به همراه حضور انسانها به زیبایی استفاده کرد تا دنیایی پرتکاپو که همیشه طرفداران بازیهای ویدیویی از زمان بازی Red & Blue روی گیمبوی آرزوی دیدنش را داشتند، محقق سازد.
این یک داستان غیر رمزآلود و ساده است که به راحتی قابل پیشبینی بوده و فقط به جزئیات اندکی میپردازد. اما بنظر میرسد که توسط طرفداران قدیمیی که حق رای در این کمپانی داشتند، ساخته شده است و به همین خاطر توانسته محبوبیت خود را حفظ کند.
عاملی که این فیلم را جزء برترینها قرار داد، بازی Ryan Reynolds است؛ شخصیتی که شهرتش را مدیون طعنهها و بذله گوییهایش در فیلمها میباشد. او به جای موجود جذابی حرف میزند که صدای بالغانه او زمانی که از دهان آن موجود کوچک خارج میشود، بر جذابیتهای فیلم میافزاید. بخصوص سکانسی که در میخواست Pokemon دیگری را در جریان گم شدن یک فرد بازجویی کند بسیار جذاب بود.
۲- فیلم Tomb Raider
Angelina Jolie در دو فیلم پر هزینه Tomb Raider به عنوان شخصیت اصلی سری یعنی Lara Craft در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ درخشید. این دو فیلم از عوامل موثری بودند که اهمیت و ارزشمندی فیلمهای براساس بازیهای ویدیویی را نشان دادند. در سال ۲۰۱۸، خانم Alicia Vikander در فیلم Tomb Raider به ایفای نقش پرداخت. این فیلم از ریبوت نسخه ۲۰۱۳ بازی تومب رایدر الهام گرفته شده بود.
اندک صحنههای دلخراش این فیلم مستقیما از بازی اقتباس شدهاند اما این کار به صورتی انجام شده است که بسیار طبیعی جلوه میکند. Vikander کاملا با نقش Lara Craft تناسب دارد. علاوه بر آن بازی جذاب همیشگی Walton Goggins در نقش بدمن فیلم یعنی Mathias Vogel بر جذابیتهای آن افزوده است. نسخه بعدی این فیلم هم در مرحله پیش تولید میباشد.
۳- فیلم Rampage
راک بیش از یکبار در لیست بهترین فیلمهای ما دیده میشود؛ اما فیلم Rampage به احتمال زیاد فیلمی است که او دوست دارد مخاطبانش او را با آن به یاد آورند. براساس سری بازی های آرکید Midway monster، این فیلم آنقدر خندهدار است که بتواند سرگرم کننده هم باشد.
داستان پیرامون یک گوریل بزرگ میچرخد که در کنار دو موجود عجیب دیگر، یک هیولای گرگ مانند و موجودی دریایی، در شهر از آسمان خراشها و برجها بالا رفته و شهر را نابود میکنند! و تنها راک است که می تواند جلوی این ویرانی و دیوانگیها را قبل از اینکه خیلی دیر شده باشد، بگیرد. فیلم قدرت زیادی در دیالوگهای معنادار یا بیان داستان ندارد اما تماشای آن از ابتدا تا انتها مفرح و سرگرمکننده است.
۴- فیلم Sonic the Hedgehog
تقریبا در ابتدای معرفی اکثرا نسبت به فیلم Sonic the Hedgehog دید خوبی نداشتند. این بازی ویدیویی در سالهای اخیر، برخلاف سری درخشان خود در گذشته، در ردههای میانی بهترین بازیها بوده است. تولیدکنندگان نیز برای نمایش یک فیلم جدید بر اساس بازی نگران بودند که نتواند به فروش مناسبی دست یابد.
زمانی که از اولین تریلر (پیش نمایش) فیلم رونمایی کردند، طراحی نامناسب Sonic و اعتراضات به آن باعث شد که کمپانی Paramount Pictures دوباره شخصیت Sonic را طراحی کند و به همین دلیل انتشار فیلم با تاخیر روبرو شد.
