پیاده نظام و سواره نظام، آماده نبرد میشوند و این «خون و گلوله» است که پس از این، در دیدگاه همه نقش میبندد. شاید سرباز تیر خورده و افتاده در خاک و خون در آن لحظه تنها به این فکر میکند که تانک، نفربر و اسلحه و گلوله، تنها وسیلهای عادی و بی ارزش هستند و این بشر است که به عنوان ماشین قتم عام، در هر نبرد رخ مینمایاند.
جنگ جهانی، با این که یک پدیده وحشتناک و خون بار است که از هر طرف به نابودی منجر میشود، اما نمیتوان این نکته را انکار کرد که یکی از بزرگترین و مهمترین وقایع در تاریخ جهانی است. حال، سالها از جنک جهانی دوم که مخرب ترین و خون بارترین واقعه تاریخ بشریت است، میگذرد و از این واقعه، داستانها، کتابها، فیلمها و بازیها میسرایند و مینویسند و میسازند. جنگ جهانی دوم یک منبع الهام فوقالعاده برای سازندگان است که به وسیله آن، اسلحههای منفور را به دست بازیبازان دهند و آنها را در دو جبهه متحدین و متفقین سرگرم کرده و به جان یکدیگر بیندازند.
پس از تجربه موفق استودیوی دایس (DICE) در ساخت عنوان Battlefield 1 و الهام گرفتن از جنگ جهانی اول، حالا آنها دوباره بازگشتهاند و عنوانی الهام گرفته از جنگ جهانی دوم تولید کردهاند تا در کنار صدها اثر ساخته شده از این واقعه قرار بگیرد. Battlefield 5 در حالی عرضه شده که رقیب سنتی این سری، یعنی عنوان Call of Duty، امسال از پرداختن به جنگ جهانی دوم دست کشیده و در حالی که تصور میشد ساخت بازی از این واقعه تکراری شده و جذابیت خود را از دست بدهد اما سازندگان Battlefield 5 باری دیگر نشان دادند که پتانسیل الهام از این واقعه بزرگ، تمام نشدنی است.
با پیکسل آرتس همراه باشید تا نگاهی به وجوه مختلف بازی Battlefield 5 بیندازیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم.
میدان نبرد سپید
بخش داستانی یا کمپین کلاسیک، مدتی است که در دنیای بازیهای ویدیویی اهمیت سابق را ندارد و سازندگان رفته رفته ترجیح میدهند که عنصر قصه گویی را کنار گذاشته و به شکل مستقیم و آنلاین، بازیبازان را درگیر نبرد با دوستان خود کنند. اگر یادتان باشد، استودیوی دایس در بازی Battlefield 1، در کنار بخشهای آنلاین و چند نفرهی پروپیمان، یک بخش داستانی را نیز در نظر گرفت. این بخش داستانی به صورت واحد و یکپارچه نبود و بازیبازان میتوانستند در هر فصل، داستان و روایتی کاملا جدید از دل جنگ جهانی اول را تجربه کنند. دایس در بازی Battlefield 5 نیز چنین ساختار و سیستمی را در پیش گرفته و سعی میکند ماجراهای مختلفی را از بطن جنگ جهانی دوم برای بازیبازان فراهم آورد.
همان طور که گفته شد، در بازی Battlefield 5 نیز به مانند نسخه قبلی، فصلهای داستانی متفاوتی دارد که هر کدام، یک خط داستانی را روایت میکنند. فصلهای داستانی این عنوان، شامل Nordlys و Tirailleur و Under No Flag و The Last Tiger میشوند که البته فصل The Last Tiger هنوز در دسترس قرار نگرفته و قرار است در ماه دسامبر عرضه شود. در خط داستانی Nordlys، بازیبازان با یک داستان احساسی و هیجان انگیز طرف هستند که در آن به صورت مستقیم و دست تنها، به مبارزه با نیروهای آلمانی میپردازید، در خط داستانی Tirailleur سرباز ها برای خانهای مبارزه و دفاع میکنند که تا به حال آن را ندیدهاند و در خط داستانی Under No Flag، باید در نقش یک سرباز انگلیسی در خط مقدم جبهه، ایفای نقش کنیم. اما با همه این تفاسیر، به نظر میرسد که جذاب ترین خط داستانی بازی، The Last Tiger باشد زیرا در خلاصه داستان این بخش آمده که در این خط داستانی درون جوخه Tiger 1 قرار میگیریم و این جوخه دلیل و هدف خود برای جنگیدن را زیر سوال میبرند و همین باعث پیچیدگیهایی میشود اما متاسفانه این بخش هنوز در دسترس نیست مدتی بعد عرضه میشود.
