این روزها همه در حال مرتب کردن فهرستهای خود از بهترین بازیهای دهه اخیر هستند. با به اتمام رسیدن دهه ۲۰۱۰، رسانهها و بازیبازان بسیاری سعی میکنند تا ده سال گذشته را در صنعت بازیهای ویدیویی جست و جو کنند و با توجه به دید و نظر خود، به معرفی بهترین بازیهای دهه بپردازند. با مشاهده این فهرستها، هر گیمری دوست دارد فهرست مخصوص خود را آماده کرده و آن را به همه نشان دهد. قطعا انتخاب بهترین بازی دهه، خیلی سخت تر از انتخاب بهترین بازی یک سال است و زمانی که فکر میکنیم که ۱ دهه از عمرمان با هزاران هزار بازی ویدیویی مختلف سپری شد، ارزش بازی های منتخب به شدت بالا میرود.
با مشاهده چنین فهرستهایی در سایتها و رسانههای مختلف، ما نیز در پیکسل آرتس وسوسه شدیم تا فهرست بلند و بالای خود را آماده کنیم اما هر چه با خود کلنجار رفتیم، نتوانستیم حق مطلب را در مورد تمام بازیهای یک دهه اخیر ادا نماییم. به شخصه عقیده دارم بهتر است بیشتر در مورد جوانب و ابعاد یک بازی مهم و منتخب صحبت شود تا به صورت خلاصه به مرور چندین بازی منتخب در یک دهه پرداخته شود.
عنوانی که امروز میخواهیم در مورد آن صحبت کنیم، Red Dead Redemption نام دارد؛ یک بازی ماجرایی جهان آزاد که در همان اولِ دهه، در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و توانست به یک نگین درخشان در صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل شود. حالا پس از گذشت حدود یک دهه، میتوانیم به Red Dead Redemption، برچسبِ نوستالژی بزنیم و آن را به عنوان یک بازی قدیمی مورد بررسی دوباره قرار دهیم.
برای بررسی دلایل موفقیت بازی Red Dead Redemption ابتدا باید به سراغ شرکت سازنده، یعنی راک استار گیمز (RockStar Games) برویم. در طول تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی، شرکت راک استار همیشه برای ساخت عناوین مختلف، استانداردهای خاص خود را داشته است. راک استار همیشه با دیگر استودیوها و توسعه دهندهها تفاوت داشته و حتی نوع تبلیغ و رونمایی از بازیهایش نیز متفاوت از دیگر تیمها و شرکتها است. با در نظر گرفتن این توضیحات، تصور کنید که Red Dead Redemption به عنوان یک آیپی (IP) تقریبا فراموش شده، چه مواردی را ارائه میدهد. راک استار در سال ۲۰۱۰ و در اواسط نسل هفتم کنسولها، انتخابهای زیادی برای منفجر کردن یک بمب داشت و میتوانست به غیر از GTA، از فرانچایزهای شناخته شده و مورد انتظاری مانند Midnight Club و Bully و Manhaunt که طرفداران به انتشار نسخه ای جدید از هر کدام راضی بودند، انتظارات را برآورده کند اما راک استار مانند همیشه طبق پیش بینیها عمل نکرد و از یک آی پی تقریبا مرده، یکی از بهترین بازیهای تاریخ صنعت را تولید کرد. Red Dead Redemption در حالی به عنوان یک دنباله برای Red Dead Revolver منتشر شد که به غیر از ستینگ و دوره داستانی، هیچ شباهتی به بازی اول نداشت. Red Dead Redemption به سرعت راه موفقیت را در پیش گرفت و همه مردم هم نظر شدند که این بازی بعد از سری عناوین محبوب GTA، برترین بازی ساخته شده توسط شرکت راک استار است و یکی از برترینها در تاریخ راک استار، مساوی است با یکی از برترین بازیهای تاریخ.
اگر بخواهیم دلایل موفقیت عظیم بازی Red Dead Redemption را مرور کنیم، برای آغاز قطعا باید از جهان آزاد بینظیر و شاهکار سازندگان بگوییم. راک استار همیشه با ساخت جهانهایی پویا، بزرگ، پر تراکم و هدفمند برای سری بازیهای GTA، بازِیبازان و مخاطبان را چنان جذب میکند که دل کندن از آن دنیا تقریبا غیر ممکن میشود. حال، سازندگان همین فرمول را در بازی Red Dead Redemption پیاده سازی کرده بودند اما با این تفاوت که به جای یک دنیای امروزی و مدرن، سر و کارمان با دوره غرب وحشی و یاغیهای آن زمان بود! با این حال، نکته مهم در مورد دنیا و جهانِ آزاد بازی Red Dead Redemption در مقایسه با GTA این بود که شخصیت و هویت منحصر به فرد خود را حفظ میکرد و هیچگاه حس نمیشد در طراحی جهانِ بازی، از عناصر و المانهای جهانِ GTA استفاده شده است.