اما این تاخیر ارزشمند و سودمند بود، چراکه طراحی جدید Sonic شبیه شخصیت بازی بوده و طرفداران را نسبت به سرانجام فیلم خوشبین کرد. مخاطبان اصلی فیلم افراد جوانتر هستند. در این فیلم شاهد جوکهای بیمزهای هستیم اما چون بازیگران با انرژی مثل James Marsden و Jim Carrey، همچنین Ben Schwartz در نقش Sonic در آن حضور دارند، سازندگان آن موفق شدهاند تا به تعادل دست یابند. استفاده از مکانیزمهای داخل بازی از عناوین Genesis و دیگر شخصیت های معروف قطعا توانسته ۹۰ درصد افرادی که به دنبال شادیهای نوستالژیک میگردند را راضی کند. از دیگر نکات مثبتی که این فیلم، را متناسب با روحیات و سن بچهها میکند.
۵- فیلم Mortal Kombat
برخلاف خشونت و خونریزیهای ضربههای مرگبار، سری Mortal Kombat همیشه سعی کرده که به حالت مزاح گونهای مبارزه بیپایان بین خوب و بد را نشان دهد و تنها نسخه اصلی فیلم که توسط Paul W.S. Anderson کارگردانی شده، نسخهای است که میتوان چنین ویژگی را در آن تماشا کرد.
ایفای نقش Rayden توسط Christopher Lambert هر آنچه که نیاز دارید در مورد این فیلم بدانید را میگوید! برخلاف معمول این فیلم هیچکدام از صحنههای خونریزی بازیهای ویدیویی را ندارد که همین آن را برای مخاطبان جوان مناسبتر میکند. فیلم در تلاش است تا بگوید Mortal Kombat تنها به خشونت محدود نمیشود. همچنین افسانهها و اسطورههای عجیب در داستان آنقدر طبیعی و قوی جلوه کردهاند که میتواند به تنهایی برای دیدن فیلم کافی باشند.
درنهایت، هرچند مشخص نیست که دقیقاً چه چیزی باعث موفقیت نسخه اول این فیلم شده در حالی که با وجود ادامه یافتن و کیفیت خوب بازیهای این سری، فیلمهای اقتباسی این مجموعه هنوز نتوانستهاند به کیفیت و موفقیت فیلم اول آن دست یابند.
۶- فیلم Resident Evil Damnation
Resident Evil Damnation دومین فیلم انیمیشنی از سری رزیدنت ایول است. فیلم Resident Evil Damnation پیشزمینه ای برای عنوان Resident Evil 6 میباشد. این انیمیشن تماما از صحنه های اکشن پر شده و باید گفت که روند در انیمیشنها بسیار بهتر از عناوین ساخته شده توسط کپکام جواب میدهد، تمرکز ویژهای بر سکوت برای ترساندن بازیباز داشته و گاهاً خسته کننده میشوند. در این فیلم شاهد صدای جذاب Matthew Mercer هستیم که در نقش اصلی Leon S. Kennedy درخشیده و چهرههای آشنای دیگری همچون Ada Wong و هیولا Tyrant نیز در آن حضور دارند. بر خلاف حرکات اکشن فیلمهایی که Milla Jovovich در آن بازی میکند، این فیلم اینطور بنظر میرسد که توسط افرادی که با نسخه بازی آن آشنایی داشتهاند ساخته شده است. در نتیجه با شخصیتها با احترام برخورد میشود و به داستان اصلی وفادار است به جای آنکه صرفا نمایانگر ظواهر داستانی باشد که ارتباط اندکی با مضمون و فضای بازی دارد.
۷- فیلم Prince of Persia: The Sands of Time
از میان تمام فیلمهای مهمی که از بازیهای ویدیویی اقتباس شدهاند، فیلم Prince of Persia از ابتدا عجیب بنظر میرسید. این فیلم بر اساس سری بازی ساخته شده که پس از عرضه مجموعه Assassin`s Creed از سوی کمپانی Ubisoft، در حال از دست دادن محبوبیت خود بود؛ اما باتوجه به بودجه کلان و بازی خوب Jake Gyllenhaal توانسته به عنوان یک فیلم خوب در حد خودش ظاهر شود.
علت موفقیت فیلم Prince of Persia در زمانی که اکثر فیلم های همرده آن شکست خوردند، علاوه بر بازیگران ستارهای که این فیلم داشت مانند Ben Kingsley، مملوء بودن فیلم از صحنههای اکشن و دنیایی زیبا و بزرگ بوده است. همچنین فیلم توجه ویژهای به بازی داشت و براساس آن جلو میرفت.
