به خاطر آوردن اسم کپکام در ذهنم برابر است با روبرو شدن با یک پارادوکس بزرگ. از طرفی، این شرکت را بهخاطر خلق یکسری از بهترین و تاثیرگذارترین بازیهای تمام دوران تحسین میکنم و از طرف دیگر، هیچوقت از سیاستهای این شرکت در قبال برخی مسائل نمیگذرم. نمیتوانم خاطرهی خوش رزیدنت ایولهای اول را از ذهن پاک کنم و هیچوقت هم نسخهی پنج و خصوصا شش را بهعنوان یک رزیدنت ایول قبول نخواهم داشت و کپکام را بهخاطر آنها سرزنش میکنم. با این حال، ۲۰۱۹ سال کپکام است. کپکام با ریمیک رزیدنت ایول ۲ نشان داد که کیمیاگری بلد است و حالا، بازگشت Hideaki Itsuno و همکاراناش با دویل می کرای ۵ بهخوبی نشان میدهد که دود از کنده بلند میشود. دویل می کرای ۵ را میتوان بهترین Hack & Slash چند سال اخیر و یکی از برترین بازیهای سال ۲۰۱۹ خواند.
داستان این نسخه، پنج سال پس از وقایع دویل می کرای ۴ آغاز میشود. در همین ابتدا باید اشاره کنیم که اتفاقات بازی به ترتیب و بهٌصورت پشت سر هم روایت نمیشود و گاهی، به مدتی قبل فلشبک زده شده و گاهی هم در یک چپتر دیگر از بازی، وقایعی موازی با یکی از چپترهای قبلتر بازگو میشود. به هر روی، نیرو (Nero) اکنون آژانس شکار هیولای خودش را باز کرده و به کمک Kyrie و دوستاش Nico، این آژانس را اداره میکند. یک روز، فردی مرموز به گاراژ نیرو میآید و یکی از دستهای او که در اصل Devil Bringer است را جدا کرده و با خود میبرد. چند روز بعد از این حادثه، یک فرد مرموز که خود را V معرفی میکند، به دفتر دانته (Dante) قهرمان محبوب سری میرود و گروه او (متشکل از دانته، تریش (Trish) و لیدی (Lady)) را استخدام میکند تا یک هیولا که در حال بازگشت است را از بین ببرند. این اتفاق هم میافتد و هر سه شخصیت یاد شده، به سراغ آن هیولا میروند. آن هیولا، Urizen نام دارد و یک درخت شیطانی به نام Qliphoth را روی سطح زمین کاشته که مردم را میکشد و خون آنها را جذب میکند. قهرمانان به سراغ از بین بردن آن هیولا میروند ولی او آنقدری قدرتمند است که همگی آنها را شکست میدهد. تریش و لیدی به اسارت گرفته میشوند، نیرو و وی موفق میشوند که فرار کنند و معلوم نیست چه بر سر دانته میآید. حالا، هدف اصلی از بین بردن Urizen است.
داستان بازی پیچیدگیهای زیادی در خود دارد و هر چه که جلوتر میروید، جلوههای جذابتری از آن به رخ شما کشیده میشود. در بازی اتفاقاتی میافتد که نویسندگان قصد داشتهاند که با آنها تا حدودی مخاطب را غافلگیر کنند. این اتفاقات اگرچه برای طرفداران سری قابل حدساند، ولی باز هم آنقدری به داستان ظاهرا سادهی بازی شاخ و برگ میدهند که اتفاقات آن بهشدت برای شما اهمیت پیدا میکند و همین مسئله، باعث شده تا جذابیت بازی به اوج خود برسد. داستان دویل می کرای ۵ در نیمهی دوم آن بهقدری خوب و ماهرانه برای مخاطب ترسیم میشود که او، پس از اتمام بازی احساس خشنودی خاصی را در وجودش حس میکند. سازندگان قبل از انتشار بازی، ادعا کرده بودند که افرادی که آشنایی زیادی با مجموعه ندارند هم میتوانند از آن لذت ببرند و داستان آن را هم درک کنند. حالا که بازی منتشر شده، به جرئت میتوان گفت که ادعای آنها واقعیت داشته است.
