واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی در نسل هشتم
دنیایی مجازی به زیبایی واقعیت
پیش از این در رابطه با عناوینی صحبت کردیم که بجای بودجهی خیلی زیاد، بیشتر به سراغ ایدهی خلاقانه و نو رفته بودند. شما میتوانید این مقاله را از اینجا مطالعه کنید. اما امروز دقیقا به سراغ عکس قضیهی مقالهی قبلی رفتهایم. بدان معنا که امروز میخواهیم با یکدیگر به سراغ بازیهایی برویم که شاید ایدهای نو در خود داشتند، ولی چشمگیرترین و یکی از نقاط بارز بازی، گرافیک آن بود. اشتباه برداشت نکنید، شاید بازیهای امروز ایدههای بسیار خلاقانهای نیز داشته باشند، ولی تمرکز اصلی سازندگان آن ایده نبوده و گرافیک بازی است که در آینده از آن بازی در یاد بازیبازان خواهد ماند. پیش از این که بخواهیم به سراغ لیست برویم، چند نکته را باید خدت شما عرض کنم. اول ان که برای قرارگیری در لیست، تنها شخصیتهای اصلی مورد بررسی قرار نگرفتهاند و منظور از گرافیک، گرافیک کلی بازی است. طراحی هر شخصیت گرفته از موها، انیمیشنها و حرکات همگی بررسی شدهاند. پس بدون حرفی اضافه، این شما و این واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی در نسل هشتم.
Uncharterd 4
زمانی که Uncharted 4 معرفی شد، همگی در همان تریلر ابتدایی مطمئن بودند که با یک جهش گرافیکی عظیم در بازی روبرو خواهیم بود. جزئیات چهرهی نیتن به شدت بالا بود، انیمیشنهای شخصیتها به صورت خندهداری طبیعی بودند و از همه مهمتر، محیط بازی هیچ چیزی از واقعیت کم نداشت. برای درک کامل این موضوع کافی است در مرحلهی اسکاتلند به سنگریزههایی که روی کوه و سطوح شیبدار هستند شلیک کنید تا ببینید فیزیک بازی چگونه آنها را وادار میکند به طبیعیترین شکل ممکن به سمت پایین روانه شوند و یکی از طبیعیترین صحنههای کل تاریخ را برای شما رقم بزنند. طراحی موها در بازی به شکل خوبی صورت گرفته، شاید نتوان آن را برترین دانست اما خردهای نیز به آن وارد نیست. در بازی محیطهای مختلف دریایی، خشکی، جنگل، محیطهای شهری و … وجود دارد که همگی بسیار طبیعی هستند. حتی انیمیشنهای شخصیتهای فرعی نیز از بسیاری از بازیهای دیگر روانتر و واقعیتر است. حالتبندی چهرهها نیز به بهترین شکل ممکن صورت گرفته و تمامی احساسات شخصیتها در چهرهی آنان بروز پیدا میکند. بدون شک، Uncharted 4 یکی از واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی را دارا است.
Gears 5
شاید حضور این بازی در لیست ما کمی برای شما جای تعجب داشته باشد، چراکه Gears 5 یک بازی کاملا فانتزی در محیطی خیالی است، ولی با این حال در لیست ما حضور دارد. دلیل حضور این بازی در لیست امروز آن است که شاید Gears 5 یک بازی فانتزی باشد، ولی این فانتزی به قدری واقعی است که میتوان آن را حتی آیندهی دور واقعیت و زندگی خودمان در نظر گرفت. Gears 5 مرزهای تعیین شده برای بازیهای غیر واقعی را تغییر داد و با ارائه دادن گرافیکی که واقعا جای تحسین دارد، صنعت بازیهای ویدئویی را یک پله به واقعگرایی نزدیکتر کرد. بدون شک تکسچرهای بازی به بهترین شکل ممکن رندر شدهاند و از کیفیت بسیار بالایی برخوردازند. محیطهای بازی بازتر از نسخهی قبلی شدهاند که همین مورد جا را برای سازندگان بازتر گذاشته که قدرت خود را به همه نشان دهند. جزئیات طراحی شخصیتها حتی شخصیتهای فرعی به قدری بالا است که حتی کک و مک صورت آنها نیز کاملا واضح میباشد. محیطهای بازی با وجود این که هنوز عناصر فانتزی در آنها یافت میشود، ولی کاملا حس واقعی بودن را به انسان میدهند و کاملا واقعگرایانه هستند. انیمیشنهای شخصیتها با وجود شباهت بسیار زیاد به نسخههای قبلی، اما ریزهکاریهایی دارد که به شدت واقعگرایانهتر از قبل شده است.
