کندوکاوی در شخصیت داچ وندر لیند
داچ، قهرمانی تراژیک در Red Dead Redemption
بازیهای راکستار معمولا شامل شخصیتهایی میشوند که از مرزهای اخلاقیاتی دنیای امروزی تجاوز میکنند. Red Dead Redemption و دنبالهی آن نیز از این قاعده مستثنا نیستند. یکی از شخصیتهای مرکزی این سری عناوین داچ وندر لیند (Dutch van der Linde) است. شخصیت او امکان دارد هر لحظه متفاوت باشد، بطوری که شاید شما به فکر فرو رفته و شک کنید که او نقشی مثبت یا منفی را در داستان بازی ایفا میکند. داچ در بخشهای مختلف بازی میتواند قهرمان شما باشد و این درحالی است امکان دارد برخی اوقات این قضیه برعکس شود. اما چیزی که مشخص بوده این است که در طول کل داستان بازی، قصهی داچ حکایت قهرمانی تراژیک و غمانگیز میباشد.
هشدار! در ادامه اشارههایی به بخشهای حساس داستانی هر دو نسخه Red Dead Redemption شده است.
دلیل اصلی ابهام شخصیتی داچ وندر لیند در طول هر دو نسخه Red Dead Redemption این است که اعمالی که در بازی انجام میدهد در ابتدا به هدف کمک کردن به مردم بوده اما بعدا مشخص میشود که در تمام این مدت همه چیز به منفعت خودش باز میگردد. او همین روند را تا مرگ خود در اواخر Red Dead Redemption پیش میبرد.
یکی از ویژگیهای بارزتر شخصیت داچ توانایی او در رهبری است. برای برخی از افراد گروه که تحت رهبری او قرار دارند، داچ نقش یک پدر را داشته و به همین دلیل است که عواقب تصمیمات نادرست وی باعث ناراحتی پیروان او میشود. این مسئله در تعریف کردن داچ به عنوان یک قهرمان تراژیک بسیار کمک میکند؛ این الگوی شخصیتی با تصمیماتی که میگیرند تعریف میشود که در نهایت به سقوطشان میانجامد. از اعتماد کردن به Micah گرفته تا به جنگ دولت رفتن، “نقشه”های داچ هیچوقت آنطور که باید عملی نمیشوند.
تصمیمات قابل توجه داچ وندر لیند در RDR2
داچ مردی با اصول و عقاید است. اعمال او عموما از اعتقاداتش سرچشمه میگیرند. اعتقاداتی مثل آزادی شخص و حق انسان برای جدا کردن خود از چنگال شرور مدرنیزم. او معمولا در مقابل دولت و دیگر قدرتهای بزرگ قرار دارد که دلیل آن هم نفرت از نابرابری است اما این نفرت بیشتر اوقات بر او غلبه میکند.
اگر بدون زمینه به اعمال داچ در سری بازی Red Dead Redemption نگاه کنیم، اکثر اوقات میتوان آنها را قهرمانانه و شریف به حساب آورد. جزئیات زیادی در RDR2 وجود دارند و در نقطهای از داستان مشخص میشود که او، شخصیت اصلی بازی یعنی آرتور مورگان را در نوجوانی به سرپرستی گرفت و به همین دلیل، آرتور زودتر از هر شخص دیگری در داستان، خود را با روش زندگی داچ تطبیق داده است. داچ از همان ابتدای زندگی آرتور، تبدیل به تنها نماد پدرانهی زندگی او میشود؛ تنها بدلیل اینکه آرتور پتانسیل چنین چیزی را در او میدید. در طول بازی مثالهایی از رهبری قدرتمند داچ نیز وجود دارد.