دومین دلیل برای موفقیت بزرگ و تاثیر گذار بازی Red Dead Redemption، ستینگ و دوره تاریخی بازی بود. تا کنون بازیهای بسیاری ساخته شدهاند که غرب وحشی و دوره وسترن را زمینهای برای تعریف کردن یک داستان یا پیاده سازی مکانیکها و عناصر گیم پلی انتخاب کردهاند اما شاید تا به حال، موضوعی به این مهمی در صنعت بازیهای ویدیویی زیر ذره بین نرفته بود. Red Dead Redemption با تمام وجود خود، از روایت داستان گرفته تا ستینگ و دوره تاریخی، فریاد میزد که میخواهد تضاد بین دوره غرب وحشی را با آغاز دورهای تمدن یافته نشان دهد. وقایع بازی Red Dead Redemption دقیقا در دورهای جریان داشت که دنیا (یا حداقل، آمریکا)، بارقه تمدن را در خود میدید و فناوری، صنعت، فرهنگ و رشد فکری مردم باعث شده بود تا تقریبا جایی برای یاغیهای کلاه به سر و اسلحه به دست نباشد. البته بد نیست بگوییم که این تضاد و مقابله بی نظیری که در Red Dead Redemption نمایش داده شد، در نسخه دوم بازی، یعنی Red Dead Redemption 2 به اوج پختگی و تاثیرِ خود رسید اما آغازِ چنین جریانی را قطعا مدیون Red Dead Redemption هستیم.
راک استار برای رسیدن به چنین هدفی، تمام گزینهها و مسیرها را به درستی رفته بود و میدانست که اگر داستان و ستینگ، دست به دست یکدیگر بدهند، نتیجه آن یک اثر به یاد ماندنی خواهد شد. علاوه بر دنیای بازی که کمی در مورد آن صحبت کردیم، راک استار در طراحی شخصیتهای بازی Red Dead Redemption نیز با تمام ظرافت عمل کرده بود. در یک طرف، جان مارستون (John Marston) قرار داشت که با تمام یاغی بودنش، با تمام تجربههایش و با تمام زخم خوردنهایش، همچنان یک انسان بد، تلقی نمیشد بلکه تنها قصد داشت هدف خود را در این دنیای تازه متمدن شده، انجام دهد و با خانوادهای باشد که خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردیم، معمولی و عادی بودند. در طرف دیگر، شخصیتی مانند داچ ون در لیند (Dutch van der Linde) قرار داشت که همه ما میدانستیم یک یاغی و راهزنِ هفت تیر کش است اما افکار و انگیزههای ایدئولوژیک او، شخصیتی پیچیده و به شدت به یادماندنی را به او بخشیده بود.
شاید با خود بگویید که صحبت در مورد داستان، ستینگ و شخصیتهای بازی Red Dead Redemption کافی است و باید در مورد گیمپلی و عناصر آن بیشتر صحبت شود. به طور کلی، این موضوع درست است و عناصر گیمپلی و اکشن لذت بخش و فوقالعاده بازی Red Dead Redemption که نشان از استانداردهای بالای راک استار دارد، بخش بزرگی از موفقیتهای این عنوان را تشکیل میدهند اما واقعیت این است که گیمپلی، سیستم تیراندازی، اسلو موشنها، سیستم اسب سواری و … با این که سطح بالایی دارند، اما جادوی بزرگ Red Dead Redemption را تشکیل نمیدهند. جادوی پدیدهی بی چون و چرای راک استار، طراحی دنیا، داستان و شخصیتهای آن هستند. اما عناصر تشکیل دهنده این جادو، هنوز به اتمام نرسیدهاند! یکی از عواملی که باعث میشوند داستان و روایت بازی Red Dead Redemption تا این حد خوب، پخته و تاثیر گذار باشند، «بازینامه» یا نویسندگی خوب نویسندگان آن است. یکی از خطوط واضحی که Red Dead Redemption را از نظر نویسندگی و بازینامه با GTA جدا میکند، این است که در سری GTA، نویسندگان همواره سعی میکنند با استفاده از یک طنز انتقادی داستان و وقایع را آب و تاب دهند اما در Red Dead Redemption همه چیز خیلی جدی تر است و از آن «طنز تلخ»، تنها «تلخی» باقی میماند و خبری از شوخی و طنز نیست. البته در طول داستان، شخصیتهایی وجود دارند که لبخند را بر لب جان مارستون یا بازیباز بیاورند اما Red Dead Redemption خیلی خوب میداند که چه زمانی خودش را جدی بگیرد و چه زمانی با مخاطب شوخی کند. در واقع بازینامه پخته و جا افتادهی Red Dead Redemption باعث میشود تا داستان بازی پر از شخصیتهایی باشد که میتوانیم روی آنها سرمایه گذاری کنیم و به طبعِ آن، جهان و دنیای بازی به مکانی تبدیل میشود که میتوان روی آن حساب باز کرد.
