The Sinking City جدیدترین ساخته سازندگان سری Sherlock Holmes است. استودیوی Frogwares این بار به سبک ماجراجویی و معمایی خود چاشنی ترس را نیز تزریق کرده تا بدین طریق اندکی هیجان به محصول جدید خود اضافه کند. با بررسی بازی همراه ما باشید.
Oakmont شهری در آستانه ویرانی است. طوفان ماههاست که بر این شهر ساحلی میتازد و در پی سیلی نیمی از آن زیر آب فرو رفته. در این منطقه بارش باران به ندرت متوقف میشود و سطح اقیانوس برای بلعیدن آن بالا آمده است. موجودات عجیب و غریبی خیابانهای آب گرفته شهر را زیر سلطه خود برده و برای عبور و مرور باید از قایق استفاده کرد. عدهای از مردم خانههای خود را تخلیه کرده و به شهرهای مجاور پناه بردهاند. شما بعنوان یک کاراگاه خصوصی برای یافتن پاسخ کابوسهای عجیبی که خوابِ راحت را از وی دریغ کردهاند، وارد شهر میشوید. به The Sinking City خوش آمدید…
اگر تاکنون داستان کوتاه A Shadow Over Innsmouth از HP Lovecraft را خوانده باشید تقریبا بلافاصله پس از شروع بازی متوجه اتمسفر و موقعیتی که استودیوی Frogwares شما را در آن قرار داده، خواهید شد. بازی در دهه ۲۰ میلادی جریان دارد، چارلز رید (Charles Reed) – شخصیت اصلی بازی – یکی از کهنه سربازان جنگ جهانی اول و غواص نیروی دریایی ایالات متحده است که از جنگ بزرگ جان سالم بدر برده تا با کابوسهای عجیبی به خانه بازگردد. بازی از شما میخواهد تا اسرار دنیایی که برپایه آثار لاوکرفت بنا شدهاند را حل کرده و در نهایت براساس شواهد و مدارک بدست آمده تصمیم نهایی را بگیرید. در The Sinking City هیچ متر و معیاری برای قضاوت شما وجود ندارد، تنها بحث منافع و سود و زیان است که مهم به شمار میروند.
بازی از همان ابتدا به شما نشان میدهد که از مقدمه چینی و شاخ و برگ بیهوده بیزار است و یک راست بازیکن را در دل داستان رها میکند. با اینکه داستان از نظر روایی دارای مشکلاتی است، اما کلیت آن رازآلود و درگیرکننده میباشد. روایت داستان اکثرا از طریق دیالوگهایی میان شخصیتهای بازی صورت میگیرد و هر از گاهی میانپردههایی کوتاه به کمک آن میآید.
از بحث داستان که بگذریم به گیمپلی میرسیم. The Sinking City پیش از اینکه یک عنوان در سبک وحشت و بقا باشد، یک بازی ماجراجویی با تمرکز برروی اکتشاف و حل معما است. بازی در این بخش سعی در جلوهی هرچه بیشتر وجه کاراگاهی آن دارد که حتی محل انجام ماموریتها را در اختیار بازیکن قرار نمیدهد و خود مخاطب باید با خواندن آدرسهای دریافت کرده آنها را برروی نقشه بیابد. با توجه به المانهای موجود باید به این نکته توجه داشت که بازیکنان برای تجربه بازی باید دانش حداقلی از زبان انگلیسی داشته باشند. شما در بازی دائما با نامهها و آدرسهایی سر و کار خواهید داشت که برای پیشروی در بازی باید آنها را مطالعه و براساس موارد نوشته شده قدم بعدی را بردارید. اما متاسفانه تمرکز بیش از اندازه برروی وجه کاراگاهی بازی سبب شده تا سازندگان از کار کردن برروی بخش ترسناک یا بهتر است بگویم لاوکرفتی آن غافل شوند. در بازی خیلی به ندرت و اگر بخواهم صادقانهتر بگویم اصلا موقعیتی پیش نمیآید تا شما را بترساند و کمی دلهره در وجودتان ایجاد کند و این قضیه قطعا با آثار لاوکرفت در تناقض است. در همان بدو شروع بازی، بازیکنان با یک نقشه بزرگ و محیطی جهانباز روبرو خواهند شد. با دیدن این نقشه احتمالا همگان در ذهن خود میگویند که چه اتفاقهایی در این شهر نخواهد افتاد و چه چیزهایی که نخواهیم دید! اما متاسفانه اینطور نیست. نقشه جهانباز The Sinking City صرفا یک کالبد تصنعی است. غیر از کاراکترهایی که پروندههای اصلی را به شما محول میکنند و همینطور مکانهایی که باید حین حل پروندهها به آنها سر بزنید، هیچ یک از کاراکترها و مکانهای این شهر بزرگ غیر از تعداد انگشت شماری قابل تعامل نیستند. یعنی اگر تصمیم به گشت و گذار در این شهر بیروح گرفتید نه میتوانید وارد خانه یا مغازهای شوید و نه با افرادی که در خیابانها مشاهده میکنید گفتگو داشته باشید.
