سری Wolfenstein همیشه یادآور کشتن زامبیوار نازیها بوده و با گیمپلی دیوانهوار خود، همواره حس جدیدی از لول دیزاین و اکشن را تزریق میکرده است. اما The New Order و The New Colossus متفاوت بودند. برای اولین بار شخصیتپردازی جدی در سری داشتیم. ولفنشتاین دیگر چیزی فراتر از یک بازی اکشن مهیج بود. این بار داستان و شخصیتپردازی مهرههای اصلی بازی بودند و کاپیتان بلازکوویچ شخصیت اصلی بازی دیگر صرفا یک شخصیت بزن بهادر نبود. همین داستان و شخصیتپردازی ویژه باعث شد که The New Colossus جوایز بسیاری را ببرد و حتی از آن به عنوان یکی از بهترین بازیهای سال یاد شود.
اما قضیه در Wolfenstein Youngblood متفاوت است. بازی با کاتسینی از بلازکوویچ و آنیا آغاز میشود که در دهه ۸۰ میلادی در حال بزرگ کردن دو دختر خود هستند. به یکباره بلازکوویچ ناپدید میشود و این دو دختر در جستجوی پدر خود مسیری خونین را آغاز میکنند. این داستان مشکلی به خودی خود ندارد اما مسئله اصلی این است که آن شخصیتپردازی که در دو شماره پیشین داشتیم و شخصیتهای منفی و بدمنی مثل فرا انجل که در شماره پیشین ترس را در وجودمان میانداخت، نداریم. در حقیقت از ابتدا، بازی ما را مجبور به انجام دادن و تکرار کردن ماموریتهایی میکند که در حقیقت پیشبرد چشمگیری در داستان ندارند. عدم وجود یک شخصیت منفی واحد در بیشتر لحظات بازی باعث شده تا آن انگیزه لازم برای ادامه دادن بازی وجود نداشته باشد. با این که شخصیتپردازی دو قهرمان اصلی یعنی جس و سوفی سعی شده تا رابطه خواهری خاص آنها را نشان دهد، اما در نهایت در اواخر بازی به این فکر میکنیم که پرداخت شخصیتی این دو در همان ابتدای بازی متوقف شده است و این دو شخصیت هیچ چیزی از نازیکشی خود یاد نمیگیرند و تنها تبدیل به ماشینهای قاتل نازیها میشوند.
بازی تمرکز ویژهای روی حالت دو نفره یا Co-op داشته تا تجربهای متفاوت از نازیکشی نسبت به شمارههای پیشین ارائه دهد. با این که این ریسک سازندگان تا حدودی جواب داده اما این تجربه دو نفره تنها محدود به فشردن همزمان دکمه برای باز شدن در یا زدن قابلیتی که خط جان هر دو نفر را پر میکند، شده است. جالب میشد اگر برای باسفایتها از این پتانسیل بزرگ بهتر استفاده میشد و کشتن این باسها تنها محدود به خالی کردن تیرها نبود. صحبت از باسها شد، تعداد باسهای بازی که شاید چالشی به شما بدهند کمتر از انگشتان یک دست است. حتی باس پایانی بازی هم نمیتواند چالش جدی را به وجود بیاورد.
قابلیتهای هر شخصیت یکی است و تفاوتی ندارد. قابلیتها تقسیم به سه دسته ذهنی، عضلانی و قدرتی (Mind, Muscle, Power) میشود. قابلیتهای ذهنی در مورد افزایش خط جان، سرعت لوت کردن و زنده کردن همتیمی است. قابلیتهای عضلانی مربوط به افزایش میزان سپر یا زره، افزایش مهمات و قادر بودن به حمل سلاحهای سنگین است. در نهایت قابلیتهای قدرتی تنها محدود به دو قابلیت غیب شدن و له کردن (Crush) میشوند که اولی بیشتر به شما در پیشروی بازی به صورت مخفیانه و دومی در پیشروی سریع و دیوانهوار کمک میکند. در نهایت در اواخر بازی قابلیتی به نام God Key باز میشود که برای جلوگیری از اسپویل بازی از گفتن کاری که میکند پرهیز میکنیم.