در بازی یک بخش به نام History of DMC تعبیه شده که طی یک ویدئو و بهشکلی مختصر و مفید، بیننده را با تاریخچهی داستانی فرنچایز آشنا میکند. دیگر وقتی وارد بازی میشوید، برایتان سوال نمیشود که دانته کیست و نیرو از کجا آمده. اگر قبل از این با دویل میکرای همراه نشدهاید، DMC 5 بهترین فرصت برای شماست. شخصیتپردازیّها دیگر نقطه قوت بازی است. در حالی که میتوان نیرو را شخصیت اصلی بازی پنداشت، دو قهرمان دیگر هم شخصیتپردازی جالبی دارند. دانته با آن شوخطبعی و غرور خاصاش، هنوز هم یک جادوی فوقالعاده دارد و هم برای قدیمیّها و هم برای افرادی که برای اولین بار است به سراغ دویل می کرای میروند، دلنشین جلوه میکند. نیرو همچنان یک جوان سرکش و نیازمند به کسب تجربه است و از سوی دیگر، وی یک شخصیت مرموز دارد. همین پررمز و راز بودن شخصیت وی و نبود اطلاعات در مورد پیشینهی او، وی را تبدیل به یکی از مظنونین اصلی داستان میکند و مخاطب همیشه دوست دارد بیشتر در مورد او بداند. البته، وی تنها شخصیت تازهوارد بازی نیست و نیکو، دوست نیرو هم یک شخصیت جدید محسوب میشود. او هم شخصیت جالب توجهی دارد و با خصوصیات منحصر به فردش، خیلی زود میتواند تبدیل به یکی از کاراکترهای جذاب فرنچایز برای طرفداران شود.
گیمپلی دویل می کرای همان چیزی است که یک H&S مرغوب به آن نیاز دارد. بازی در عین اینکه به سنتهای قدیمی خودش وفادار بوده، آنقدری خوشساخت از آب درآمده که تمام عاشقان سبک H&S را هم به خود معتاد میکند. ساختار مراحل دویل می کرای ۵ بهشدت کلاسیک و یادآور نسخههای قبلی سری است. در هر مرحله، شما در یک لوکیشن قرار خواهید گرفت که باید راه خود را در آن پیش ببرید و در راه، دشمنان را قلع و قمع کنید. اکثر مرحلهها هم در پایان خود یک باس دارند و شما در انتهای مرحله، یک مبارزهی چالشبرانگیز با آن باس را پیش رو خواهید داشت. مراحل بازی آنقدری کلاسیک و در نگاه اول ساده طراحی شدهاند که مدام به این فکر میکنید که در نقطهای، بالاخره بازی ذوق شما را کور خواهد کرد و از آن زده خواهید شد ولی هیچگاه چنین چیزی رخ نمیدهد. علت چیست؟ سیستم مبارزات اعتیادآور دویل می کرای ۵. بازی در حالی که به شما امکان کنترل ۳ شخصیت مختلف را میدهد (و هر یک هم تفاوتهایی در سبک مبارزه دارند)، کاری میکند که تک تک مراحل بازی برای شما جذاب بمانند و حتی ارزش تکرار بالایی هم داشته باشند. دویل می کرای ۵ به هر کدام از سه شخصیت اصلیاش ابزاری را میدهد و شما مختار هستید تا به روشی که دوست دارید، دشمنان را از پیش رو بردارید. شما هیچوقت مجبور به استفاده از روشها یا اسلحههایی خاص نمیشوید و آزادی عمل شگفتآوری که بازی به شما میدهد، همواره شما را تشویق میکند تا به بهترین شکل ممکن از این ابزار بهره برده و امتیاز (Stylish Point) بیشتری به دست بیاورید و در انتهای مرحله، رنک بهتری کسب کنید. در کنار آن، همیشه این احساس در شما وجود دارد که دفعه دوم، به شیوهی متفاوتی دشمنان را از بین ببرید. انتخاب بهترین اسلحه و شیوهی مبارزه در دویل می کرای ۵ به لطف تعدد آنها، یک سردرد شیرین برای هر گیمری است.
