شش سال از انتشار آخرین نسخه سری Metro میگذرد، حال نوبت به نسخه سوم آن رسیده است. این بازی که با نام Metro Exodus شناخته میشود در سال ۲۰۱۷ و در جریان کنفرانس شرکت مایکروسافت در رویداد E3 معرفی شد. در ابتدا قرار بود بازی اواخر سال ۲۰۱۸ عرضه شود، اما بعدها انتشار آن تا سه ماهه اول سال ۲۰۱۹ به تعویق افتاد و سازندگان در شرح علت تاخیر آن این چنین بیان کردند: “از آنجایی که این بازی جاهطلبانهترین نسخه سری است، بنابراین ساخت آن به بهترین شکل ممکن نیازمند زمان است”. هماکنون تنها یک روز با انتشار بازی فاصله داریم.
همانطور که احتمالا میدانید داستان سری Metro برگرفته از مجموعه رمانهایی با همین نام است که توسط دیمیتری گلوخوفسکی (Dmitry A. Glukhovsky) به رشته تحریر درآمده و داستان جدیدترین نسخه بازی نیز از روی کتاب Metro 2035 اقتباس شده است. برخلاف عناوین قبلی که صرفا تجربهای خطی را ارائه میکردند، اینبار استودیوی اُکراینیِ 4A Games پا را فراتر گذاشته و تجربهای بزرگتر و غنیتری را با کمک سخت افزارهای نسل هشتمی برای کاربران رقم زده است. با اینکه استودیوهای بزرگ بازیسازی روز به روز به سمت و سوی ساخت عناوین جهانباز و گسترده میروند، اما استودیوی 4A Games خود را از این قاعده مستثنی کرده و هسته اصلی بازی را همچنان خطی نگه داشته و تنها برای ارائه تجربهای متفاوتتر نسبت به قبل دست به تغییراتی زده تا بازیبازان حس تکرار و یکنواختی را تجربه نکنند. اینبار نیز تمرکز اصلی بازی برروی بخش داستانی و تکنفره آن است و خبری از بخش چندنفره آنلاین نیست. مراحل بازی ترکیبی از مراحل خطی و محیطهای جهانباز است که هم پایبندی به ریشهها حفظ شود و هم اینکه گامی به سمت سبک محبوب این روزهای صنعت بازیسازی برداشته شده باشد.
داستان
داستان بازی در سال ۲۰۳۶، دو سال پس از وقایع قسمت دوم و ۲۳ سال بعد از جنگ هستهای روایت میشود. بمانند نسخههای پیشین شما کنترل آرتیوم (Artyom) را برعهده دارید که کماکان رویای یافتن زندگی در خارج از مسکو را در سر میپروراند. اینبار نیز سرهنگ میلر و دخترش آنا که هماکنون همسر آرتیوم است در بازی حضور دارند و شما را همراهی میکنند. داستان اینگونه آغاز میشود که در ابتدای بازی و طی گشتی که بهمراه آنا انجام میدهید، متوجه عبور قطاری میشوید و در پس اتفاقات پیشآمده درمیابید که شاید رویای شما طی این سالها غیرواقعی نبوده است و پس از آن بهمراه بازماندگان گروه Spartan Rangers راهی شرق و کشف ناشناختهها میشوید، اما در این راه باید منتظر خطرهای بسیاری باشید. داستان در این نسخه از انسجام خوبی برخوردار است و بازیکن در طول تجربه آن هیچگاه احساس یکنواختی و عدم تعادل نمیکند. تعامل میان شخصیتها نیز بخوبی طراحی شده و با پیشروی در بازی با نقش و تاثیر هریک از آنها آشنا خواهید شد. روایت این نسخه در جریان یک سال اتفاق میافتد و اینبار شاهد تغییر فصل خواهیم بود. یکی از نقاط قوت این نسخه پختگی پله پله بازی است، بازی از ابتدا تا انتها و مرحله به مرحله چه از حیث داستان و چه گیمپلی به تکامل میرسد و اوج هنر سازندگان را میتوانید طی مرحله نهایی بازی مشاهده کنید. از ویژگیهای جدید Metro Exodus میتوان به آب و هوای پویا، گردش شب و روز و محیطهای متنوعی اشاره کرد که با پیشروی در داستان و تغییر فصلها دگرگون خواهند شد.