در بازی میتوانید اسکینها و طرحهای لباس جدیدی برای شخصیت خود باز کنید که اکثر آنها با پول درون بازی باز میشوند و تعداد اندکی با پول واقعی قابل باز شدن هستند. Boosterهایی هم وجود دارند که کار آنها کمک به شما در ماموریتتان است. مثلا با خرید یکی از این بوسترها میتوانید مهمات بیشتری به مدت ۱۰ دقیقه از جسد دشمنان بردارید یا میزان خط جانتان بیشتر شود. خوشبختانه در حال حاضر خرید این بوسترها هم فقط با پول درون بازی قابل انجام است. به دست آوردن پول درون بازی هم چندان سخت نیست. این پولها معمولا در صندوقهایی وجود دارد که ۱۰۰ تا ۲۵۰ سکه به شما میدهند. بازی با دادن کاستهایی که باید آن را رمزگشایی کنید به شما اجازه میدهد تا مکان صندوقهای باارزش را پیدا کرده و باز کنید. از پولهای درون بازی غیر از باز کردن اسکین میتوان اسلحههای خود را هم آپگرید کرد. تنوع آپگرید اسلحهها بالاست اما به نظر نمیرسد که بعد از خریدن یک آپگرید اسلحه ترغیب شوید که نوع آپگرید آن را عوض کنید چرا که تاثیرگذاری که روی گانپلی شما دارند زیاد نیست.
گانپلی بازی همچنان سرگرمکننده است و اکشن سریع آن آدرنالین بازیکن را بالا میبرد. اما همانطور که اشاره شد، اجبار به انجام مراحل تکراری، عدم وجود یک خط داستانی گیرا و عدم وجود تنوع دشمنان باعث شده که پس از مدتی بازی کردن، دیگر حتی همان گانپلی بازی هم نتواند انگیزه لازم برای پیشروی در بازی را بالا ببرد
مورد دیگری که شاید آزاردهنده باشد، تحمیل ستینگ فمینیستی بازی است. علاوه بر شخصیتهای اصلی بازی که زن هستند، اکثر شخصیتهای فرعی خوب هم زن هستند و نازیهایی که میکشید هم اکثرا مرد هستند و اگر نازی زنی پیدا کنید، احتمالا کاپیتانی است که به اندازه باسفایتهای بازی زره و سپر دارد و کشتنش سخت است. جالب است بدانید تنها دشمنان بازی که دارای اسم هستند هم همین نازیهای زن هستند و بالای سر مردان تنها اسمهایی چون سرباز و فرمانده آمده است. البته باید ذکر شود که تمام این موارد اهمیت چندانی در روند بازی ندارند اما تحمیل چنین ستینگی شاید برایتان خوشایند نباشد.
Wolfenstein Youngblood بازی متفاوتی نسبت به دو نسخه پیشین این سری است. تمرکز اصلی روی حالت دو نفره است و دیگر آن شخصیتهای خوب و بد باورپذیر وجود ندارد. داستان افت شدیدی نسبت به نسخههای پیشین داشته و از عدم وجود شخصیتهای به یادماندنی رنج میبرد. اما گانپلی همچنان جذاب است و سیستمهای آپگرید و قابلیتهایی که وجود دارد، بازی را همچنان به مانند گذشته مفرح میکند.
گرافیک
وجود حالت دو نفره
عدم وجود شخصیت مثبت و منفی به یاد ماندنی
با این که وجود حالت دو نفره بازی را جذابتر کرده اما بازی از این پتانسیل بزرگ در گیمپلی استفاده چندانی نمیکند
ستینگ فمینیستی بازی شاید آزاردهنده باشد