برچسب ۷۰ دلاری برای بازیهای ورزشی و عرضه سالیانهشان اگرچه به سود ناشران بوده؛ اما گیمرهای زیادی را نسبت به خرید نسخهی جدیدتر بازیهای این ژانر دچار تردید کرده است. با این حال اگر اثری داشته باشید که قریب به سیزده سال از عرضهی آخرین نسخه آن گذشته است و جامعه کاربران بازی همواره در طلب نسخهی جدیدی از آن بوده باشند، ماجرا متفاوت خواهد بود. برای سری «تاپ اسپین» دقیقا چنین سناریویی برقرار است. تجربهی طوفانی «تاپ اسپین ۴» و ناگهان، سکوتی مرگبار. سکوتی که بیش از یک دهه به طول انجامید. دههای که در آن 2K با سری NBA خود پادشاه بی چون و چرای شبیهساز بسکتبال بود و هست؛ اما زمین تنیس همواره برای رقبای سطح چندم این تیم خالی به نظر میرسید. بازیهای پرشماری عرضه شدند، اما همچنان نتوانستند جادوی «تاپ اسپین» را تکرار کنند. جادویی که حس رقابت، ارزش تکرار بالا و البته جلوههای بصری چشمنوازش آن را از دیگر بازیهای مشابه متمایز میکرد. حالا اما ماجرا متفاوت است. «هنگر ۱۳» با Top Spin 2K25 اینجاست تا یک بار دیگر به شبیهسازهای تنیس و حتی شبیهساز ورزشهای دیگر نشان دهد رئیس واقعی کیست.
این رالیهای دوست داشتنی
اگر از من بپرسند چرا تا این لحظه بیش از ۶۰۰ ساعت در FC24 وقت گذراندهام، پاسخم تنها یک کلمه خواهد بود: «آزادی عمل». با وجود همهی سیاستهای سودجویانهای که الکترونیک آرتز به کار میبرد و ایونتهای رنگارنگی که شاید چندان تفاوتی باهم نداشته باشند، بازهم بازی در ذات خود مجموعهای از مکانیکهای کمنقص است که به گیمر آزادی عمل خوبی برای طرحریزی حملات، خط دفاع و انتقال توپ بین این دو میدهد. هر بازی با وجود موارد قابل پیشبینی، در ذات خود مثل نبرد گلادیاتورها عمل و تا آخرین ثانیهها مخاطب خود را غافلگیر میکند. این روح هر ورزشی است. روحی که تیم «هنگر ۱۳» با وجود آنکه مخاطبانش را با سری مافیا به دست آورده، به خوبی از آن آگاه است. هر «گیم» از «تاپ اسپین» و هر یک «رالی» که برای کسب امتیاز بین دو تنیسور شکل میگیرد، دریایی از آزادی عمل پیشرویتان میگذارد. اینکه چهطور جایگیری کنید، با چه قدرتی، چه نوعی از ضربه را به توپ بزنید و البته همزمان نیمنگاهی هم به تواناییهای حریف و نوار استقامتتان داشته باشید. بالانس بین این اتفاقات، باعث میشود تا هیچ دو مسابقهای شبیه به یکدیگر نباشند؛ حتی اگر بخواهید روی درجه سختی «دشوار» و در برابر هوش مصنوعی قرار بگیرید. شخصا اولین تجربهام یک مسابقه نفسگیر ۵۰ دقیقهای با هوش مصنوعی در حال «دشوار» بود که تا مدتها از آن به عنوان یکی از بهترین نبردهای گیمینگ خود یاد خواهم کرد.
هستهی مکانیکهای بازی همان چیزی است که در «تاپ اسپین ۴» دیدیم. «هنگر ۱۳» به ترکیب برنده دست نمیزند و این شاید مهمترین تصمیم آنها در توسعهی این محصول بوده باشد. همه چیز از نسخه قبلی بهتر شده و این در شرایطی است که «تاپ اسپین ۴» خود یکی از کاملترین شبیهسازهای ورزشی بوده که روانهی کنسولهای خانگی شده. سازوکار سرویسها، تغییراتی داشته است؛ اما ضربات قدرتی همان شکلی را دارند که به یاد میآوریم. بازی با راهنماهای بصری به خوبی شما را در مسیر پیشرفت راهنمایی میکند و البته میتوان به مرور آنها را کمتر و در انتها حذف کرد. بخش «تاپ اسپین آکادمی» با صدای جان مکانرو افسانهای، به خوبی هر آنچه لازم است از بازی بدانید را آموزش میدهد و یکی از کاملترین نمونهها در بین بازیهای همژانر خود به شمار میآید. علاوه بر این، میتوانید ساعتها به واسطهی اهداف سادهای چون باز کردن درجات سختی بالاتر و قالبهای متفاوت امتیازدهی، مشغول بخش تک نفره شوید. بخشی که به جرئت میتوان گفت یکی از بهترین عملکردها در زمینه هوش مصنوعی را دارد. البته این مورد تنها در رابطه با رقبایتان صدق میکند و همراهانتان در مسابقات دابل تا حدی تصمیمات عجیب هم میگیرند. تصمیماتی که با کمتر شدن میزان استقامت آنها، درصد خطای بیشتری پیدا میکند.