Devil May Cry 5
این بازی هم یکی دیگر از عناوینی بود که با وجود فانتزی بودن، به خوبی توانست حس واقعگرایانه بودن را به بازیکن القا کند. در حقیقت، نسل هشتم همان نسلی بود که شاید بازیهای فانتزی هم به قدری گرافیک عالی داشتند که به واقعگرایی میل پیدا میکردند. محیط بازی با بالاترین کیفیت تکسچرها طراحی شده و کوچهها، فاضلابها، خانه و … همگی حس واقعی بودن را به شما میدهند. انیمیشنهای شخصیتها نیز برای یک بازی با این سبک بسیار مهم است و باید نمرهی کامل را به آن داد. ولی جایی که DMC 5 قدرت واقعی خودش را نشان میدهد، مدلسازی و طراحی خود شخصیتهای بازی است. به جرئت میتوانم بگویم یا کمتر بازی یا هیچ عنوانی تا کنون نتوانسته مدلسازی شخصیتهای خود را تا این حد واقعی و زیبا انجام دهد. تنها کافی است در حین گیمپلی یا حتی کاتسینهای بازی به بخش Photo Mode رفته و روی جزئیات هر شخصیت زوم کنید. از طراحی لباسها، حرکت آنها، موهای شخصیتها، حرکات صورت و احساساتشان، همگی در بالاترین حد ممکن هستند. البته باید این مورد را نیز در نظر داشت که بازی نسبت به دیگر عناوین این نسل قطعا از شخصیتهای کمتری برخوردار بود و همین مورد نیز تمرکز بیشتر سازندگان روی همین چند شخصیت را به ارمغان آورد، ولی نمیتوان از دستاورد آنان چشم پوشی کرد. با این حساب باید اقرار کرد که این بازی بدون شک در لیست واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی قرار میگیرد.
Red Dead Redemption 2
اصلا ناف این بازی را با واقعگرایانه بودن بریدهاند. بازی Red Dead Redemption 2 گانپلی واقعگرایانه دارد، داستانی تقریبا نزدیک به واقعیت دارد، اسب سواری واقعگرایانه دارد، چطور انتظار دارید گرافیکی واقعگرایانه نداشته باشد؟ البته در کنار کیفیت بسیار بالای تکسچرها، نباید دقت بینظیر سازندگان را هم از قلم بیندازیم. تک تک حرکات شخصیتها، حرکات حیوانات، صداهایشان، انیمیشنهای درختها، خیس شدن لباس شخصیتها، پر کردن اسلحه، کثیف شدن اسب و … همگی به قدری دقیق و با جزئیات هستند که واقعا انگشت به دهان میمانید. در این میان باید کمی به طراحی ریش و موی شخصیتها مخصوصا خود آرتور خرده گرفت که میتوانست بهتر باشد، ولی خب زمانی که این حجم از دقت را در جهان بازی مشاهده میکنید، کمتر کسی به فکر ریش آرتور است! در نهایت، یکی از واقعگرایانهترین بازیهای تاریخ چه از نظر گیمپلی و چه از نظر گرافیک، بدون شک Red Dead Redemption 2 است.
Detroit: Become Human
بازیهای ساخته شده توسط دیوید کیج هیچ وقت ادعا نداشتند که گیمپلی خیلی خاص و درگیرکنندهای را ارائه میدهند، بلکه همیشه تلاش کردهاند تا با گرافیک و داستانی عالی مخاطب را به خود جلب کنند. بررسی داستان بازی Detroit: Become Human موضوع این مقاله نیست و البته فرصت آن هم نیست؛ چراکه بررسی چنین داستان پیچیده و چند شاخه، در حوصلهی این مقاله نمیگنجد. اما از طرفی دیگر گرافیک آن دقیقا موضوع بحث ما است! از همان اولین تریلری که Detroit: Become Human را به ما نشان داد، همه میدانستیم که دیوید کیج چه طراحی بینظیری را در بازی پیاده کرده است. مهمترین رکن بازی، شخصیتهای آن هستند و به واسطهی گرافیک بینظیر بازی، شاید بتوان طراحی شخصیتهای آن و جزئیات آنها را یکی از برترینهای تاریخ دانست. محیطهای بازی چندان بزرگ نیستند و اکثرا به صورت خطی طراحی شدهاند، ولی همین محیطها با چنان جزئیاتی همراه هستند که واقعا شما حس میکنید در خیابانهای شهر قدم میزنید و باران نم نم بر سر شما فرود میآید. حالت چهرهی شخصیتها، انیمیشن صورت و بدن، طراحی تکسچرهای بازی، حرکت موهای شخصیتها، فیزیک مناسب اشیاء، محیطی که تعامل با آن به حداکثر خود رسیده و هزاران مورد دیگر که شگفتانگیز هستند، باعث شده تا Detroit: Become Human به یکی از واقعگرایانهترین بازیهای کل تاریخ تبدیل شود. در این میان حتی بحثهایی هم وجود دارد که شاید واقعگرایانهترین گرافیک نسل مربوط به همین بازی باشد، ولی خب با توجه به دیگر بازیهای حاضر در لیست امروز، خواه ناخواه کار کمی به سلیقه کشیده میشود.
