بازی Genopanic مترویدوینیایی که مترویدوینیا نیست! این شعاری بود که استودیوی Mobirate در کمپینهای تبلیغاتی بازی روی آن مانور میداد. شروع بازی با فرود ما روی سیارهای به اسم TRIES-2B و ورود به سازمانی به اسم SIMBIRSK همراه است. سازمانی خصوصی که فعالیتهای غیرمجازی به منظور اصلاح موجودات به وسیله دستکاری ژنتیکی آنها انجام میدهد. در بازی به این فرآیند GMO گفته میشود که تا انتهای بازی با آن سر و کار داریم و باید تا نقاط زیرزمینی این سازمان مخوف پیش برویم و دست به اکتشاف ناشناختهها بزنیم. همانطور که سیاره TRIES-2B تحت قرنطینه شدید قرار گرفته است، هیچ انسانی هم حق حضور در سطح سیاره را ندارد و در چنین شرایطی ما به این منطقه فرستاده شدهایم تا به همراه هوش مصنوعی به اسم Doggo که دستیار مجازی ما به شمار میرود، سفرمان را در بازی آغاز کنیم.
عنوان Genopanic بازی پلتفرمر حل پازلی است که توسط تیم سازنده یعنی Mobirate منتشر شده و عرضه آن از تاریخ ۱۸ می ۲۰۲۴ در استیم انجام گرفته است.
مرکز تحقیقاتی در سیاره TRIES-2B به شش بخش مختلف تقسیم شده که اتفاقات بازی در آنها رخ میدهند. بعد از فرود به سطح سیاره، اولین وظیفه شما رسیدن به ایستگاه اصلی بازی توسط یک ترن قطار از کار افتاده است. آموزش بازی هم دقیقاً از همین جا شروع میشود. مکانیکهای ساده به بازیکن یاد داده میشود و با حل اولین معمای بازی که بسیار هم ساده است، این نوید به بازیکن داده میشود که قرار است حل معما یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی ما در ادامه بازی باشد. معماها معمولاً به شکل هک و نفوذ به سیستم مورد نظر در یک منطقه خاص معطوف میشوند و نتیجه حاصل از انجام درست آن دسترسی به نردبان یا اهرمی خاص برای پیشرفت در مسیر بازی است که گاهی هم منتج به دسترسی به مسیرهای مخفی یا بخشهای ناشناختهتر میشود.
در بدو شروع بازی، شخصیت شما فقط یک قابلیت برای انجام دارد؛ پریدن. هیچ سلاحی همراه او نیست و باید با پریدن از روی سکوها و موانع از مسیر پیش رو عبور کنیم. ولی با پشت سر گذاشتن پیش درآمد بازی، ربات ما یعنی Doggo چهار اسلحه جدید به دست خواهد آورد؛ پلاسما کاتر، پلاسما، پلاسما فریز و شعله پخشکن. همچنین دو قابلیت دیگر، یکی برای گرفتن و به دام انداختن حیوانات داخل بازی و دیگری یک تنفگ گرانشی برای جابهجا کردن موانع بزرگ در مسیر حرکت، به بازیکن داده خواهد شد. همینطور یک جتپک برای پرواز موقت و یک دشپک یا به عبارتی قابلیت Dash کردن در مسیر هم به ابزارهای بازیکن اضافه میشود. همچنین چکمههایی جدید برای پرش بلندتر به اسم Gravity Boot به شخصیت بازی ما افزوده خواهد شد. تمام این ملزومات به مرور در همه این شش بخش بازی به دست میآیند و تقریباً یپدا نکردن یا از دست دادنشان امری محال است چون با یک سری جعبه زرد رنگ در محیط مشخص شدهاند.
مراحل بازی با تنوع بالای دشمنان طراحی شدهاند و از بین بردن آنها در حین رد شدن از مسیرها و موانع زیاد، حس خوشایندی به بازیکن میدهد. میزان سلامت ربات همراه شما محدود است و هرباری که با موانع کوچک و بزرگی برخورد میکند یک خط از نوار سلامتیاش را از دست میدهد. ولی وقتی دچار سانحه جدی مثل سقوط درون اسید شود، مستقیماً به آخرین نقطه ذخیره بازی میرود. از این نقاط ذخیرهسازی در طول بازی به تعداد زیادی یافت میشود و معمولاً فاصله زیادی هم با یکدیگر ندارند که همین دلیل خوبی برای پیشبرد سریعتر بازی است، در حالی که همین تعدد مکانهای ذخیره، چالشپذیزی بازی را تحت تاثیر قرار میدهد و به نوعی بازی اندکی برای بازیکن راحتتر میشود. شخصاً ترجیح میدادم تعداد این نقاط ذخیرهسازی کمتر باشد، آن هم در وضعیتی که امکان انتخاب درجه سختی برای بازی و مبارزات آن به شکل مستقل در منوی بازی وجود ندارد.