ساز و کار کلی گیمپلی نیز بدین شکل است که ابتدا ماموریتی (یا همان پرونده) را پس از گفتگو با یکی از شخصیتهای مشخص شده دریافت میکنید که این گفتگوها با انتخاب دیالوگهای مختلف از طرف کاربر انجام میشود. در نتیجه این صحبتها آدرسی به شما داده میشود که شما باید خودتان آن را برروی نقشه پیدا کرده و علامت بزنید. سپس باید در محل حاضر شده و آن را به دقت بررسی کنید تا سرنخهای حل معما را پیدا کنید. پس از اینکه سرنخهای پرونده مربوطه را یافتید باید به منوی Mind Palace که یکی از مکانیزمهای جذاب بازی است بروید و سوال و جوابهای موجود را به هم مرتبط کنید تا نتایج جدیدی را استنتاج کرده و عازم مکان جدیدی شوید. ویژگی دیگری که در جریان حل پروندهها به کمک بازیکنان میآید Mind’s Eye نام دارد و چیزهایی را در محیط برای شما روشن میکند که از دید دیگران مخفی است و به کمک آن میتوانید اتفاقهای از پیش افتاده را مشاهده و بازسازی کنید، تقریبا چیزی شبیه به قابلیت Detective Mode در سری Batman Arkham. گاهی اوقات هم در حل پرونده به سرنخهایی از افراد برخواهید خورد که برای شناسایی محل سکونت آنها باید به آرشیوهای موجود در شهر سر بزنید. با توجه به اطلاعات کسب شده میتوانید به چهار محل یعنی اداره پلیس، دفتر روزنامه، دانشگاه و ساختمان شهرداری مراجعه کنید و با جستجو کردن آرشیوهای موجود سوابق مضنونین را پیدا کنید. در نهایت پس از گفتگو با شاهدین عینی، جمعآوری مدارک، گرفتن اعتراف از مضنونین و همینطور گاها مبارزه با هیولاها در همان منوی Mind Palace باید به یک نتیجهگیری نهایی از پرونده برسید. در پایان پروندههای اصلی یا همان ماموریتهای اصلی بازی همیشه دو راه پیش رویتان قرار میگیرد که بعنوان مثال یکی از آنها گفتن حقیقت و دیگری سرپوش گذاشتن برروی اتفاقات است. در جریان بازی انتخابهای مهم و غیرمهم بسیاری چه در گفتگوها جلوی پایتان قرار میگیرد و چه در استخراج نتیجهگیری نهایی هر پرونده، و باید به این نکته اشاره کرد انتخابهای مهمی که در طول تجربهتان اتخاذ میکنید در پایان بازی تاثیرگذار خواهند بود.
با توجه به اینکه ساختار حل کردن تمام پروندهها یکسان است، اما چیزی به نام داستان مانع از خسته کنندگی بازی میشود. نکته دیگری که در این میان لازم به ذکر میدانم بحث درجه سختی بازی است. باید این را بدانید که اصلا با بازی ساده و پیش پا افتادهای روبرو نیستیم و با اینکه روند حل پروندهها تقریبا مشابه یکدیگر است اما هر دفعه چالش جدیدی بر سر راهتان قرار میگیرد. این چالشها عمدتا هنگام یافتن سرنخها و کشف ارتباط میان آنها گریبان شما را خواهند گرفت. بازی در بخش کاراگاهی دارای سه درجه سختی Detective ،Newcomer و Master Sleuth است که هر چقدر آن را برروی سختی بیشتر قرار دهید میزان راهنمایی بازی در حل پروندهها کمتر میشود و در آخرین درجه این خود بازیکن است که از صفر تا صد پرونده را بدون کوچکترین راهنمایی باید حل نماید، که این خود چالشی بزرگ برایتان بوجود خواهد آورد.
