اکثر ما استودیو راکستدی را به سه گانه خاطره انگیز Batman Arkham میشناسیم؛ سه گانهای که نسخه به نسخه تکامل پیدا کرد و باعث انقلابی در گیمینگ شد. حال پس از ۹ سال، بازی جدید این استودیو یعنی Suicide Squad: Kill the Justice League به دستمان رسیده است. ولی آیا این بازی در سطح نام یکی از بهترین استودیوهای بازیسازی هست یا خیر؟ با بررسی این بازی همراه پیکسل آرتس باشید.
احتمالا میدانید که این بازی در همان یونیورس بازیهای Batman Arkham حضور دارد و پیش از این بازی شاهد تعدادی از کارکترها در بازیهای بتمن بودیم. کارکترهای کمیکی DC برای تمام علاقهمندان صنعت سرگرمی شناختهشده هستند و میدانیم که بتمن، محبوبترین آنهاست. حتی اگر اهل کمیک نباشید ولی به واسطه سینما و بازیها با شخصیتهای اصلی بازی Suicide Squad: Kill the Justice League آشنا هستید. شخصیتهایی چون هارلی کویین، دد شات، کاپیتان بومرنگ و کینگ شارک. همچنین با دیگر شخصیتها یعنی آماندا والر، لکس لوثر، ریک فلگ، پویزن آیوی، پنگوئن، اعضای لیگ عدالت (بتمن، واندر ومن، سوپرمن، گرین لنترن و فلش) و ویلن اصلی یعنی برینیاک نیز آشنا هستید. ولی آیا تمام این شخصیتها آنطور که باید ظاهر شدند؟ آیا داستان بازی مانند عناوین قبلی راکستدی منعطف و عمیق است؟ آیا ساختار گیمپلی بازی مطابق انتظارات پیش میرود؟
داستان بازی سویساید اسکواد حدودا ۵ سال بعد از بازی آرکام نایت، روایت میشود. بتمن پس از لو رفتن هویتش در پایان آرکام نایت، به لیگ عدالت پیوسته و در کنار سوپرمن، فلش، گرین لنترن و واندر ومن مبارزه میکند. حال در بازی سویساید اسکواد، لیگ عدالت با بزرگترین چالش دوران خود روبرو میشود و اکثر این قهرمانان توسط ویلن اصلی یعنی برینیاک، شستشوی مغزی شده و تقریبا تمام اختیارشان را از دست میدهند. اینجاست که آماندا والر وارد عمل میشود و با جمع کردن تعدادی از شخصیتهای منفی حاضر در تیمارستان آرکام و تشکیل گروهی به نام Task Force X، قصد نابود کردن لیگ عدالت را دارد. شما در طول بازی کنترل هارلی کویین، دد شات، کاپیتان بومرنگ و یا کینگ شارک را به دست میگیرید و به مبارزه با سربازان برینیاک و لیگ عدالت میپردازید. البته در این سفر تنها نخواهید بود و کاراکترهای متنوعی از دنیای DC شما را همراهی میکنند.
به طور کلی داستان بازی سویساید اسکواد یکی از نقاط قوت اصلی آن به حساب میرود و با روایتی عمیق و جذاب طرف هستید. استودیو راکستدی در این بازی دست به کار غیر ممکنی زد یعنی قصهگویی در یک اثر لایو سرویس؛ ولی توانست به خوبی از پس آن بربیاید. شاید در نگاه اول تناقض بین یک اثر لوتر شوتر لایو سرویس و اثری داستانمحور شما را اذیت کند ولی اگر تمرکز خود را روی بخش داستانی بگذارید، به راحتی از آن لذت خواهید برد. شاید از این موضوع خوشتان نیاید ولی این عنوان هیچ محدودیتی تعریف نمیکند و یک قصه سویساید اسکوادی تمام عیار است. به راحتی تمام احترام و محبوبیتی که ابرقهرمانان دارند را زیر پا میگذارد و از خجالتشان در میآید.
