در مقاله پیشین Halo، اتفاقات Halo 3 را بررسی کردیم که در آن UNSC و سانگهایلی یک اتحاد سست اما قدرتمند را ایجاد کردند که منجر به عقب راندن کاوننت و Flood شد و در نهایت کهکشان را نجات داد و به جنگ بین بشر و کاوننت پایان بخشید. در این مقاله میخواهیم سالهای پس از جنگ را بررسی کنیم که پر از پیشرفتهای تکنولوژی، نبردهای مختلفِ کوچک و بسیاری ناآرامیهای سیاسی که کهکشان پس از دو و نیم قرن نبرد و ستیز به دنبال حلشان بود. بیشتر این اتفاقات بین Halo 3 و Halo 4 اتفاق میافتند.
اواخر سال ۲۵۵۲: UNSC Infinity فعال میشود
در زمان جنگ بشر و کاوننت، انسانها شروع به ساخت UNSC Infinity کردند، یک کشتی عظیم که تکنولوژی پیشرفته خود را از مهندسی معکوسی که سالها از کاوننت و فوررانر جمعآوری شده بود، میگرفت. از آن جایی که محل ساخت این کشتی کاملا مخفی شده بود، از آسیب نیروهای کاوننت در امان ماند. در زمانی که کشتی کامل شد و در سال ۲۵۵۲ وارد خدمت شد، جنگ به اتمام رسید اما در سالهای بعد تبدیل به باارزشترین کشتی UNSC گردید. یک سیستم سپر انرژی، بدنه بسیار ضخیم، توپهای MAC بزرگ و محفظههای موشکی بزرگ UNSC Infinity را تبدیل به کشتی قدرتمندی کرده بودند. همچنین برخلاف دیگر کشتیهای UNSC، این کشتی در جنگهای یک به یک با کشتیهای کاوننت بیرقیب بود. این کشتی آنقدر بزرگ بود که میتوانست ۱۰ سفینه Frigate را در خود جا دهد و در زمانی که مورد حمله کشتیهای زیاد دشمن قرار گرفت، آنها را به فضا بفرستد تا به عنوان نیروی کمکی عمل کنند.
فعال شدن UNSC Infinity جرقهای بر تجدید تسلیحات UNSC بود چرا که مهندسی معکوس استفاده شده در ساخت این کشتی در دیگر پروژهها مثل ساخت اسلحهها، وسایل نقلیه و زرههای جدید هم استفاده شد. از آن جایی که بشریت با به پایان رسیدن جنگ دیگر در امنیت قرار داشت، آنها فرصتی طلایی داشتند تا تجهیزات جدید بسازند و همینطور تجهیزاتی که از دست داده بودند را از نو ساخت و ساز کنند.
اواخر سال ۲۵۵۲ تا اوایل سال ۲۵۵۳: برنامه اسپارتان ۴ راه میافتد
کمی پس از فعال شدن UNSC Infinity، برنامه اسپارتان ۴ به صورت رسمی آغاز شد. این نسل جدید اسپارتانها نسبت به نسلهای اسپارتان ۲ و اسپارتان ۳ قطعات مکانیکی و بهبودهای کمتری داشتند که البته مزایا و معایب خودش را داشت. با این که اسپارتانهای ۴ به اندازه اسپارتانهای پیشین قوی نیستند اما طبیعت موادی که باعث بهبودی عملکردیشان میشود به معنای این بود که بالغین کامل هم میتوانستند شامل این پروسه شوند و UNSC دیگر مجبور نبود بچهها را بدزدد تا بتواند اسپارتانهای جدید بسازد. کاندیداهای این برنامه از تمام شاخههای نظامی UNSC بر اساس سوابق و عملکردهایشان انتخاب میشدند.