گرافیک و جلوههای بصری
یکی از نقاط قوت سری مترو از همان نسخه اولی که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد تا به امروز که پس از گذشت ۹ سال شاهد عرضه سومین نسخه از آن هستیم، همواره گرافیک و جلوههای بصری آن بوده است. سازندگان نیز پیشتر اذعان داشتند که در نظر دارند تا بمانند گذشته، نسخه سوم بازی معیاری جهت سنجش قدرت سختافزاری سیستمهای رایانهای قرار گیرد. قبل از اینکه در مورد این بخش صحبت کنیم باید خدمت شما خوانندگان این مطلب عرض کنم که برای مشاهده و تجربه کیفیت جلوههای گرافیکی Metro Exodus به بهترین شکل، حتما باید از کنسولهای میاننسلی ایکسباکس وان ایکس، پلیاستیشن ۴ پرو و یا رایانه شخصی مجهز به کارتهای گرافیک سری RTX شرکت انویدیا استفاده کنید.
در Exodus همه چیز زیباست. دنیایی پسا آخرالزمانی و اتمسفر محور که شما را به بهترین شکل در خود غوطهور میکند. بازی چه از لحاظ فنی و چه هنری در سطح بالایی قرار دارد، طوری که از لحظه لحظه مشاهده و کاوش طبیعت بیروح بازی لذت خواهید برد. ایراد بزرگی نمیتوان از این بخش از بازی گرفت، فقط اینکه بافتها گاها در بخشهایی از بازی از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند، بخصوص هنگامی که با محیطی بزرگ و پرجزئیات روبرو باشیم. بخش عمدهای از این مورد هم وابسته به قدرت سختافزاری و پلتفرمی است که بازی را بررویش تجربه میکنید – اگر این امکان فراهم شد در آینده مقایسه نسخههای مختلف بازی را در وبسایت پیکسل آرتس قرار خواهیم داد. از دیگر مشکلات بخش گرافیک بازی دیر لود شدن بافتهاست. این مورد گاهی اوقات در بخشهای مختلف بازی، منوی اصلی بازی، پس از بارگذاریها (شروع بازی پس از روشن کردن کنسول و یا رفتن به مرحله جدید) اتفاق میافتد، آن هم در حد چند ثانیه کوتاه که برای بازیکن اصلا آزاردهنده نیست و به تجربه شما لطمهای وارد نمیکند. همچنین نرخ فریم بازی عمدتا ثابت است و گهگداری شاهد افت فریمهای یهویی هستیم. نرخ فریم در صحنههای شلوغ نیز افت محسوسی ندارد و میتوان گفت مانند سایر بخشهای بازی است. در نهایت بهینهسازی این بخش در سطح قابل قبولی قرار دارد و امیدواریم مشکلات ذکر شده در بالا نیز در آینده با ارائه بروزرسانی از سوی استودیوی سازنده برطرف شوند.
اما یکی از بخشهایی که میتوان به آن خرده گرفت انیمیشنهای بازی است. انیمیشن صورت شخصیتها اصلا جالب کار نشده و به نوعی حالتی خشک و بدون میمیک دارند. در طول بازی و شرایط مختلف نمیتوان حس خاصی را از روی چهره شخصیتهای حاضر دریافت کرد. اما این مورد در بخش انیمشینهای بدن بسیار بهتر است، هرچند به نظر بنده بازهم جای کار داشتند.