این بار برخلاف سری آرکام و شهر تاریک گاتهام، با شهر آرزوها یعنی متروپلیس طرف هستیم، شهری که سوپرمن و نشریه دیلی پلنت، نماد آن هستند. شهری که کمترین جرم و جنایت در آن رخ میدهد و فضایی روشن و شاد را تشکیل میدهد. همانطور که محیط بازی بعنی شهر متروپلیس، ۱۸۰ درجه با آرکام و گاتهام تفاوت دارد، این تفاوت در بخشهای دیگر نیز به راحتی قابل تشخیص است. موسیقی بازی و دیالوگ کارکترها با حفظ تم کمدی بازی، دقیقا همان چیزی است که هنگام تاب خوردن و پریدن روی پشت بامهای متروپلیس و زدن دشمنان به آن نیاز داریم.
تنها نکته منفی که در داستان به چشم میآید، استفاده نکردن از پتانسیل بعضی کارکترهایی است که در بازی حضور دارند. کارکترهای مهمی که در دنیای DC و حتی سری آرکام محبوب بودند ولی اینجا نقش بسیار محدودی دارند. البته میدانیم که این یک بازی لایو سرویس است و شاید پتانسیل اصلی این کارکترها درآینده نزدیک و به وسیله DLC آشکار شود؛ ولی در حال حاضر تنها مانند سواستفاده از محبوبیت آنها به چشم میآید.
بازی از نظر فنی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. علیرغم استفاده از آنریل انجین ۴ برای ساخت بازی، شاهد گرافیک فنی عالی و قدرت تخریبپذیری بالایی هستیم که حس پویایی بازی را چند برابر میکند. پرفورمنس اجرایی بازی حتی در Xbox Series S نیز عالی است و هیچ افت فریمی در طول بازی احساس نمیشود. از منظر گرافیک هنری نیز با یک بازی خوب طرف هستیم ولی در این مورد، من بازی آرکام نایت را ترجیح میدادم.
حالا میخواهم به یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی اشاره کنم یعنی کارکتر دیزاین. بدون هیچ اغراقی میگویم که بازی در این مورد بینقص عمل کرده و هیچ ایرادی به آن وارد نیست. در کنار دیزاین بینقص، استفاده از صداپیشگان عالی نیز جذابیت این کارکترها را چند برابر میکند. تعدادی از صداپیشگان نیز همان صداپیشگان سری آرکام هستند که از آنها میتوان به کارکترهای هارلی کویین، ریدلر و مهمترین آنها یعنی بتمن به صداپیشگی کوین کانروی فقید اشاره کرد. این بازی یک ادای احترام تمام و کمال به کوین کانروی خواهد داشت که میتواند اشک در چشمانتان جمع کند.
حالا میرسیم به مهمترین بخش یعنی بررسی ساختار گیمپلی بازی. پیش از انتشار، بزرگترین ترسی که داشتم، تکراری شدن گیمپلی به مرور زمان و امکان خستهکننده بودن آن بود و خوشحالم که اشتباه میکردم. علیرغم گاردی که نسبت به شوترهای سوم شخص دارم ولی این بازی مرا تقریبا در حد کمال راضی نگه داشت. گانپلی و شوتینگ بازی بسیار جذاب است و حتی لحظهای خسته کننده نمیشود. برخلاف چیزی که در نگاه اولیه حس میشود، ساختار گیمپلی هر کارکتر با دیگری متفاوت است و شما نمیتوانید با تاکتیک یکسان به سراغ هر کدام بروید. ابتدای بازی شما را وادار میکند تا با هر چهار کارکتر بازی کنید و با کامبت دیزاین و سیستم traversal هر کدام آشنا شوید. این بخش به شما کمک میکند تا به راحتی کارکتر موردعلاقهتان را انتخاب کنید و تا پایان بازی با همان کارکتر پیش بروید. البته هر زمان که بخواهید میتوانید تنها با فشار دادن یک کلید بین کارکترها سوییچ کنید. به لطف SSD سوییچ کردن بین کارکترها کمتر از ۱ ثانیه طول میکشد.