در همین زمان که برنامه اسپارتان ۴ اجرا میشد، توسعه و ساخت نسل دوم زرههای MJOLNIR هم آغاز شده بود که به عنوان زره اسپارتانها در قدرت، چابکی و سرعت عکسالعمل کسی که آن را میپوشید تاثیر بیشتری نسبت به نسخه قبلی داشت. این زره جدید توسط تمام اسپارتانها قابل پوشیدن بود و کمک می کرد تا مقداری از تاثیرات بهبودهای کمی که در اسپارتانهای ۴ وجود داشت، کاسته شود. اسپارتانهای ۴ و زره نسل دوم MJOLNIR در ژانویه سال ۲۵۵۳ وارد خدمت شده و امیدوارانه ظاهر شدند.
سال ۲۵۵۲: نبرد سانگهایلی و جیرالهانی ادامه مییابد
با این که جنگ به پایان رسیده بود، اختلاف بزرگ هنوز ادامه داشت. سانگهایلی و جیرالهانی هنوز نسبت به یکدگیر نفرت داشتند و در کهکشان مشغول جنگ بودند. جیرالهانی در سیارههای غنی از منابع ساکن بود اما به دلیل عدم وجود تکنولوژی نمیتوانستند هیچکدام از این مواد و منابع را استخراج یا جمعآوری کنند. در نتیجه این گونه دچار یک سقوط اقتصادی شد که منجر به قحطی گشت. به این دلیل بود که آنها تصمیم گرفتند به قرارگاههای سانگهایلی برای بدست آوردن غذا حمله کنند که فقط اوضاع را بدتر کرد.
این نبردهایی که در سرتاسر کهکشان انجام میشد منجر به ایجاد تلفات شدید در هر دو طرف شد که البته به دلیل این که آنها یک جنگ بزرگ را تازه به پایان برده بودند بسیار برایشان زیانبار بود. با این حال، با گذشت زمان این بنبست نبردشان شکسته شد چرا که جیرالهانی به شیوه زندگی نخستین خود برگشتند که منجر شد سانگهایلیهایی که در تاکتیکها و استراتژیهای نبرد مهارت بیشتری داشتند، قدرتمندتر ظاهر شوند. در سال ۲۵۵۹ بود که سانگهایلی بیشتر نبردهایشان با جیرالهانی را میبردند و اگر این موضوع ادامه پیدا میکرد، به احتمال زیاد آنها برنده نهایی میشدند و بالاخره میتوانستند اختلاف بزرگ را به اتمام برسانند.
مارس ۲۵۵۳: سالهای خونین شروع میشود
با این که سانگهایلی در همه جای کهکشان در برابر جیرالهانی ایستاد، اما آنها هنوز نمیتوانستند به توافقی در مورد بسیاری از موضوعات پس از جنگ بشر و کاوننت برسند. زمانی که آربیتر به سانگهلیوس برگشت و جایگاه خود به عنوان رهبر سانگهایلی را طلب کرد، او اعتقاد طولانی که میگفت فوررانرها خدا هستند را رد کرد که البته هنوز در بین سانگهایلیها با وجود این که قضیه سفر بزرگ یک دروغ بود، طرفدار داشت. همچنین او در نظر داشت تا فرهنگهای سانگهایلی که در درازمدت ممکن بود به ضررشان باشد را تغییر دهد یا حتی از ریشه بکند. از آن جایی که سانگهایلیها سنتهای ریشهدار قوی داشتند، این موضوع باعث ایجاد یک ناآرامی در جامعه سانگهایلی شد. در نتیجه، بسیاری از قبیلههای سانگهایلی ادعا کردند که او یک آربیتر دروغین است که باید از قدرت کنار رود. سالهای پس از آن که یک جنگ داخلی بین حامیان تل وادامی و دشمنانش شکل گرفت با نام سالهای خونین شناخته شد.
