قهرمان اصلی یک بازی رایانهای باید شخصیتی باشد که داستان را به جنبش در میآورد. انجام این امر با شخصیتی که هیچ خط گفتاری ندارد میتواند کار سختی باشد. با این حال بسیاری از شخصیتهای بی صدا تا به اکنون به درستی پیاده شدهاند. با اینکه تنها به آنها فرصت داده شده تا هر از گاهی فریادی بزنند یا با صدای بلند نفس بکشند. در واقع بازیهایی که این گونه شخصیتهای ساکتی دارند امروزه خود به زیرشاخهای مستقل از بازیهای رایانهای بدل شدهاند. برای اینکه صدایی به این قهرمانان بی صدا بدهیم فهرستی از ده شخصیت برتر صامت در بازیها را گرد هم آوردهایم.
The New Kid در بازی South Park: The Stick of Truth
قهرمان بازی South Park که به او خودشیفته هم میگویند ممکن است در بسیاری از بهترین فهرستهای برترین شخصیتها نمایان نشود اما بیگمان شخصیت خاموش برجستهای است. به دور از روزهای ابتدایی سریال South Park که طنزی سطحی و زشت داشت، امروزه South Park به یک نقد اجتماعی تبدیل شده است و طبعا قهرمانی خاموش برای این کار عالی به نظر میرسد. البته این اثر سایر بازیهای رایانهای بهویژه شخصیتهای صامت عناوین نقشآفرینی را هم مورد نقد و تمسخر قرار میدهد.
Crash در مجموعه بازی Crash Bandicoot
کرش بندیکوت برای رقابت با سونیک و ماریو طراحی شده بود و مطمئناً در این کار توفیق یافت. برخلاف دو رقیب بازی، کرش صدایی ندارد و این برای سری کرش کاملاً مناسب است. در واقع بازیهای کرش مبتنی بر گیمپلی بازی هستند و صادقانه باید گفت اگر کرش حرف بزند حتی ممکن است خیلی عجیب و غیرقابل تصور به نظر آید. کرش در دنیایی پر سر و صدا آرام است و این خود باعث طراوت بازی میشود. چراکه چنین شخصیت صامتی برای گشت و گذار در این دنیا بسیار ایدهآل به نظر میرسد. صحبت کردن کرش چیزی به این سری بازی نمیافزاید و چنین شخصیت پردازی و دنیا سازی واقعاً چشمگیر است.
قهرمان بازی The Elder Scrolls V: Skyrim
در اسکایریم همه چیز در مورد تعامل و درگیر شدن با دنیایی خیالی است. برخلاف دیگر بازیهای فانتزی مانند ویچر ۳، اینجا داستان چندان هدایت شده نیست؛ زیرا این بازیکن است که داستان خود را ایجاد میکند. چگونه میتوان با شخصیت اصلی که ساکت نیست به این نتیجه دست یافت؟ همه چیز در مورد شخصیت اصلی بازی قابل انتخاب است، از نژاد و جنسیت تا نام و این طبیعی نیست که برای چنین شخصیت از پیش تعیین نشدهای صداگذاری صورت پذیرد. در واقع این کار میتواند باعث دور شدن گیمر از تجربه اصیل بازی شود. نتیجتاً عنوانی مثل اسکایریم برای این که بتواند تأثیرگذار باشد حتماً به شخصیتی صامت نیاز دارد.
Jack در بازی Bioshock
جک از بایوشاک شخصیت بی صدای بی نقصی است. جالب اینجاست که او از همان ابتدا ساکت نیست، اما خیلی زود بی صدا میشود. در حقیقت پس از رسیدن بازیکن به شهر رپچر، برای غرق شدن در اتمسفر یکی از منحصر به فردترین و جالبترین شهرهای ساخته شده درون یک بازی، به شخصیتی خاموش نیاز است. سکوت جک به بازیکن اجازه میدهد تا آرمانشهر شکست خورده بازی را به طور کامل درک کند. تجربه ملاقات با شخصیتها و محیطهای جدیدی هر کدام به دلیل سکوت جک بهتر هستند. مسلماً کل جذابیت داستان بایوشاک حول محور تعامل بازیکن با محیط پیرامونش است و این فقط از دید یک شخصیت ساکت امکانپذیر میباشد.
Sparrow در بازی Fable 2
فیبل ۲ درباره ماجراهای کودکی به نام اسپارو است و سفر زندگی وی را روایت میکند. داستانی با پیچوتابهای بسیار که فقط یک چیز در آن ثابت است، سکوت شخصیت اصلی. قصه بازی در واقع درباره بازیکن است نه شخصیتی که آن را کنترل میکنید. در این بازی دست سرنوشت اسپارو را همان کسی کرده که قرار است حاکم مخوف بازی را به زیر بکشد. شما حس ماجراجویی که در کودکی داشتهاید را قطعاً در این بازی پیدا خواهید کرد. به خصوص برخلاف فیبل ۳ که در بعضی زمینهها محدود بود، در نسخه دوم اسپارو را کامل در کنترل خود دارید و واقعاً حس میکنید خودتان در سرزمین آلبیون گشت و گذار میکنید. این بازی یکی از بهترین نمونههای استفاده از شخصیتی خاموش است.