به طور کلی سه پلیاستایل متفاوت برای تجربه بازی وجود دارد که شامل Detonator، Slugger و Run-N-Gunner میشود. شما با پیشروی در بازی و انتخابتان در باز کردن Talents جدید به پلیاستایل خود جهت میدهید. لازم به ذکر است که بعضی از این استعدادها چند پلیاستایل مختلف را در بر میگیرند. ترکیب پلیاستایلهای موجود و سیستم Traversal جذاب، یک آزادی بی قید و شرط به شما میدهد. میتوانید با هارلی کویین در سطح متروپلیس تاب بخورید و با گرپلر به ساختمانهای بلندتر بروید، از جتپک دد شات استفاده کنید و در هوا پرواز کنید، از بومرنگ کاپیتان بومرنگ کمک بگیرید و جابجاییهای سریعی مانند فلش داشته باشد و یا توسط کینگ شارک بین پشت بامها بپرید و روی دیوارها راه بروید. همه چیز همانطور پیش میرود که شما بخواهید.
هدف از این بررسی موشکافی بخش داستانی بود ولی باز هم نمیتوان از لایو سرویس و لوتر شوتر بودن این عنوان غافل شد. سیستم لوت و پاداش بازی آنقدر خوب است که شما را مجاب به ادامه بازی کند و تکامل گیمپلی را با دریافت سلاح، آپگریدها و چیپهای جدید کاملا احساس خواهید کرد. حتی پس از پایان بخش داستانی و ورود به فاز Endgame نیز با توجه به تعیین درجه سختیهای جدید، یعنی Mastery 1-10، پاداشهای کاملا درخور دریافت خواهید کرد که همچنان بخش لوتینگ بازی را حفظ میکند.
طراحی HUD بازی برخلاف جو منفی که پیش از انتشار راه افتاده بود، آنقدر بد نیست و قابلیت شخصیسازی زیادی دارد. البته نباید انتظار رابط کاربری در حد آرکام نایت داشته باشیم چون در هر صورت این یک بازی لوتر شوتر است و وجود اطلاعات و گزینههای زیادی در صفحه اجباریست که باعث شلوغتر شدن آن میشود.
یکی از مشکلات بزرگی که طی سالهای اخیر در بازیهای زیادی وجود داشته و گویا قرار است به یکی از روتینهای صنعت گیم تبدیل شود، در این بازی نیز وجودش حس میشود و آن، چیزی نیست جز کمبود تنوع دشمنان بازی. شاید به ظاهر چندین نوع دشمن در بازی حضور دارند ولی اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم بسیاری از آنها تنها شکل پیشرفتهتر دشمنان قبلی هستند و با قویتر شدن شما، آنها نیز قویتر شدهاند. از دید کلیتر، فارغ از باس فایتها، تنها چهار نوع دشمن در بازی وجود دارد که شامل انواع عادی، سرعتی، اسنایپر و بروت میشود.
برخلاف ضعفی که در دشمنان عادی وجود دارد، باس فایتها یکی از نقاط قوت این بازی هستند. طراحی محیط و ساختار مبارزه برای هر کدام، به بهترین شکل ممکن انجام شده است. شاید از اینکه مجبور باشید با ایرقهرمانان محبوبتان به مبارزه بپردازید و آنها را شکست دهید، برایتان خوشایند نباشد ولی همانطور که گفتیم این یک بازی سویساید اسکواد است و باید انتظار هر اتفاق غیرمنتظرهای را داشته باشید. بهترین باس فایت نیز همان قهرمانی است که در قلب همه ما جا دارد، یعنی بتمن. ماموریت شکست این ابرقهرمان محبوب احتمالا بهترین ماموریت کل بازی باشد و هر چقدر که از انجام آن ناراضی باشیم ولی کیفیتش ما را راضی نگه میدارد. برای هر باس فایت، نیاز به تاکتیک متفاوتی دارید و برای لذت بیشتر، بهتر است که با کارکترهای متفاوتی به سراغ هر کدام بروید. حتی خود بازی نیز کارکتر پیشنهادیش را به شما معرفی میکند و در صورت استفاده از آن، پاداش بیشتری دریافت خواهید کرد.