یکی از مهمترین نکات در مورد بخش داستانی یا کمپین بازی Battlefield 5 این است که کمپین دیگر مانند نسخه قبلی، کم خرج و به اصطلاح، دم دستی نیست و خیلی کار شده و فکر شدهتر تولید شده است. همین باعث میشود تا هر کدام از فصلهای داستانی بازی، جذابیت زیادی داشته باشند و شما را به خوبی درگیر خود کنند؛ کاری که شاید خطوط داستانی بازی Battlefield 1 به طور کامل موفق به انجام آن نبودند.
میدان نبرد سیاه
گیمپلی و شوتینگ، قطعا بزرگترین و مهمترین جزء از یک بازی شوتر اول شخص آنلاین یا آفلاین را شامل میشوند و باید بگوییم که در Battlefield 5 با یک سیستم شوتینگ و گان پلی کم نقص و فوقالعاده طرف هستیم. قطعا میدانید که استودیوی دایس، در طراحی این المان در سالیان طول و درازی ماهر بوده اما کار آنها در بازی Battlefield 1 به نقطه اوج بلوغ خود رسید و حالا در بازی Battlefield 5 حتی بهتر هم شده است. سیستم تیراندازی در این عنوان به بازیبازان اجازه میدهد تا استفاده از هر اسلحه و جنگ افزاری را لذت بخش و باور پذیر کرده و حس بی نظیری به آنها القا کند. دیگر مانند نسخه قبلی با اسلحههای قدیمی زمان جنگ جهانی اول طرف نیستیم و حالا جنگ افزار استفاده شده در دومین جنگ جهانی در دسترس ما قرار دارد. اسلحههای بازی تنوع قابل قبولی دارند و روی طراحی و کارکرد آنها کاملا فکر شده است. همچنین یک سیستم Armory در منوی اصلی بازی در نظر گرفته شده که بازیبازان میتوانند در آن، با استفاده از امتیازات کسب شده، اسلحه، وسایل یا اجزای شخصی سازی خریداری نمایند.
در بخش چند نفره یا آنلاین بازی که قطعا اصلیترین بخش آن را تشکیل میدهد، سه مود اصلی در نظر گرفته شده که شامل مودهای فتح قرارگاه، نبردهای عظیم و طولانی (Grand Battles) و نبردهای سریع مانند نابود کردن تجهیزات دشمن یا Team Deathmatch کلاسیک و محبوب میشود. این نبردها نیز در هشت نقشه متفاوت که در ابتدای عرضه بازی در دسترس قرار داده شدهاند، جریان دارند. تعداد نقشههای بازی شاید کم به نظر برسد اما هر نقشه آن قدر زیبا و حساب شده طراحی شده است که از نبرد و سرگرم شدن در آنها لذت میبرید. این موضوع را زمانی متوجه میشوید که در مپ مزرعه به نبرد بپردازید.
سیستم امتیازات در بخش چند نفره Battlefield 5، تغییرات ریز اما به شدت موثری به خود دیده است؛ به این صورت که شما تقریبا با هر کاری که با کلاس انتخابی خود انجام میدهید، امتیاز دریافت میکنید و به همین دلیل ضریب امتیازات هر بازیباز نسبت به قبل بالا میرود. صحبت از کلاس شد، بد نیست اشاره کنیم که حالا با انتخاب هر یک از کلاسهای Medic و Support و Recon و Assault، در واقع مسئولیت کامل تری نسبت به کلاسهای انتخابی بر عهده دارید و دیگر مانند نسخه قبلی، بازیبازان نمیتوانند تا حد زیادی نسبت به کلاس انتخابی و وظایف تعیین شدهی خود، بی تفاوت باشند و نظم تیمی را بر هم بزنند.