درست زمانی که داچ متوجه میشود، پسر جان مارستون یعنی جک توسط خانواده Braithwaite دزدیده شده، بلافاصله افراد را جمع کرده و عازم نجات او میشود (و با آتش زدن عمارت Braithwaiteها روی شیطانی خود را نیز نشان میدهد). در ابتدای بازی، داچ به راحتی و از روی محبت و کمک، به Sadie Adler جا و مکان داده و این در حالی است که وضعیت خودشان چندان مناسب نبود. بسیاری از اعمال و تصمیمات این شخصیت میتوانند او را به عنوان یک شخصیت مثبت نشان دهند اما او بارها با کارهای دیگری که انجام داده اثر اعمال مثبت خود را از بین برده و این هنر Rockstar Games است که یک شخصیت نه تماما مثبت و نه تماما منفی ساخته است. شخصیتی که طبعی حزنانگیز برای بازیکن دارد. بازیکن پتانسیل خوب بودن را در Dutch میبیند و تمام سعی خود را میکند که در ذهن خود او را خوب جلوه دهد که همین او را به یک قهرمان تراژیک تبدیل مینماید.
داچ بخشی از وجود خود را از دست میدهد
علیرغم اینکه داچ و دستهاش جرمهای زیادی مانند دزدی و قتل را به بهانه سبک زندگیشان (و فقر) مرتکب شدند، او هیچوقت ایمانش را به افرادش از دست نداد. اما این قضیه تا نقطهای از RDR 2 صادق بود. بدلیل یک سری رخدادهای فاجعهآمیز که مربوط به ناتوانی گروه در پایدار نگه داشتن خود بود، داچ به آرامی به سمت دیوانگی رفت و با گذشت زمان از اهداف اصلی خود مثل آزادی اشخاص و غیره، دور میشد و از آن طرف اعمال او بیشتر منفعت شخصی خود را هدف قرار میداد.
داچ در اواخر بازی جان مارستون و همسر جان، ابیگیل را رها میکند و بهطور کامل عهد بودن در کنار افرادش و اولویت قرار دادن آنها را کنار گذاشته و به تناقض با آن میرسد که این اتفاق را میتوان شروع سقوط دسته داچ وندر لیند به حساب آورد. صحنهی دیگری که قبل از این اتفاقات رخ میدهد، انتقام داچ از Angelo Bronte بوسیله غرق کردن او و به خورد تمساح دادنش است. این عمل داچ تا حدی فجیع بوده که باعث به شک افتادن آرتور و جان از سلامتی عقلی او میشود. زمانی که او در پایان در مقابل این دو و در کنار Micah قرار میگیرد، مهر دشمنی را بین خود و اعضای “خانواده” خود میزند. حقیقتا یک قهرمان تراژیک با انتخاباتش تعریف میشود.
آخرین ایستادگی
در طی رخدادهای Red Dead Redemption، شخصیت داچ، تمام نسخههای مختلف خود را در یک پکیج به نمایش میگذارد. در حالی که Pinkertonها جان مارستون را مجبور کرده که اعضای قدیمی گروه خود را یک به یک پیدا کند، داچ مشغول سواستفاده از افراد بومی است تا به آزادی شخصی خود (و فرار کردن از دست Pinkertonها) برسد. داچ بهطور هوشمندانهای از نفرت مردم علیه دولت استفاده کرده و یک دار و دستهی جدید برای خود میسازد که Pinkertonها با کمک جان مارستون و ارتش آمریکا سعی در نابودی آن دارند. این ایستادگی آخر، نماد همه چیز در مورد داچ است. یک مبارز آزادی که میل شدیدی به سواستفاده از مردم دارد.
زمانی که جان بالاخره او را ملاقات میکند، داچ در مورد گذشته و اشتباه بزرگ او در تلاش برای مبارز کردن با سیستم جدیدی که قابل مبارزه نیست، صحبت میکند و در آخرین لحظه و قبل مرگش، آخرین عمل قهرمانانهی خود را انجام میدهد که آن چیزی نیز جز هشدار دادن به جان که او (یعنی داچ) آخرین “هیولا”یی نخواهد بود که آنها شکار خواهند کرد.
احسنت عجب مقاله ای