بالاخره روزی میرسد که همهی ما از سبک عادی بازیهای روزمره و AAA خسته میشویم. روزی میرسد که نمیخواهیم در بازی شاهد نیتن دریک باشیم که همه را یک تنه حریف است یا مستر چیفی که هر بار کهکشان را نجات میدهد. زمانی میرسد که به دنبال ایدههایی نو هستیم. در این مواقع حتی دیگر آنچنان به دنبال گرافیک واقعگرایانه نیستیم….تنها میخواهیم حس تنوع طلبی و خلاقیت ذاتی خودمان را ارضا کنیم. در این مواقع است که بهترین گزینه رجوع به بازیهای مستقل میباشد؛ عناوینی که با بودجههای بسیار اندک ساخته میشوند ولی خلاقیت و ایدههایی در دل خود جای دادهاند که هر بازیکنی را انگشت به دهان میکند. این نکته را در نظر داشته باشید که در لیست امروز، قصد داریم آن دسته از عناوینی را معرفی کنیم که موردی خاص و یک ویژگی شگفتانگیز داشتند. شاید بازیهای مستقل زیادی باشند که به ذهن شما بیایند ولی در لیست ما نباشند، اما ما به سراغ بازیهای مستقلی رفتیم که یکی از ویژگیهای آنها به قدری جذاب و شگفتانگیز بود که بدون شک هر بازیکنی را به خود مجذوب میکند. در ادامه با ما همراه باشید تا به سراغ برترین بازیهای مستقل چند وقت اخیر برویم و ذهن خودمان را از بلاکباسترهای بزرگ دور کنیم.
My Friend Pedro
شاید اصلا نتوان My Friend Pedro را در سبک خاصی جا داد. این عنوان همه نوع دیوانهبازی و خشونت و خلاقیتی را به شما ارائه میدهد. از صحبت کردن با یک موز گرفته تا شلیک به سر دشمنان در حالی که زمان را کند کردهاید و در هوا ملق میزنید. داستانسرایی بازی زیبا و جذاب و گرافیک آن کارتونی و چشمنواز است. اما نکتهای که My Friend Pedro را از همه جدا میکند، گیمپلی سرعتی، چالشبرانگیز و هیجانی آن است. بدون شک، امکان ندارد My Friend Pedro را تجربه کنید و از آن لذت نبرید. گیمپلی My Friend Pedro توانسته تا المانهایی از بازیهای بزرگ همانند Max Payne را قرض بگیرد و با سبک خندهدار خود هماهنگ کند. شما روی زمین ملق میزنید، روی هوا پشتک میزنید، زمان را کند میکنید و در حین تمام این اعمال، تیرهای خود را به سمت دشمنان بختبرگشته روانه میکنید. اگر به دنبال یک بازی اکشن پر از خلاقیت هستید، بدون شک My Friend Pedro یکی از بهترین بازیهای مستقل برای شما است.
Dead Cells
بازی Dead Cells نیز یکی دیگر از عناوین مستقلی بود که در چند سال اخیر عرضه شد و همه جا همانند بمب صدا کرد. بازی تلفیقی از سبکهای مترویدوانیا و روگلایک است. شما در هر بار تجربهی بازی باید دشمنان را نابود کرده و با امتیازی که جمعآوری میکنید، شخصیت خود را ارتقا داده و اسلحههای جدید خریداری نمایید. همین اول به شما بگویم که بازی به شدت سخت بوده و حتی هم سطح عناوینی همچون Dark Souls قرار میگیرد. نکتهی جالب آن است که هر بار که بازی را شروع میکنید، نقشهی بازی خود به خود عوض میشود و شما نمیتوانید راه را حفظ کرده و به راحتی بازی را به پایان برسانید. البته Dead Cells میتواند کمی هم اعصاب شما را خرد کند؛ آغاز دوبارهی بازی از ابتدا پس از هر مرگ، میتواند بسیار آزاردهنده باشد. اگر اعصابی فولادین، واکنشهای سریع، حوصلهی زیاد و البته وقت کافی دارید، Dead Cells میتواند تجربهای دلنشین برای شما باشد.