این درگیریها بین سانگهلیوس و دیگر دنیاهای سانگهایلی نابودکننده بود. مخصوصا از جهتی که سانگهایلی که دیگر عضو کاوننت نبودند و مستقل شده بودند، در تعمیر و جایگزینی کشتیهای جنگی و دیگر ابزار نبرد مشکل داشتند. با این که تل وادامی در تلاش بود تا صلح را ایجاد کند، این نبرد برای سالیان سال طول کشید. نیروهایش که با نام شمشیرهای سانگهلیوس شناخته میشدند معمولا تجهیزات بهتری نسبت به طرف دیگر داشتند. با این حال، دشمنان آربیتر در دنیاهای مختلف سانگهایلی پخش شده بودند و تا حدودی از نظر تعداد زیاد بودند که باعث میشد شکست دادنشان سخت باشد. UNSC تصمیم گرفت تا به شمشیرهای سانگهلیوس تا جایی که میتوانستند کمک کنند اما این کار مزایا و معایب خودش را داشت. در حالی که نیروی UNSC که تجهیزات بهتری هم نسبت به گذشته داشت بسیار کمککننده بود، عملِ گرفتن کمک از انسانها به عنوان یک ضعف از چشم برخی قبایل سانگهایلی دیده شد که منجر شد بسیاری از آنها به آربیتر در درازمدت پشت کنند.
مارس ۲۵۵۵: بازگشت به Ark
در مارس ۲۵۵۵، دکتری از UNSC به نام لوتر مان (Luther Mann) محل Halo زتا (Zeta) را کشف کرد و فرستاده شد تا در مورد آن تحقیق کند. پس از رسیدن به محل متوجه شد که یک تایمر وجود دارد که اشاره میکند حلقه قرار است در پنج هفته شلیک کند. این کار میتوانست بسیاری از ساکنین کهکشان را بکشد، بنابراین UNSC و شمشیرهای سانگهلیوس نقشهای چیدند تا به Ark سفر کنند و از کنترلهای آن جا برای متوقف کردن Halo زتا استفاده نمایند. پس از برنامهریزی برای باز کردن پورتالی به سمت Ark در زمین، سنتینلهای زیادی شروع به آمدن از پورتال کردند. این سنتینلها توسط ناظر Ark فرستاده شده بود تا به بشریت حمله کنند و منابع را از زمین جمعآوری کنند تا برای تعمیر Ark استفاده شود. این ناظر (با نام Tragic Solitude) از بشریت عصبانی بود که یک حلقه Halo را داخل Ark فعال کرده و به آن آسیب شدیدی وارد کردند. بنابراین قصد انتقام کرده بود تا بتواند در نهایت Installation خود را تعمیر کند.
در زمانی که نیروهای اصلی UNSC یک سیستم دفاعی پیرامون سیاره تشکیل دادند تا با موجهای زیاد سنتینلها مقابله کنند، گروهی از انسانها و سانگهایلیها با استفاده از پورتال به Ark رفتند تا هرچه زودتر تایمر موجود در Halo زتا را متوقف کنند. آنها یک ماموریت ثانویه هم داشتند و باید کسی که سنتینلها را به زمین میفرستاد را نابود کنند. موقع رسیدن به Ark، کشتی آنها توسط سنتینلها آسیب دید و مجبور به سقوط در Ark شد. پس از جنگیدن با شکلهای مختلف موجودات وحشی موجود در Ark و همچنین سیستمهای دفاعی فوررانر به مدت سه روز، سانگهایلی و انسانها بالاخره توانستند تایمر را متوقف کنند و ناظر Ark را بکشند. با این حال یک اسپارتان ۴ به نام بابی کودیاک (Bobby kodiak) جان خود را در این مسیر از دست داد. آنها سپس کشتیهایشان را تعمیر کردند و به زمین برگشتند.
با از بین رفتن خطر Tragic Solitude و شلیک Halo زتا، کهکشان حالا در امنیت قرار داشت. با این حال، همه چیز با رسیدن یک اسپارتان ۲ و همراه هوش مصنوعی خود به یک دنیای جدید فوررانر تغییر کرد…