همانطور که اشاره کردم مکانهای مخفی زیادی در طول مسیر بازی وجود دارد که بعضی از آنها از قبل مشخص شده و تعدادی هم صعب العبور هستند و هوشمندانه در مسیر پیشروی بازیکن مخفی شدهاند. پیدا کردن مسیرهای مخفی سادهتر با توجه به رنگ زردی که بالای آنها گنجانده شده و عملاً راهنمای ما در طول تجربه هستند، آسانتر میشوند. ولی مسیرهای پنهان شده دیگر را باید با توجه به طیفهای مختلف رنگی دیگر به طور مثال زیر سقفها و کف زمین جستجو کرد. گاهی در منطقهای که هستیم هیچ راه مستقیمی برای عبور کردن وجود ندارد و باید آگاهانه به دنبال این راههای مخفی باشیم. از بین بردن موانع ثابت یا استفاده از سلاح شعله پخشکن برای ذوب کردن حبابهای منجمد، میتواند راهی عملی برای پیدا کردن این راههای مخفی در طول مسیر ما باشد.
بازی تعداد باسفایتهای محدودی دارد که هر کدام عملکرد و نحوه مبارزه خاص خودشان را دارند، ولی شکست دادن آنها توان و زمان زیادی از بازیکنان تلف نمیکند. فقط وقتی آلوده به ماده سیاه هستید ممکن است کمی از توان حرکتی و مبارزهای خودتان را از دست بدهید و روی عملکرد ربات همراه شما هم تاثیر منفی در مبارزات بگذارد. این چالش فرار از ماده سیاه، سه بار در طول بازی یقه بازیکن را میگیرد؛ دو بار در سکوبازی به صورت عمودی و در بار نهایی که انتهای بازی هم هست مسیر به صورت افقی باید طی شود تا از دست این ماده ناشناخته سیاه فرار کنیم.
بازی چهار پایان بندی مختلف پیش روی بازیکن قرار میدهد که همین ارزش تکرار بازی را بالا میبرد. با این وجود Genopanic یک تجربه خطی از یک بازی مستقل است. گرافیک پیکسل آرتی و صداگذاری بازی کمنظیر هستند. مراحل بازی به خوبی طراحی شدهاند و هرکدام مضمون و حال و هوای خاص خود را دارند. من بازی را در ابتدا با کیبرد و در تلاشهای بعدی با دستههای بازی پلیاستیشن ۵ و اکس باکس تجربه کردم و در هردو حالت کنترل شخصیت و بازی قابل توجه بود ولی باید اعتراف کنم بازی کردن با دسته بازی، تجربهای تکرار نشدنی به شما اعطا میکند. بازی به چهارده زبان مختلف هم ترجمه شده که در صفحه منوی بازی قابلیت تغییر آن وجود دارد.
بازی Genopanic تجربه کامل از یک بازی پلتفرمر علمیتخیلی نیست، ولی تجربه بدی هم به شمار نمیآید. طراحی مراحل، شخصیتها، اتمسفر بازی و صداگذاری در آن به خوبی کار شده و بازیکن از بدو فرود به این سیاره ناشناخته تا زمان به انتها رساندن مراحل مختلف درگیر فضاها و دشمنان رباتیک آن میشود و با گشت و گذار در محیط و کشف راههای مخفی مختلف در این مکانها حس رضایت درونی خود را ارضا میکند. به عنوان یک دوستدار بازیهای مستقل و پلتفرمر تجربه این بازی را به شمایی که به دنبال چالش در روند گیمپلی و مقابله با ناشناختهها هستید پیشنهاد میکنم.
+ طراحی خوب مراحل شش گانه
+ ۱۹ دشمن مختلف به همراه موانع چالش برانگیز
+ پازلهای گوناگون در بخشهای مختلف
+ چهار پایان مختلف برای داستان بازی
- سخت نبودن اکثر باس فایتها
- کوتاه بودن کلی بازی