گیمپلی
این بخش از نقد را میخواهم با نقلی از وبسایت IGN آغاز کنم. در مراسم E3 سال ۲۰۱۸ وبسایت IGN موفق شد دمویی چند دقیقهای از بازی را تجربه کند. آنها این تجربه را کمی ناامید کننده توصیف کردند و در نقد خود به مواردی مثل کنترل بد کاراکتر و مدت زمان بالای بارگذاریهای بازی اشاره کردند، اما در آخر این جمله را نیز متذکر شدند که تا زمان عرضه بازی مدت زمان بسیاری باقی مانده و امید است در بازی نهایی این مشکلات برطرف شوند. متاسفانه پس از گذشت نزدیک به هشت ماه اگر چه ممکن است این مشکلات کمی بهبود یافته باشند اما کاملا رفع نشدهاند. هنگامی که برای اولین بار در بازی کنترل آرتیوم را بدست میگیرید شاید این حس به شما دست دهد که هدایت کاراکتر کمی خشک است. از آن گذشته کنترل دوربین نیز از همین مشکل رنج میبرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید بصورت پیشفرض میزان حساسیت دوربین بازی در تنظیمات روی آخرین درجه قرار دارد، ولی همچنان سرعت چرخش دوربین پایین است. شاید برای برخی بازیبازان این میزان حساسیت مطلوب باشد اما برای کسانی مثل من که عادت داریم با کوچکترین حرکت آنالوگ کنترلر دوربین بازی با سرعت بالایی جابجا شود، این قضیه کاملا عذابآور است و عادت کردن به این سیستم ممکن است برای فرد ساعتها طول بکشد. از سویی دیگر بحث بارگذاریهای طولانی بازی هستند که توی ذوق میزنند. مدت زمان بارگذاری اولیه بازی پس از روشن شدن کنسول چیزی حدود سه دقیقه به طول میانجامد. از طرف دیگر زمانی که در بازی قرار است از فصلی به فصل دیگر برویم (این مورد فقط شامل مراحلی میشود که در پی آنها تغییر فصل صورت میگیرد) باید چیزی حدود دو دقیقه صبر کنیم. خوشبختانه در سایر بخشها مثل بارگذاری بازی پس از مردن و یا رفتن از مرحلهای به مرحله دیگر این مدت زمان به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و به چیزی بین ۱۵ الی ۳۰ ثانیه میرسد.
از تمامی بحثهای بالا که بگذریم با اینکه هسته اصلی بازی دست نخورده باقی مانده اما شاهد تغییرات و پیشرفتهای ریز و درشت بسیاری هستیم. بازی از مجموعهای از مراحل خطی و جهانباز تشکیل شده. برخلاف دو نسخه قبلی این سری که تجربهای کاملا خطی ارائه میکردند اینبار در کنار وجود این نوع مراحل شاهد محیطهای نیمه جهانباز نیز هستیم که دست بازیبازان در پیشروی آنها و انجام ماموریتها کاملا باز است و آزادی عمل بالایی به شما خواهند داد. نکتهای که در این میان وجود دارد و سازندگان پیش از این در موردش صحبت کرده بودند، بحث گشت و گذار در محیط بازی و پرداختن به ماموریتهای فرعی است. در Metro Exodus اصلا اجباری به کاوش محیط و انجام مراحل فرعی نیست و میتوانید همیشه و در همه جا یک راست به سراغ ماموریتهای اصلی بروید. ماموریتهای فرعی نیز انجام کارهایی مثل: جمعآوری تجهیزات، پاکسازی منطقه، آوردن شیء خاصی برای همراهان و مواردی این چنینی را شامل میشود. پیشنهاد من به شما این است اگر میخواهید تجربهای راحتتر و بدور از استرس تمام شدن مهمات داشته باشید، حتما در محیط بازی جستجو کنید و ماموریتهای فرعی را نیز انجام دهید.
تصمیماتی که در پیشروی مراحل میگیرید یکی دیگر از موارد حائز اهمیت در بازی است. با اینکه شاید در طول تجربه خود متوجه انتخابهای پیشرویتان نشوید، اما نحوه پیشبرد ماموریتها گاها به مرگ یا زندهماندن افراد گروهتان میانجامد. پس همیشه زمانی که یکی از اعضای گروه شما را همراهی میکند مراقب نکاتی که در جریان ماموریت به شما گوشزد میکند باشید و طبق آنها پیش بروید. نکته بعدی آزادیِ عملی است که سازندگان در اختیار بازیبازان قرار دادهاند. بازی به هیچ وجه شما را محدود نمیکند که یک مرحله را چطور پیش ببرید. در هر زمان و هر مرحله یا میتوانید با شلیک و کشتار راه را برای خود باز کنید و یا بصورت مخفیانه کارتان را انجام دهید.