Katana Zero
بازی Katana Zero شما را در نقش یک سامورایی با تمام قدرتهای آن قرار میدهد: قدرت حرکت سریع، کند کردن زمان، منحرف کردن گلولههای با شمشیر و … اما بازی با حرکتی خلاقانه، کاری میکند که نه تنها آسان نباشد، بلکه اتفاقا تا حد بسیار زیادی چالش برانگیز شود. چه شما و چه دشمنان شما همگی با یک ضربه دار فانی را وداع میگویید و فرصت جبرانی برای اشتباهات وجود ندارد. مراحل انتهایی بازی نیز به قدری وسیع بوده و تعداد دشمنان زیادی را بر سر راه شما میگذارد که واقعا نمیتوان بازی را آسان خطاب کرد. کلید اتمام بازی آن است که علاوه بر عکسالعملهای فوقالعاده سریع، بتوانید نقشهای بکشید که دشمنان را به ترتیب و حدالامکان بدون خبردار شدن دیگران از بین ببرید. داستان بازی نیز با این که شاید تصورش را نکنید، ولی از بسیاری از عناوین AAA بهتر بوده و شاهد روایتی چند لایه و پیچیده هستید که اتفاقا پایانهای متعددی نیز دارد. Katana Zero برای بازیکنان حرفهای، با حوصله و طرفدار داستانهای پیچیده با گیمپلی سریع، انتخاب خارقالعادهای است.
Cuphead
بدون شک تقریبا همه نام Cuphead به گوششان خورده است. اگر هم تا به حال با این بازی آشنا نبودید، اکنون یک معرفی خیلی کامل از آن خواهیم داشت. Cuphead با گرافیکی کارتونی و صداگذاری به شدت خارقالعاده وارد بازار شد و همه نیز به همین واسطه به سراغ آن رفتند. اما صداگذاری و گرافیک تمام چیزی نبود که Cuphead برای ارائه داشت! گیمپلی بازی به شدت سرگرمکننده و جذاب است، با این حال چنان چالشبرانگیز بوده که امکان دارد کنترلر را خرد کنید. بازی یک ران اند گان فوقالعاده است که با تصاویر و صداگذاری زیبا همراه شده، دشواری بازی نیز این حس را به شما میدهد که تمام مدت در حال مبارزه با باس هستید! همین موارد بوده که باعث شدهاند Cuphead اینقدر بازی خاصی باشد. البته این را نیز در نظر داشته باشید که Cuphead همانقدر که سخت است، در صورت موفقیت به شما پاداش نیز میدهد. همانند چند بازی قبلی که صحبت کردیم، اگر به دنبال یک بازی هستید که اعصابتان را به چالش بکشد یا این که شیفتهی گرافیک کارتونی و صداگذاری خاص هستید، Cuphead بهترین انتخاب برای شما است.
Hellblade: Senua’s Sacrifice
بازی Hellblade: Senua’s Sacrifice از آن دست عناوینی نبوده که (هنگام تجربه آن) حتی به ذهنتان خطور کند که یک بازی مستقل است. در اصل، اگر بازی مدت زمان طولانیتری داشت، کاملا هم رتبه و هم تراز یک بازی AAA بود. گیمپلی بازی سنگین، واقعگرایانه و بسیار نیازمند دقت است. از طرفی اما برگ برندهی Hellblade: Senua’s Sacrifice گیمپلی آن نیست. کافی است نگاهی به موسیقی، گرافیک و داستان آن بیندازید تا مشاهده کنید که بازی در هر زمینهای یک شاهکار به حساب میآید. ایدههای استفاده شده در بازی به قدری تازه و جدید هستند که هوش از سر شما میپرد. داستان Hellblade: Senua’s Sacrifice پیچیده، با الهام از اساطیر مختلف و به شدت جذاب است. گرافیک آن را باور نمیکنید، اما بهتر از بسیاری از بازیهای بزرگ و AAA است. اگر بخواهیم خلاصه بازی را معرفی کنیم، یک بازی AAA که پسوند بازی مستقل را یدک میکشد. از اهمیت آن همین را بگویم که مایکروسافت پس از این بازی به خریداری استودیوی سازنده اقدام کرد و شاید نسخهی دوم این سری را به صورت انحصاری برای کنسول خود منتشر کند.