نیکو، برای نیرو یک دست مکانیکی میسازد که Devil Breaker نام دارد و انواع مختلفی هم دارد. با استفاده از این دست مکانیکی، نیرو میتواند کارهای مختلفی انجام دهد و دشمنان را راحتتر از میان بردارد. انواع مختلف از دویل بریکرها، نیرو را قادر میسازند تا کارهای مختلفی انجام دهد. هر کدام از آنّها کاربری متفاوتی دارند و شما هستید که تصمیم میگیرید چه زمانی از آنها استفاده کنید. خیلی اوقات آنها گرهگشای کار شما میشوند و ذخیره کردن آنها برای وقتی که در مخمصه گیر میافتید، یک ایدهی خوب است. نیرو، در کنار دو شخصیت دیگر، امکان ارتقای تواناییهایشان را هم دارند. شما میتوانید بر اساس سبک بازی و نیاز خود، تواناییهای آنها را به کمک آن Red Orbهای معروف، ارتقا دهید. به کمک ارتقای تواناییها و آزاد کردن قابلیتهای جدید برای تجهیزات قهرمانان، شما میتوانید راحتتر و متنوعتر از پس دشمنان بربیایید. این قضیه برای وی و دانته هم صدق میکند. آنّها هم قابلیتهای مخصوص به خود را دارند که قابل ارتقا هم هستند.
در حالی که نیرو بیشتر روی شمشیر، اسلحهی گرم و دویل بریکر برای از بین بردن دشمنان متکیست، دانته به سلاحهای بیشتر و متنوعتری دسترسی دارد و خیلی راحتتر میتوان دشمنان را با او سلاخی کرد. تعدد سلاحهای دانته باعث میشود تا شما تصمیم بگیرید که قابلیتّهای اسلحههای او را با دقت بیشتری آزاد کنید و بیشتر، روی آنهایی سرمایهگذاری کنید که از عملکرد آن بیشتر خوشتان میآید. وی اما سبک مبارزهی متفاوتی دارد. او به علت ضعف فیزیکی، به صورت مستقیم امکان درگیری فیزیکی با دشمنان را ندارد. به جای آن، او به دو حیوان شیطانی دسترسی دارد که تحت فرمان او هستند و دستورات او را اجرا میکنند. اگرچه سیستم اجرای فنون توسط آن حیوانات کم و بیش به باقی شخصیتها شباهت دارند، ولی باید در نظر داشت که وقتی دشمنان به میزان کافی ضربه خوردند، خود وی باید کار آنها را تمام کند و آن حیوانات در صورتی که زیاد صدمه ببینند، مدتی زمان نیاز دارند تا ریسپاون شوند. در مجموع، مراحل وی به اندازهی دو شخصیت دیگر جذابیت ندارند و در کنار اینکه کلا کمی آسانتر هستند، آن لذتی که کنترل دانته یا نیرو به شما میدهد را برایتان نخواهند داشت.
با اینکه لوکیشنهایی که به آنها سرک میکشید خیلی وسیع نیستند و مراحل هم بهطور قابلتوجهی خطی هستند، هنوز هم میتوان از گشت و گذار در لوکیشنها بنا به دلایلی لذت برد. یکی از این دلایل جمعآوری Red Orbها است. اساسا شما هم برای ارتقای تواناییّها، هم خرید آیتمها و هم احیا شدن پس از مرگ به این واحد پولی نیاز دارید. البته، شما در هر حال بعد از مرگ میتوانید احیا شوید و به آخرین چکپوینت برگردید ولی اگر از Red Orbهای جمعآوری شده خرج کنید، میتوانید همان لحظه دوباره سلامتی خود را به دست بیاورید و مبارزه را ادامه دهید. یک راه دیگر هم برای بلند شدن دوباره پس از مردن وجود دارد و آن استفاده از Gold Orbها است که البته بهشدت کمیاب هستند. هر دو نوع از Orbها در طول مراحل، پیدا میشوند. از مدل طلایی در هر مرحله یک یا نهایتا دوتا وجود دارد و در مکانهایی که دیدن آنّها سخت است، مخفی شدهاند. مدل قرمز هم از کشتن دشمنان به دست میآید ولی اگر محیطها را خوب بگردید، میتوانید مقادیر بیشتری از آن را به دست بیاورید که قطعا به کارتان خواهد آمد. این باعث میشود تا شما همهجا را زیر پا بگذارید تا بتوانید از این Orbها کسب کنید. در کنار اینّها، دو مدل دیگر از Orbها هم وجود دارد؛ آبی و بنفش. اولی نوار سلامتی شما را افزایش میدهد و دومی، نوار مربوط به نیروی ویژه را که هر دو بسیار کارآمد هستند. حتی در بازی مراحل مخفی هم وجود دارد که باید آنها را پیدا کنید و پیدا کردن آنها، در گروی گشتن محیطها و دقت در آنهاست. همین مسائل باعث میشود تا محیطهای ظاهرا کوچک بازی را قدم به قدم بگردید تا چیزهای پنهان آن را بیابید.