The Last of Us Part 2
بازی The Last of Us Part 2 که اتفاقا در چند هفتهی اخیر منتشر شده است، یکی از برترین گرافیکهای نسل را به بازیبازان ارائه میدهد، البته از استودیوی ناتی داگ چیزی غیر از این نیز انتظار نمیرفت. The Last of Us Part 2 طراحی شخصیتهای بینظیری دارد، انیمیشنهای آنان به شدت واقعی هستند، حالت چهره و صورت و احساسات در شخصیتها کاملا نمایان میشود، طراحی تکسچرهای بازی با بالاترین کیفیت ممکن صورت گرفته و اوج هنرنمایی استودیوی سازنده، در صحنههای خشونتآمیز بازی به شما نشان داده میشود. شاید به جرئت بتوان ادعا کرد که در حیطهی خشونت، هیچ عنوانی نتوانسته به اندازهی The Last of Us Part 2 واقعگرایانه باشد! حتی امکان دارد زمانی که در حال تجربهی بازی هستید، از شدت خشونت بازی را نگه داشته و کمی به خود استراحت بدهید، بازی هیچ چیزی از نظر بیرحمی از یک Mortal Kombat کم ندارد و گرافیکی داشته که این خشونت را به واقعیترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. از این موارد که بگذریم، طراحی برف، آب، یخ و عناصر محیطی در بازی به شدت واقعی هستند و حتی شکست یخ روی آب نیز به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شده است. کافی است به سمت برفهای روی درختان بروید تا مشاهده کنید چقدر طبیعی این برفها از روی برگها به زمین میریزند. خیس شدن لباس شخصیتها به واقعیترین شکل ممکن است و دیگر شاهد همان فرمول قبلی نیستیم که با خیس شدن پاچهی شلوار شخصیت، کل شلوار او خیس شود. اکنون تنها آن بخشی از لباس که در آب فرو رفته خیس به نظر میرسد. ناتی داگ ریزترین جزئیات بازی را نیز در نظر گرفته و حتی حرکت کولهپشتی الی را نیز بسته به نوع حرکت او طراحی کرده است. صحبتهای بیشتر از این بازی درست نیست، بهترین راه برای درک آن، این است که خودتان به تجربهی The Last of Us Part 2 بپردازید و مطمئن شوید که این بازی، یکی از واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی در تاریخ را دارد.
The Order 1886
بازی The Order 1886 از همان ابتدا مشخص کرد که قصد دارد یک تجربهی سینماتک را تحویل بازیبازان دهد. حتی در طول گیمپلی نیز شاهد کادر بندی مخصوص سینما هستیم که حس و حال فیلم و سینما را به خوبی در این بازی به شما منتقل میکند. هرچقدر که محتوای بازی کم است، گیمپلی آن کوتاه است و خط داستانی حرفی برای گفتن ندارد، اما گرافیک بازی به خوبی موفق به انجام رسالت خود میشود. بازی به شدت سینماتیک، به شدت واقعی و اصلا چیزی فراتر از انتظارات ما بود. اگر Last of Us 2 توانست یک گرافیک واقعگرایانه تحویل بازیکنان دهد، The Order 1886 بهترین تجربهی سینماتیک را تحویل آنها داد! حتی گیمپلی بازی نیز در اختیار همین سینماتیک بودن است و اکثرا شاهد صحنههایی مشابه با بلاک باسترهای هالیوودی هستیم. دوباره تاکید میکنم، بازی حرفی برای گفتن در طول گیمپلی و داستان ندارد، ولی اگر به دنبال عنوانی هستید تا یک تجربهی سینماتیک خالص به شما ارائه دهد، The Order 1886 بازی مورد نظر شما است.
Forza Horizon 4
کاری به سبک بازی ندارم که آیا رانندگی در این سری کمی حالت آرکید مانند دارد یا خیر، بحث امروز ما سر گرافیک باورنکردنی این بازی است! Forza Horizon همیشه در بین سری عناوین ماشین سواری یک قدم جلوتر از بقیه بود و Forza Horizon 4 نیز از این قاعده خارج نیست. بازی محیطی به شدت زیبا را در اختیار شما میگذارد که به قدری طبیعی طراحی شده که اگر به بخش Photo Mode بروید، میتوانید عکسهایی بگیرید که به صورت کلی نتوانید فرق آن را با واقعیت تشخیص دهید. فیزیک ماشین و محیط بازی به خوبی پیادهسازی شده و هیچ خردهای نمیتوان به آن گرفت. جزئیات هر ماشین باورنکردنی است! به قدری روی طراحی هر ماشین وقت گذاشته شده است که اصلا نمیتوانید ایرادی به هر یک از آنان وارد کنید. رانندگی در بخش جنگلی، حس و حال واقعی این تجربه را به شما میدهد و افکتهای گرافیکی مثل گرد و خاک یا برگهایی که روی ماشین شما میریزند، همگی به این کار کمک میکنند. از طرفی دیگر باران و رعد و برق و عوامل زیستی نیز در بازی حضور دارند که آنها نیز همانند دیگر جزئیات گرافیکی بازی، در بالاترین کیفیت خود قرار دارند. پس بدون شک، Forza Horizon 4 یکی از واقعگرایانهترین گرافیکهای بازیهای ویدئویی را ارائه میدهد.