Inside
شاید بتوان Inside را یکی از خاصترینهای بازیهای تاریخ و صد البته از جمله بازیهای مستقل برتر دانست. در بازی خبری از مبارزه نیست، قرار نیست قهرمان باشید و حماسهای نیز در جریان نیست. شما در نقش یک پسر بچه هستید و در محیطی تاریک بازی را پیش میبرید. اکثرا شما در بازی صدایی را نمیشنوید، با این حال صداگذاری بازی شگفتانگیز است! فقط تصور کنید که سازندگان چقدر خلاق و عجیب هستند که با کمترین صدای ممکن که آن هم مربوط به صدای پای شما روی سطوح مختلف است، توانستهاند صداگذاری بازی را به بالاترین سطح ممکن برسانند. بازی مملو از پازلهای مختلف است که هر یک از آنان مفهوم خاصی دارند. هیچ وقت احساس نمیکنید که بازی یک پازل را بیهوده سر راه شما قرار داده است. اگر نظر من را بخواهید، بازی Inside از آن دسته عناوینی است که برای درک کامل آن حداقل باید بازی را ۲ بار تجربه کنید؛ تجربهای که میتواند تا مدتها ذهن شما را به خود درگیر نماید.
Celeste
بازی Celeste عنوانی نیست که بخواهیم آن را بابت گیمپلی عالی به خاطر بیاوریم، ولی از طرفی دیگر Celeste یک بازی پلتفرمر شگفتانگیز در حیطهی موسیقی، گرافیک و داستانسرایی است. اشتباه نکنید، قرار نیست با گرافیکی همچون Red Dead Redemption 2 روبرو شوید، ولی به جرأت میتوانم بگویم که صحنههایی که در Celeste با آن روبرو خواهید شد، هیچ چیزی از نظر زیبایی نسبت به بازی مذکور کم ندارند. موسیقی بازی نیز در زمانی که باید هیجان به شما القا کند، کاملا تند و زیبا و در مواقع دیگر، بسیار آرامشبخش است. اما بزرگترین نقطهی قوت Celeste، داستان آن میباشد. اگر به دنبال داستانی فلسفی، زیبا، عمیق و البته آموزنده هستید، بدون شک Celeste میتواند برای شما فوقالعاده باشد. در این بازی یاد میگیریم که مشکلات درونی، بعدهای مختلف انسان و البته خصوصیتهای متفاوت ما، همانقدر که میتوانند برای ما مشکل ساز باشند، میتوانند به کمک ما بیایند.
Disco Elysium
بازی Disco Elysium اصلا نیازی به معرفی ندارد! یک بازی شاهکار و کامل. بدون شک اگر زبان انگلیسی خوبی داشته باشید، Disco Elysium میتواند برای شما شگفتانگیز باشد. بازی گرافیکی زیبا دارد، موسیقی آن گوشنواز است و گیمپلیش درگیرکننده. بیش از همه چیز، پیچشهای داستانی Disco Elysium بوده که شما را درگیر خود میکند. داستانی که به هیچ وجه قابل پیشبینی نیست و تا آخر بازی توجه شما را به خود جلب مینماید. به عنوان یک بازی نقشآفرینی، قابلیتهای فراوانی نیز در بازی وجود داشته که میتوانید آنها را بدست آورید. پس اگر به یک بازی نقشآفرینی داستان محور با کمترین مشکل و ایراد علاقه داشته و همچنین زبان انگلیسی خوبی نیز دارید، Disco Elysium میتواند برای شما عالی باشد.