میرسیم به اصلیترین مشکل بازی که همین مشکل به تنهایی ارزش تکرار این اثر را پایین میآورد و حداقل تا قبل از انتشار DLC ها آن را به بازی تبدیل میکند که پس از ورود به فاز اندگیم دیگر ارزش ادامه دادن نداشته باشد. ساختار تکراری تقریبا تمام ماموریتهای بازی، همان مشکل بزرگ است. هیچ خلاقیت یا تنوعی در طراحی مراحل و ماموریتها وجود ندارد. حتی ساختار ماموریتهای اصلی، فرعی و اندگیم نیز مانند یکدیگرند. راکستدی که با دو بازی Arkham City و Arkham Knight در ساختار بازیهای جهانباز انقلاب کرد و هنوز هیچ رقیبی برای آن دو بازی پیدا نشده، این بار حتی از یک اثر جهانباز متوسط مانند بازی Marvel’s Spider-Man و آثار یوبیسافت نیز ضعیفتر عمل میکند و آنقدر ناامید کننده است که باعث شد در تیتر این بررسی از کلمه سقوط استفاده کنم.
شاید با خود فکر کنید، سقوط برای بازی که به طور میانگین اثری متوسط رو به بالا محسوب میشود معنا ندارد ولی بگذارید ساده بگویم، استودیویی که از سه بازی شاهکار ۱۰ از ۱۰ به استودیویی تبدیل شود که پس از ۹ سال انتظار، اثری صرفا خوب را عرضه کند، قطعا سقوط کرده و به چاه افتاده است. شاید هنوز به ته چاه نرسیده باشد و با پشتیبانی درست بتواند این بازی را نجات دهد؛ ولی تا زمانی که یک اثر کاملا سینگلپلیر در سطح سه گانه آرکام منتشر نکند، از این چاه خارج نخواهد شد.
همانطور که میدانید این بازی کاملا آنلاین است و حتی برای تجربه بخش داستانی آن به صورت تکنفره نیز اتصال به اینترنت نیاز است. سرور کمپانی وارنر نیز با بعضی اپراتورها فیلتر و با دیگر اپراتورها تحریم است. بنابراین حداقل تا زمانی که قابلیت تجربه آفلاین با آپدیت به آن اضافه شود (این قابلیت توسط راکستدی تایید شده است)، در کشور ما ارزش تجربه بالایی ندارد و بهتر است برای تجربه آن صبر کنید. از زاویه دیگر، به مرور زمان DLC های بازی نیز منتشر میشوند و بخش داستانی گسترش پیدا میکند؛ از آنجایی که تمام DLC ها قرار است کاملا رایگان باشد، این صبر کردن ارزشش را خواهد داشت.
به طور کلی این بازی کوآپ لایو سرویس داستانمحور با تمام نقاط مثبت و منفی که دارد، نسبت به رقیبهای خود طی چند سال اخیر یعنی Marvel’s Avengers، Gotham Knights و Redfall از کیفیت بالاتری برخوردار است و ارزش تجربه بیشتری دارد و با پشتیبانی درست میتواند این اختلاف سطح را تا حد معقولی افزایش دهد.
بازی Suicide Squad: Kill the Justice League به عنوان یک لوتر شوتر لایوسرویس داستانمحور، عملکردی راضیکننده دارد و با ترکیب کامبت دیزاین، موسیقی و بهینهسازی خوب میتواند تجربه داستانی لذتبخشی را برای مخاطب رقم بزند ولی وجود بعضی ایرادات و خلاقیت کم در طراحی مراحل، ارزش تکرار و تجربه طولانی مدت آن را کاهش میدهد.
داستان خوب و درگیر کننده
کامبتدیزاین هیجانانگیز و جذاب
موسیقیهای عالی و مطابق با ساختار بازی
تقریبا خالی از هرگونه باگ و گلیچ
طراحی زیبای محیط بازی یعنی شهر متروپلیس
کارکتر دیزاین فوقالعاده و بینقص
صداپیشگی قوی تمام کارکترهای بازی
چالشی بودن باسفایتها
حضور کم و سواستفاده از نام بعضی کارکترها
گرافیک هنری ضعیفتر نسبت به سه گانه بتمن آرکام
نیاز دائم به اینترنت حتی در بخش تکنفره
کم بودن تنوع دشمنان
جالب بود ????