شاید حالا که بازی Red Dead Redemption 2 عرضه شده و آن را تجربه کردهایم، صحبت در مورد جان مارستون کمی سخت تر از گذشته باشد. مگر میشود پس از آشنا شدن و سپری کردن یک سفر طولانی با شخصیتی بی نظیر شبیه به آرتور مورگان (Arthur Morgan) که در نسخه دوم، نقشی به مانند برادر بزرگتر برای جان مارستون ایفا میکند، بتوان به راحتی از نقاط قوت شخصیت مارستون گفت و آن ها را با نقاط قوت شخصیت آرتور مورگان مقایسه نکرد؟ فکر میکنم بهترین راه برای نگاه کلی به شخصیت جان مارستون در این زمان (پس از تجربه Red Dead Redemption 2)، این باشد که قوس شخصیتی مارستون در سفرهای طولانی و به یادماندنی Red Dead Redemption 1 و Red Dead Redemption 2 را ترسیم کنیم و نتیجه کار را ارزیابی نماییم. با انجام چنین کاری خیلی راحت میتوان دریافت که راک استار، کاری فراتر از شگفت انگیز و خارقالعاده برای طراحی و پرداخت یک پروتاگونیست انجام داده است، شاید بهترین کار و تلاش آنها برای جان بخشیدن به یک شخصیت! البته در انتها نباید هنرنمایی Rob Wiethoff را در نقش جان مارستون فراموش کرد.
پس از صحبتهای مفصل درباره جادوها و عواملی که بازی Red Dead Redemption را به یکی از بهترین عناوین تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل کردند، حالا نوبت به صحبت در مورد اندازه و مقیاس پروژه ساخت این بازی میشود. Red Dead Redemption هنوز هم که هنوز است، یکی از پر خرجترین بازیهای تاریخ محسوب میشود و تمرکز بی نظیر راک استار روی عناصر مختلف، از جمله داستان، گیمپلی، دنیای یکپارچه و زنده بازی و البته جلوههای بصری و صوتی، باعث شده تا حسابی برای ساخت آن خرج و هزینه شود. دیدن اجرا شدن بازی Red Dead Redemption روی کنسول های پلیاستیشن ۳ و ایکسباکس ۳۶۰، یکی از معجزات آن سال محسوب میشد. با این حال، اگر هم اکنون به دنبال بهانهای برای تجربه دوباره Red Dead Redemption هستید، پیشنهاد می کنیم بازی را به لطف قابلیت پشتیبانی از نسل قبل ایکسباکس، روی ایکسباکس وان ایکس بهروزرسانی کنید و از جلوههای بصری فوقالعاده و ارتقا یافته آن لذت ببرید. Red Dead Redemption روی ایکسباکس وان ایکس با رزولوشن 4K و با فیلتر بافتها و Anti Aliasing بهتر اجرا میشود و شکی وجود ندارد که پس از مشاهده بازی روی وان ایکس و روی یک نمایشگر 4K، برای تجربه دوباره و غرق شدن در آن، وسوسه میشوید؛ حتی در زمانی که میتوان Red Dead Redemption 2 را روی ایکسباکس وان ایکس با کیفیت اجرایی زیبا و چشم نوازی تجربه کرد! (توحه کنید که برخی از تصاویر موجود در این مطلب متعلق به نسخه ایکسباکس وان ایکس هستند)
برای استودیو و شرکتی که بازیهای تاریخی و استاندارد آفرینی مانند Grand Theft Auto 3 و Grand Theft Auto: San Andreas و Red Dead Redemption 2 را در کارنامه خود دارد، نامگذاری بازی Red Dead Redemption 1 به عنوان یکی از بهترین بازیهای تاریخ راک استار، تعریف و تمجیدی نیست که سطحی در نظر گرفته شود. در این متن سطح کردیم تا جایی که امکان دارد، از دلایل موفقیت عظیم بازی Red Dead Redemption و به یادماندنی شدن این عنوان صحبت کنیم و مهم ترین نکات را زیر ذره بین قرار دادیم اما در مورد این عنوان، میتوان ساعتها و روزها صحبت کرد و جنبههای مختلف داستان سرایی، گیمپلی یا فنی را مورد بررسی قرار داد. Red Dead Redemption عنوانی است که حدود ۱ دهه قبل منتشر شده اما همچنان یک دستاورد شگفت انگیز در صنعت بازیهای ویدیویی به حساب میآید و فکر میکنم مفصل توضیح دادن درباره یک بازی شاهکار دهه اخیر، خیلی بهتر از فهرست کردن چندین عنوان منتخب و خلاصه پرداختن به آنها است.
نظر شما در مورد بازی Red Dead Redemption و تاثیر گذاری این عنوان چیست؟ به نظر شما بیش از هر چیز، چه عاملی سبب شد تا Red Dead Redemption به یکی از بهترین بازیهای ویدیویی تاریخ تبدیل شود؟
با تک تک حرفات موافق بودم اشکان جان
بازی Red dead و کلا سریش یکی از به یاد ماندنی ترین بازی های تاریخه
ممنون از مقاله خوبت