GRIS
در لیستی که برای شما مینویسم، این بازی مورد علاقهی من است. به نظرم GRIS در کنار Ori، اوج جلوهگاه و هنر یک بازیساز مستقل به حساب میآید. شما در بازی GRIS تنها یک بازی ویدئویی را تجربه نمیکنید. این عنوان بر اساس نظریههای روانشناختی ساخته شده و بدون شک یکی از برترین ساختههای تاریخ است. شما در این بازی با گرافیکی به شدت زیبا روبرو میشوید که هر یک از المانهای آن، نماد یک مورد مشخص است. موسیقی بازی کاملا با ریتم آن هماهنگ بوده و گیمپلی بازی نیز در عین سادگی، لذتبخش است. به نظر من، GRIS را یک بار خودتان تجربه کرده، یک بار دوباره بعد از آن تجربه آن را بازی کنید و برای بار سوم با استفاده از یک راهنما به تجربه آن بپردازید. نمادهای بازی همگی جذاب و واقعی هستند که به شدت میتوانند روی زندگی واقعی شما تاثیرگذار باشند.
Ori
من به اختصار تنها نام Ori را نوشتم ولی هر دو نسخهی این مجموعه مد نظر بود. Ori یک بازی اکشن پلتفرم بوده که بار دیگر هیچ چیز از یک بازی AAA کم ندارد. در اصل، اگر شما خبر نداشته باشید که این یک بازی مستقل است، حتی از روی زمان بازی نیز چنین چیزی را نمیتوانید تشخیص دهید. کمتر کسی این سری را به واسطهی گیمپلی به یاد میآورد ولی باید خاطر نشان کنم که تقریبا هیچ ایرادی حتی در گیمپلی این بازی نیز وجود ندارد. موسیقی بازی یکی از شاهکارهای صنعت گیم بوده و کمتر عنوانی توانایی رقابت با آن را دارند. از طرفی، داستانی احساسی و کاملا عمیق را در طول نسخههای مختلف Ori تجربه میکنید که واقعا جالب است. برگ برندهی Ori، گرافیکی بوده که تقریبا هر بازیکنی را به سمت خود میکشاند. امکان ندارد به طراحی هنری علاقه داشته باشید و Ori برای شما شگفتانگیز نباشد. البته این بدان معنا نیست که از بُعد فنی بازی کم دارد، اتقاقا برعکس، بازی حتی در بُعد فنی نیز یکی از برترینهای نسل خود است. سری Ori بهجرئت یکی از برترین سری بازیهای مستقل است.
Journey
بازی Journey تنها تجربهای دو ساعته یا ۳ ساعته را به شما ارائه میدهد، اما این ۲ الی ۳ ساعت چنان برای همه لذتبخش است که تعجب میکنید. بازی شما را در یک صحرا روانه کرده و تنها کاری که باید انجام دهید، راه رفتن است. بدون هیچ چالشی، بدون هیچ پیچیدگی. اما موسیقی و جلوههای بصری بازی به قدری عجیب، زیبا و خارقالعاده هستند که اصلا نمیتوان از آنها گذشت. موسیقی بازی همیشه در بین برترین موسیقیهای ساخته شده برای بازیهای ویدئویی بوده و هر زمانی که صحبت از بهترین موسیقیهای تاریخ شود، یک مورد یا بیشتر از Journey در لیست به چشم میخورد. اگر از کشت و کشتار خسته شدهاید، اگر کمی آرامش میخواهید، Journey بهترین گزینه برای شما است.
به پایان مقاله بهترین بازیهای مستقل رسیدیم. امیداریم که بازیهای خوبی را شناخته باشید.
از نظر من بازی اینساید (inside) از همشون بهتر بود. چون من خودم تک تک این بازی ها رو تجربه کردم ولی هیچکدوم بیشتر از اینساید منو حیرت زده نکردن ممنون از سایت خوبتون