بازی تنوع چشمگیری در زمینهای مسابقه سطح سخت، خاک رس و چمن دارد و هر چهار گرند اسلم جهان تنیس را نیز شامل میشود. تنیسورها نیز تنوع قابل قبولی دارند، اما حضور نداشتن چهرههای شاخصی چون نواک جوکویچ و رافائل نادال بیش از هر چیزی به چشم میآید. سازندگان این وعده را دادهاند که بهصورت کاملا رایگان تنیسورهایی را به بازی اضافه کنند که باید منتظر ماند و دید شامل چه افرادی میشوند. زمینهای مسابقه جزئیات ستودنی دارند، اما تنیسورها همچنان میتوانند پیشرفت کنند. برخی از مدلهای مرد بیشتر شبیه به NPCهای مافیا شدهاند تا ورزشکارهای واقعی. با این حال و با وجود مشکل در شبیهسازی چهره، حرکات و فرم بازی هر یک از تنیسورها یکتاست و بهخوبی میتوان تاثیر هر یک از تواناییها روی عملکرد نهایی تنیسور را دید. در زمینه صداگذاری هم درست مثل «تاپ اسپین ۴»، با اثری کلاس جهانی طرف هستیم. حس خوب بودن در مسابقات بزرگ تنیس و شنیدن فریادهای تنیسورها در رالیهای طولانی، از آن تجربههای دیوانهواری است که هرگز تکراری نمیشود.
قصه توپ و راکت
بازی تنوع نسبتا خوبی در مودها و حالتهای مختلف بازی دارد. یکی از مواردی که همان ابتدا به چشم میآید، بلااستفاده بودن تمامی مودها بهجز حالت مسابقه آفلاین و آکادمی در زمان عدم اتصال به اینترنت است. این «عدم اتصال به اینترنت» به لطف برخی از DNSها رفع میشود و تازه میتوان تنوع حالتهای مختلف را دید. ساختن یک تنیسور و پیشرفتن دادنش در مسابقات آفلاین و آنلاین، از جمله نقاط قوت بازی است؛ اما شخصا حس میکنم وجود نداشتن یک بخش داستانی درست و حسابی مثل سری WWE یا بخش سابق Journey در سری فیفا، از آن دست مواردی است که در نگاه اول از جذابیت اثر کم میکند. سازندگان وعده دادهاند که تا پایان ماه می، بخش چندنفره آنلاین با دوستان را هم به بازی اضافه کنند که خود میتواند خبر خوبی برای این شماره و نسخه احتمالی بعدی باشد. تصور کنید اگر این حالت بازی با بخش داستانی ترکیب شود، چه نتیجه لذتبخشی را در پی خواهد داشت.
بازی تا آنجایی که به سازندهاش بازمیگردد، محصول باکیفیتی است؛ اما از آن دست محصولاتی محسوب میشود که سیاستهای ناشرش در برخی از بخشهایش ایجاد مشکل میکند. برای مثال سیستم Season Passگونهای که برای بازی در نظر گرفته شده است، تقریبا هیچ چیز جالبی برای ارائه ندارد و بیشتر از هر چیزی گیمر را به خرج کردن در بازی ترغیب میکند. در این بین معدود مواردی چون لباسهای دهه نودی آغاسی یا ستهای برندهای محبوب ورزشی برای تنیسور ساخته شده توسط خودتان خودنمایی میکند. با این حال باز هم آنطور که باید به این بخش نرسیدهاند و جای کار بیشتری در فصلهای پیشرو دارد.
«تاپ اسپین» میتواند خیلی بهتر از چیزی باشد که در حال حاضر پیشروی مخاطب قرار دارد و بهنظر میرسد تیم توسعهدهنده نیز به این مسئله آگاه است. آنها با Top Spin 2K25 دوباره یک زمین بازی امن و باکیفیت برای این فرنچایز قدیمی و ریشهدار ساختند. زمین امنی که میتواند در نسخهی بعدی تبدیل به محل پرواز و اوج گرفتن دوبارهی این سری شود. اگر مشکلات وصل شدن به سرورها از ایران و تعداد کم تنیسورها را در نظر نگیریم، حتی بخش Career بازی هم با وجود مشکلاتش کشش لازم برای درگیر کردن مخاطب را دارد. «تاپ اسپین» آنقدر در مکانیکهای اصلی و شالودهی خود قدرتمند است که به راحتی میتوان چشم روی بسیاری از ایراداتش بست و از محصول نهایی لذت برد.
«تاپ اسپین» میتواند خیلی بهتر از چیزی باشد که در حال حاضر پیشروی مخاطب قرار دارد و بهنظر میرسد تیم توسعهدهنده نیز به این مسئله آگاه است. آنها با Top Spin 2K25 دوباره یک زمین بازی امن و باکیفیت برای این فرنچایز قدیمی و ریشهدار ساختند. زمین امنی که میتواند در نسخهی بعدی تبدیل به محل پرواز و اوج گرفتن دوبارهی این سری شود. اگر مشکلات وصل شدن به سرورها از ایران و تعداد کم تنیسورها را در نظر نگیریم، حتی بخش Career بازی هم با وجود مشکلاتش کشش لازم برای درگیر کردن مخاطب را دارد. «تاپ اسپین» آنقدر در مکانیکهای اصلی و شالودهی خود قدرتمند است که به راحتی میتوان چشم روی بسیاری از ایراداتش بست و از محصول نهایی لذت برد.
+ در یک جمله، بهترین شبیهساز تنیس که میتوانید امروز تجربه کنید
- فقدان بخش داستانی جذاب