از نظر محتوا نیز با بازیِ غنی و کاملی روبرو هستیم. مراحل یا پروندههای اصلی بازی ۱۵ عدد هستند که برای حل تمامی آنها به چیزی حدودا ۲۰ تا ۳۰ ساعت زمان نیاز دارید. از طرف دیگر پروندههای فرعی را داریم که به لحاظ تعداد قابل قبول و در بخش محتوا متنوع هستند، از پیگیری قتلهای زنجیرهای گرفته تا بازیابی اطلاعات یک کشتی و… گیمپلی بازی دارای دو بخش ساخت و ساز و ارتقای کاراکتر نیز میباشد. در بخش ساخت و ساز به مانند سایر بازیها با جمعآوری آیتمهای خاص میتوانید گلوله، نارنجک، تله، جعبه کمکهای اولیه و از این دست موارد بسازید. برای ساخت چیزهایی که ذکر کردیم تنها کافیست مواد موردنیاز را جمعآوری، منو را باز کرده و شروع به ساختن کنید. در طرف دیگر منوی Skills را داریم که همانطور که از اسمش پیداست جهت ارتقای مهارتهای شخصیت اصلی به کار میرود. میتوان گفت با منوی پر جزئیات و مفصلی روبرو هستیم، اما روند بازی در اوایل به گونهای است که شاید بازیکنان با خود اینطور فکر کنند کارایی چندانی ندارد. توصیه ما به شما این است که تا میتوانید ویژگیهایی که از نظرتان مفیدتر هستند را ارتقا دهید، زیرا هر چه بیشتر در بازی پیش بروید میزان اهمیت منوی Skills را بیشتر درک خواهید کرد. در طرف دیگر گانپلی بازی با اینکه کمی بد قلق است اما با گذشت مدتی کاملا به آن عادت میکنید. تنوع اسلحه در بازی بسیار پایین است و از طریق همان منوی Skills میتوانید اندکی آنها را ارتقا دهید. با توجه به اینکه در بازی گهگداری نیاز به استفاده از سلاح سرد و گرم میشود و تمرکز اصلی آن بیشتر برروی شم کاراگاهی است، بنابراین میتوان از ریز شدن در بررسی این بخش خودداری نمود.
در بخش گرافیک و جلوهای بصری نیز با مجموعهای از مشکلات ریز و درشت مواجه خواهید شد. با اینکه بازی با موتور گرافیکی آنریل انجین ۴ ساخته شده اما بویی از نسل هشتم نبرده است. طراحی چهرههای ضعیف و بافتهای بیکیفیت همه و همه از کیفیت بصری بازی کاستهاند، طوری که گاهی اوقات احساس میکنید در حال تجربه یک بازی نسل هفتمی هستید. تنوع به شدت پایین هیولاهای بازی، کاراکترها و تکراری بودن شرایط داخلی ساختمانها از مواردی است که قطعا به تجربه بازیکنان لطمه خواهد زد. اما مشکلات این بخش به همین جا ختم نمیشوند، بازی پر است از باگها و افت فریمهایی که هیچگاه دست از سر بازیکن برنمیدارند، فریز یا خشک شدن، مدت زمان بالای بارگذاری همگی دست به دست هم دادهاند تا جشنواره مشکلات این بخش هر چه بهتر و با شکوهتر برگزار شود. اگر بخواهیم موارد بالا را کمی بازتر بیان کنیم، بهتر است به سراغ باگها و بارگذاریِ با تاخیر بافتها برویم. در جای جای این شهرِ به ظاهر بزرگ سرتان را که به هر سمت بچرخانید سبز شدن ناگهانی مردم و اشیاء و گهگداری خشک شدن آنها کنار خیابان را مشاهده خواهید کرد. پس از هر بار لودینگ در بازی و هنگام تلاش برای رفتن از خیابانی به خیابان دیگر احتمالا با تاخیر در بارگذاری بافتها مواجه خواهید شد. گاهی نیز همینطور که در خیابانهای شهر در حال گذر هستید صفحه بازی چند ثانیهای برای بارگذاری بافتها به رنگ سیاه درمیآید.