بازی از لحاظ گرافیکی جزو خوبهای نسل هشتم است. با اینکه بازی را نمیتوان بنچمارک گرافیکی این نسل دانست، ولی همهچیز آن سر جای خودش قرار دارد و از این نظر اصلا مخاطب را اذیت نمیکند. نورپردازی و سایهزنی مناسب است و کیفیت بافتها هم قابلقبول. از طرف دیگر، باید در نظر داشت که در یک بازی هک اند اسلش سریع، نرخ فریم اهمیت بسیار بالایی دارد و یک لغزش در این زمینه برابر است با فراری دادن مخاطبان. کار کپکام در این زمینه ستودنی بوده و بازی با کمترین مشکل فنی، روی کنسولها اجرا میشود. خبری از افت فریمهای آزاردهنده نیست و باگهای زیادی هم در بازی وجود ندارد تا شما را آزرده کند. صداگذاریها هم همگی سطح بالایی دارند. ویژگیهای اخلاقی چون غرور، شوخطبعی و مواردی از این دست حتی در صدای کاراکترها هم محسوس بوده و این قضیه، بهشدت به شخصیتپردازی خوب بازی کمک کرده است. موسیقیهای بازی هم عملکرد فوقالعادهای دارند. طرفداران دویل می کرای میدانند که آهنگهای این مجموعه چقدر در انتقال هیجان به مخاطب موثر عمل میکنند و بدون شک از عملکرد صوتی نسخهی پنجم هم رضایتخاطر خواهند داشت.
دویل می کرای ۵ فوقالعاده است؛ انقلابی نیست ولی نشان میدهد برای عالی بودن نیازی به انقلاب نیست. دویل می کرای ۵ ثابت میکند ولی کار را به کاردان بدهید، یک خروجی مناسب تحویل میگیرید. ایتسونو و همکاراناش با دویل می کرای همان کاری را کردهاند که میخواستهاند. خواستهی آنها البته همسو با خواستهی طرفداران است و به همین علت، همه از بازی راضی هستند، از سازنده گرفته تا منتقد و طرفدار و حتی یک بیگانه با این مجموعه. شکی در این ندارم که روزی، دوباره بهسراغ بازی خواهم آمد و باز هم از آن لذت خواهم برد، حتی اگر آن روز در سال ۲۰۱۹ نباشد، چرا که دویل می کرای ۵ به این زودیّها تاریخ مصرفاش تمام نمیشود.
دویل می کرای ۵ فوقالعاده است؛ انقلابی نیست ولی نشان میدهد برای عالی بودن نیازی به انقلاب نیست. دویل می کرای ۵ ثابت میکند ولی کار را به کاردان بدهید، یک خروجی مناسب تحویل میگیرید. ایتسونو و همکاراناش با دویل می کرای همان کاری را کردهاند که میخواستهاند. خواستهی آنها البته همسو با خواستهی طرفداران است و به همین علت، همه از بازی راضی هستند، از سازنده گرفته تا منتقد و طرفدار و حتی یک بیگانه با این مجموعه. شکی در این ندارم که روزی، دوباره بهسراغ بازی خواهم آمد و باز هم از آن لذت خواهم برد، حتی اگر آن روز در سال ۲۰۱۹ نباشد، چرا که دویل می کرای ۵ به این زودیّها تاریخ مصرفاش تمام نمیشود.
داستان و شخصیتپردازی مناسب
صداگذاری و موسیقیهای سطح بالا
عملکرد فنی خوب