Doomguy در مجموعه بازی Doom
بسیاری از بازیهای موجود در لیست ما عناوین بسیار داستان محور هستند اما Doom اینگونه نیست. این بازی در مورد کشتن هر چیزی است که تکان میخورد. جالب اینجاست که هرگز قرار نبوده سرباز موجود در بازی نام و نشانی داشته باشد. در واقع مقصود این بوده است که انسانی ناشناخته داشته باشید که با آن در بازی رفت و آمد کنید. سکوت او اتفاقا بازی را جذابتر میکند. به معنای واقعی کلمه هر کس دیگری در شرایط او قرار بگیرد همه جوره شاکی میشود و سر و صدا میکند. اما قهرمان Doom آدمی بیروح و بیرحم است. دقیقاً آنچه Doom به آن احتیاج دارد و شایسته آن است. قهرمان این بازی بهترین ویژگی آن میباشد.
Claude در بازی Grand Theft Auto 3
از همان آغاز GTA3، کلاد به عنوان فردی خفن و بیکله معرفی میشود، کسی که به راحتی از دست کاروان پلیس فرار میکند. GTA3 راه را برای نسل کاملاً جدیدی از بازیهای جهان باز هموار کرد. بازیهایی با شهرهای شلوغ، طیفی از شخصیتها و فرصتهایی برای اکتشاف. در واقع شخصیت کلاد به ظرافت این سبک بازیها افزوده. برای شرکت توسعه دهنده هرگز طراحی کلاد مهم نبوده است. بلکه نحوه تعامل بازیکن با داستان و دنیای پیرامون آنها اولویت داشته. کلاد میان دنیای بازی و بازیکن فاصله ایجاد میکرد. او دارای شخصیتی مستقل نبود بلکه نقش نقطه دید بازیکننده را ایفا مینمود. اگر کلاد ویژگیهای خاص خود را داشت، ممکن بود اتمسفر دنیای کاملاً آزاد بازی از بین برود. به طور کلی تمرکز اصلی بازی بر قهرمان آن نبوده و این دقیقاً همان چیزی است که GTA3 لازم داشت.
Jak در بازی Jak and Daxter
جک در آخرین نسخه سری جک و دکستر به یک شخصیت سخنگو بدل شد اما در نسخه اولیه صامت بود. از طرف دیگر دکستر صحبت میکرد البته نه زیاد. این برای ایجاد رابطهای تعاملی میان دو شخصیت اصلی عالی بود و توسعه دهنده به بهترین شکل از این تعامل بین دو شخصیت بهره برده، به گونه ای که آن دو موجب برجستگی یکدیگر میشدند. از نسخه Jak 2: Renegade به بعد، شخصیت اصلی سکوت خود را شکست و سخنگو شد که اتفاقا با پیشرفت و تغییر سری همخوانی درخشانی داشت. اما قطعاً نسخه اول به جک خاموش احتیاج داشت زیرا به ارائه شخصیت دکستر کمک میکرد. علاوه بر این، حالات صورت خود جک کاملاً بینقص بودند و واقعاً تمام آنچه برای وی لازم است را به نمایش میگذاشتند.
شخصیت بی نام در بازی Pokémon Blue/Red
اصل بازی Pokémon Blue / Red به سفر بازیکنان و تعامل آنها با پوکمونهای مورد نظرشان است. حتی انتخاب نام دشمن شما هم به تصمیم خود بازیکن واگذار شده است. تک تک جنبههای Pokémon Blue / Red برای غوطهوری بازیکن در جهانش ایجاد شده و شخصیتی خاموش برای این امر حیاتی است. در این بازی از همان ابتدا پوکمون مورد نظرتان را انتخاب کرده و آن را به روشی که میخواهید رشد میدهید. در حقیقت این ماجراجویی بازیکن است نه شخصیتهای درون بازی.
Link در مجموعه بازی The Legend of Zelda
بزرگترین شخصیت بازی تمام دوران احتمالاً بزرگترین شخصیت صامت تمام دوران نیز هست. تمام جنبههای طراحی شخصیت لینک با در نظر داشتن بازیکنندهها تولید شده است. از نامگذاری شخصیت قبل از شروع بازی گرفته تا شروع بازی در قالب آدمی بی کار و بی هدف، همه مواردی هستند که به شخصیت پردازی کمک کردهاند. هر قدمی در افسانه زلدا مبتنی بر یادگیری و تبدیل شدن به چیزی بیشتر از آنچه مخاطب هنگام شروع بازی بوده پیش میرود. در نسخه Breath of the Wild شما نمیتوانستید برای لینک نامی انتخاب کنید اما باز هم این باعث نمیشود که سفر لینک تأثیرش روی بازیکن را از دست بدهد. اصلاً نام لینک (به فارسی پیوند) برای برقراری ارتباطی هرچه بیشتر میان بازیکن و قهرمان بازی در نظر گرفته شده است. هر ماجراجویی که لینک شروع میکند در واقع ماجرای بازیکن خواهد بود و این ممکن است از عوامل اصلی موفقیت این سری باشد. لینک بینقصترین و بهترین شخصیت صامت دنیای بازیهاست زیرا از طریق وی مخاطب به قهرمان سرزمین هایرول بدل میشود.