۸- فیلم Final Fantasy: The Spirits Within
فیلم Final Fantasy: The Spirits Within پتانسیل آن را داشت که نه تنها اقتباسهای بازیهای ویدیویی، بلکه صنعت سینما را برای همیشه تغییر دهد. این فیلم CG از لحاظ زیبایی هیچ چیز کم ندارد و طرفداران همیشگی Final Fantasy که جلوه های سینمایی بازی را از طریق کنسول پلی استیشن دنبال میکردند را نیز غافلگیر کرد.
صدای تمام بازیگران این فیلم از Alec Baldwin تا Steve Buscemi در این اثر ماندگار شدند. اما جای خالی داستانی که تمام اینها را به هم ربط دهد و قسمتهای مختلف داستان را به انسجام برساند، احساس میشود. در نتیجه رضایت حداکثری که اسکوئر اینکس به امید آن بود را بدست نیاورد. این امر تولیدکنندگان را از انتشار و آوردن فیلمهای بیشتری از سری Final Fantasy به سینما بازداشت. پس از فیلم ضعیف و کم فروش Kingsglaive: Final Fantasy XV میتوان گفت که فعلا کار این سری در سینماها تمام شده است.
۹- فیلم Doom
اگر تنها یک چیز در فیلم Doom اهمیت نداشته باشد، داستان آن فیلم است. میتوان این موضوع را در نسخه ۲۰۱۶ این فیلم به خوبی مشاهده کرد. تلاش شخصیتهای فیلم برای بیان آنچه که در حال اتفاق است آشکارا نشان میدهد که داستان هیچ اهمیتی برای فیلم ندارد. این فیلم تلاش کرد تا مخاطبان خود را به معنای واقعی بترساند برخلاف فیلمهای به ظاهر ترسناکی که در واقع مخاطب را به تمسخر گرفتهاند. تاثیرات بازی Doom 3، که به خاطر دستاورد های فنیاش مورد ستایش قرار گرفت و زمینه ساخته فیلمهای دیگر در طول یک دهه بوجود آورد، به وضوح در فیلم دیده میشود.
Dwayne Johnson در نقش دیو در این فیلم ظاهر شد. علاوه بر آن از معدود نقاط مثبت این فیلم تنها میتوان به لحظات پایانی آن اشاره کرد. تمام اینها نشان میدهد که تولیدکنندگان فیلم تمام سعی خود را کردهاند تا افرادی که برای تماشا فیلم هزینه پرداخته نمودهاند را راضی نگه دارند. اما صرف وجود چند دقیقه کوتاه نسبتاً خوب در فیلم نمیتوان آن را به عنوان یک فیلم متوسط دانست. پس شاید بهتر بود فیلم Doom مسیر فیلم Hardcore Henry را در پیش گرفته و تماماً به صورت اول شخص فیلم برداری میشد.
۱۰- فیلم Warcraft
فیلم Warcraft دارای تاریخچه پیچیده و طولانیی است، این فیلم در واقع ترکیب رمانهای موفق وارکرفت درکنار سری بازی استراتژیک آن و البته سری مشهور World of Warcraft است.
تصمیم گیری برای اینکه از این بازی، فیلم اقتباس کنند بهنظر کار دشواری میآمد؛ اما Duncan Jones کارگردان فیلم Moon با تلفیق فیلم Warcraft و نسخه اصلی بازی، عملکرد مطلوبی را از خود نشان داد.
برخورد شدید بین ارکها و انسانها تمدن هر دوی آنها را به لبه نابودی کشاند. در طول داستان با از این شاخه به آن شاخه پریدنهای متناوب فیلم، قهرمانان دو طرف داستان تنها چیزی است که نظر مخاطب را به خود جلب میکند. با توجه به بودجه کلان این فیلم، ظاهر ضعیف بعضی از کاراکترها (مانند کاراکتر زنی که نیمه انسان و نیمه ارک است و خیلی ساده و ابتدایی به رنگ سبز درآمده) باعث ضایع شدن این بودجه بالا شده است. همچنین زرههای بیش از حد بزرگ انسانها حتی از نسخه بازی آن مضحکتر به نظر میرسد، که مجموع این عوامل سبب شده بیننده صحنههای دراماتیک و خوب فیلم را نادیده بگیرد.