از دیگر مشکلات اساسی این بخش افت فریمهای دائمی است، هیچ زمان و مکانی نیست که افت فریم دست از سر شما بردارد و همیشه و همه جا همراه بازیکنان خواهد بود. فریز یا خشک شدن بازی نیز موردی است که مثلا در مدت زمان دو ساعته تجربه بازی سه چهار باری گریبان شما را خواهد گرفت و بازی برای حدودا پنج ثانیه خشک میشود. این مورد وابسته به مکان و زمان خاصی نیست و ممکن است در هر کجا و حتی هنگام گردش در منوها نیز رخ دهد. نکته آخر این بخش هم مدت زمان بالای بارگذاریها هنگام هربار ورود به بازی و شروع مجددها (پس از مرگ کاراکتر) است. هر دفعه که قصد تجربه کردن The Sinking City را داشته باشید باید حدود یک دقیقه و سی ثانیه منتظر بارگذاری آن باشید. اما از تمام موارد منفی این بخش که بگذریم، نورپردازی بازی در سطح قابل قبولی کار شده و نمای شهر بخصوص در شبها بسیار زیبا و چشم نواز به نظر میرسد. جزئیات نیز در سطح قابل قبولی قرار دارند. در آخر لازم بذکر است بررسی بازی برروی کنسول ایکس باکس وان اس صورت گرفته و ممکن است راندمان آن در سایر پلتفرمها متفاوت باشد. امید است این مشکلات تا حدود زیادی با ارائه بروزرسانیهای مختلف مرتفع شوند.
صداگذاری و موسیقی متن هم در بازی تعریف چندانی ندارند و اگر بخواهیم با ارفاق به این بخش نگاه کنیم در بهترین حالت با یک اثر کاملا معمولی روبرو هستیم. صداگذاری شخصیتها با اینکه قابل قبول است اما هیچگاه پا را فراتر نمیگذارد و کاراکترها در طول بازی نمیتوانند احساساتی مثل غم، شادی و ترس را به بازیکن القا نمایند. همچنین توجه به جزئیات از دیگر مواردی است که صداگذاری بازی فاقد آن است. در بخش موسیقی متن اوضاع وخیمتر نیز میشود و هیچگاه موسیقی متناسب با شرایط را نخواهیم شنید، از اینرو در بدترین موقعیتها هم حتی اگر به لحاظ جوی در محیطی دلهرهآور باشیم اما هیچوقت حس ترس و استرس به کاربر منتقل نخواهد شد.
در نهایت اگر بخواهیم یک جمعبندی کلی از بررسی بازی داشته باشیم چیزی غیر از “پتانسیل از دست رفته” حق مطلب را ادا نخواهد کرد. The Sinking City پر است از ویژگیهای خوب و جذاب که اگر مشکلات فنی و بیدقتی سازندگان گریبان گیرش نمیشد الان وضع به کلی فرق میکرد و بجای یک بازی متوسط با عنوانی عالی و شاید شاهکار روبرو بودیم. اما هیچ یک از این موارد دلیل نمیشود تا به سراغ تجربه بازی نرویم، چرا که با یکی از بهترین عناوین سبک کاراگاهی و حل معما روبرو هستیم.
اگر بخواهیم یک جمعبندی کلی از بررسی بازی داشته باشیم چیزی غیر از "پتانسیل از دست رفته" حق مطلب را ادا نخواهد کرد. The Sinking City پر است از ویژگیهای خوب و جذاب که اگر مشکلات فنی و بیدقتی سازندگان گریبان گیرش نمیشد الان وضع به کلی فرق میکرد و بجای یک بازی متوسط با عنوانی عالی و شاید شاهکار روبرو بودیم. اما هیچ یک از این موارد دلیل نمیشود تا به سراغ تجربه بازی نرویم، چرا که با یکی از بهترین عناوین سبک کاراگاهی و حل معما روبرو هستیم.
گیمپلی جذاب کاراگاهی
باگها و مشکلات فنی متعدد
موسیقی متن ضعیف
عدم پایبندی به اتمسفر داستانهای لاوکرفت
نقشه بزرگی که عملا چیزی برای ارائه ندارد