مورد بعدی سیستم ساخت و ساز و ارتقای جدیدی است که به بازی اضافه شده. در این نسخه دیگر خبری از مغازههایی که با واحد پولیِ فشنگ اقدام به فروش تجهیزات و ارتقای اسلحه میکنند نیست و آنها جای خود را به سیستم ساخت و ساز و میزِ کار (Workbench) دادهاند. شما میتوانید با جمع کردن مواد اولیه موردنیاز اقدام به ساخت بانداژ، فیلتر ماسک، تیر برای کمان و مواد منفجره کنید. آرتیوم اینبار کولهپشتیای با خود دارد که در هنگام نیاز اقدام به ساخت و ساز و ارتقای اسلحه خود میکند. بخش ارتقای سلاح نیز از جزئیات خوبی برخوردار است و میتوان اسلحه خود را در قالب پنج بخش مختلف بهبود و ارتقا داد. اما سیستم بالا تنها محدود به کولهپشتی نمیشود و در مکانهای مختلفی از بازی میزهای کار را داریم. با استفاده از این میزها، کارهایی مثل ساخت فشنگ برای اسلحهها، تمیز کردن آنها و ارتقای جزئیِ تجهیزات را میتوان انجام داد که اجرای آنها با کولهپشتی میسر نیست و این میزها در هر مرحله تنها به تعداد انگشت شماری وجود دارند که یکی از آنها همیشه در قطار همراه شما است. گانپلی بازی اما با اینکه تغییرات بنیادینی بخود ندیده اینبار روانتر و واقعگرایانهتر کار شده و با هر بار شلیک حس خوبی در وجودتان ایجاد خواهد شد.
موسیقی متن و صداگذاری
در بخش موسیقی متن و صداگذاری هم بازی در اکثر موارد قابل قبول ظاهر میشود. تنها ایرادی که میتوان از بخش صداگذاری گرفت ناتوانی یا بهتر بگوییم کمتوانی شخصیتهای بازی در انتقال احساسات است، یعنی اینکه در موقعیتهای حساس کاراکترها نمیتوانند بعنوان مثال حس ناراحتی و غم را در بازیکن ایجاد کنند (مشکلی که در بخش انیمیشنهای بازی پیشتر به آن اشاره کردیم). در واقع بازی غیر از مواقعی که موسیقی متن جور بخشهای دیگر را میکشد، نمیتواند در بازیبازان حس خاصی ایجاد کند. یکی از اشکالاتی که به ندرت در این بخش وجود دارد، عقب ماندن صدا در برخی صحنهها است (مثل باز کردن درب با لگد) که با تاخیری یک ثانیهای شنیده میشود. موسیقی متن بازی نیز در نوع خود بسیار خوب کار شده و در شرایط مختلف حس موقعیت را کاملا به شما القا میکند و میتوان از آن بعنوان بهترین و بینقصترین بخش بازی نام برد.
در کنار تمامی مشکلات ریز و درشتی که در متن بررسی به آنها پرداخته شد، Metro Exodus تجربهای جذاب از دنیای پسا آخرالزمانیِ روسیه را به تصویر میکشد. بازی همچنان به فرمول اصلی سری پایبند است، از اکشنهای نفسگیر گرفته تا حس ترس و دلهره و تلاش برای بقا. این نسخه داستان آرتیوم را به شکلی باشکوه و زیبا به سرانجام میرساند.
گرافیک و جلوهای بصری
سیستم ساخت و ساز و ارتقای اسلحه
گانپلی جذاب
کنترل نسبتا بد بازی
انیمیشن صورت شخصیتها
مشکلات فنی اعم از تاخیر در بارگذاری بافتها، افت فریم و باگهای متعدد
بهترین بازی جهان (نظر شخصی)