۱۱- فیلم Assassin`s Creed
فیلم Assassin`s Creed رویکرد کاملا متفاوتی نسبت به فیلم Warcraft دارد اما در نهایت استقبالی مشابه از آن صورت گرفت. داستان فیلم به جای آنکه صرفا اقتباسی از بازی باشد، به داستان اصلی پیرامون شخصیت اصلی آن با بازی Micheal Fassbender و جد او که در دوران تفتیش عقاید اسپانیا (Spanish Inquisition) در قرن ۱۵ میزیست، میپردازد. Fassbender هر دو نقش را خودش بازی کرد. ستارگانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند شامل: Marion Cotillard و Jeremy Irons درکنار Micheal K. Wiliams هستند. فیلم Assassin`s Creed به خوبی با سری خود منطبق است اما بطرز فاحشی از داستان بازی دور میباشد. که همین امر عموم مخاطبان را گیج کرده و در نتیجه طرفداران بازی به علت بیارتباطی داستان فیلم با نسخه بازی، نیازی برای دیدن آن حس نمیکردند.
۱۲- فیلم Street Fighter: the legend of Chun-Li
نسخه قدیمی فیلم Street Fighter در دهه ۹۰ از فیلمهای ژانر وحشت محسوب میشد؛ به همین دلیل هیچ تناسبی با شلوغ کاری های نسخه ۲۰۰۹ آن ندارد. تبدیل یک بازی جنگی و خشن به یک فیلم پلیسی آرام قطعا ایده جالبی نبود و همین تغییر نامناسب سبب سردرگمی و دوگانگی بازیگران در فیلم شد.
Chris Kelin حداقل شوخ طبعی متناسب با شخصیت Charlie دارد؛ برای همین تا وقتی کسی او را در فیلم صدا نکرده و مشخصاتی از او نداده، نخواهید فهمید که او قرار است همچین نقشی را در فیلم بازی کند و در آخر Micheal Clarke Duncan را در نقش Balrog میبینیم که همین نکته میتواند ما را متقاعد کند که فیلم صحنههای خوبی هم دارد.
۱۳- فیلم Alone in the Dark
کارگردان آلمانی Uwe Boll به خاطر فیلمهای اقتباسی کم هزینه و ساده خود بسیار معروف شده است. اما این فیلم به تنهایی امتیاز منفی در سابقه حرفهای او خواهد بود.
از این فیلم بعنوان یکی از بدترین فیلم های تاریخ در سایت Metacritic یاد شده است. Alone in the Dark یک فیلم ترسناک هست که هیچ شباهتی با نمونه فیلمهای ترسناکی که دیدیم ندارد.
سربازان همچون ارواح شیطانی متحرک در یک سرزمین عجیب و دور افتاده هستند؛ چنین نکات منفی در فیلم او را تبدیل به یک فیلم فراموش شدنی میکند و در اخر برداشتهای ناهمگون و نامرتبط از ترس و وحشت در فیلم توسط کارگرادن آن یعن Boll، آن را به فیلمی افتضاح تبدیل میکند.
۱۴- فیلم Super Mario Bros:
بدون در نظر گرفتن انتظارات پایینی که از فیلم های بازیهای ویدیویی داریم، شاید تماشاگران افتضاحی که با نام فیلم Super Mario Bros در سال ۱۹۹۳ اکران شد را درک نکردند. فیلم سازان با تولید این فیلم نشان دادند که اصلا حتی برای یک بار هم بازی Super Mario را بازی نکرده و در نتیجه فیلم هیچ شباهتی با هیچکدام از سری بازی Super Mario ندارد.
Bob Hokins و John Leguizamo بهترین بازی ممکن خود را در نقش کوتاهی که داشتند، انجام دادند؛ اما فیلم Super Mario Bros نشان داد که توانایی خیلی بالایی برای نابود کردن هر موفقیتی که بازی بدست آورده بود را دارد. در بررسی شخصیتها باید گفت، یوشی در نقش هیولای وحشتناکی ظاهر شد و دیگر شخصیتها نیز شباهت دوری با شخصیت مشابه خود در بازی دارند.
کمپانی Illuminitaion هماکنون مشغول ساخت انیمیشنی از Super Mario Bros است، و اگر خوش شانس باشیم، این انیمیشن بسیار بهتر از فیلم مذکور خواهد بود.
به پایان مقاله بهترین فیلمهای براساس بازیهای ویدیویی رسیدیم، امیدواریم که از مطالعه این مقاله لذت برده باشید.
اطلاعات مفیدی بود👍