میدان نبرد زیبا
مگر میشود عنوانی توسط دایس و آن هم با موتور مشهور Frostbite ساخته شود و نتیجه کار، یک اثر زیبای هنری نباشد؟ قدرت موتور فراست بایت، پیش از این توسط همین استودیوی دایس و با ساخت نسخههای مختلف سری Battlefield، به ما ثابت شده بود اما به نظر میرسد در بازی Battlefield 5، این موتور به نقطه عطف خود، حداقل در اواخر نسل هشتم کنسولها رسیده است. زیباییهای بصری بازی Battlefield 5 زمانی خود را نشان میدهند که این عنوان شوتر اول شخص را برروی یک رایانه شخصی قدرتمند یا کنسولهای میان نسلی پلیاستیشن ۴ پرو یا ایکسباکس وان ایکس تجربه نمایید.
بافتهای بازی مانند همیشه با کیفیت و خیلی خوب به نظر میرسند، نورپردازی در نقشههای مختلف و در ساعات مختلف روز زیبا است، برای بهبود لبهها و افزایش Image Quality در صحنههای مختلف از تکنیک TAA استفاده شده (یک نوع روش Anti Aliasing)، اقکتهای پسا پردازش یا Post Proccessing مانند موشن بلور یا Volumetric Lighting به بهترین نحو در بازی پیاده سازی شده و جالب است بدانید که همه اینها، در همه مودها و حالتهای بازی، با نرخ فریم ۶۰ بر ثانیه کاملا ثابت اجرا میشود و تجربه فنی و بصری بسیار خوبی را در دسترس بازیبازان قرار میدهد.
با این که بازی Battlefield 5 در زمینه گرافیکی و فنی یک اثر تقریبا بی نقص است و از جلوههای گرافیکی و همچنین عملکرد و نرخ فریم بسیار خوب آن تعریف و تمجید کردیم، اما این عنوان برروی کنسول میان نسلی پلیاستیشن ۴ پرو (پلتفرمی که بازی روی آن نقد شده)، یک مشکل تقریبا بزرگِ بصری دارد. Battlefield 5 برروی کنسول پلیاستیشن ۴ پرو با رزولوشن داینامیک و پویا اجرا میشود و رزولوشن بازی در هر صحنه ممکن است با توجه به رندرینگ لود و به خاطر ثابت نگه داشتن نرخ فریم، تغییر کند. در حالی که رزولوشن اجرایی این عنوان برروی پلیاستیشن ۴ پرو حول 1440p تغییر میکند، سازندگان برای رساندن اسکیل رزولوشن به 4K، از تکنیک Checkerboarding استفاده کردهاند اما مشکل دقیقا استفاده از همین تکنیک است. به خاطر استفاده از Checkerboarding، در بسیاری از صحنههای بازی، شاهد Artifactهایی هستیم که برروی یک نمایشگر 4K کاملا مشاهده میشوند و این Artifactها برروی افکت ذرات بازی (مانند دانههای برف یا جرقههای آتش) کاملا مشهود و مشخص هستند. این شاید مشکل بزرگ و مختل کنندهای برای تجربه کلی بازی محسوب نشود اما قطعا از دید بازیبازان، خصوصا بازیبازان با دقت، دور نمیماند.
در زمینه جلوههای صوتی و موسیقی، استودیوی دایس باری دیگر؛ کاری با کیفیت و بسیار خوب را ارایه داده است. اگر با عناوین شوتر اول شخص این استودیوی کاربلد آشنا باشید، میدانید که آنها همیشه در زمینه ضبط صدا ها و افکتهای صوتی از پیشرفتهترین فناوری ها استفاده میکنند و همیشه صداگذاری عناوین آنها به شکلی است که وارد جو و اتمسفر بازی میشوید. این کار فوقالعاده، حالا در بازی Battlefield 5 نیز پیاده سازی شده و این عنوان نه تنها موسیقی متن زیبایی دارد، بلکه افکتها و جلوههای صوتی بسیار با کیفیت و هوشمندانهای را نیز برای بازیبازان به ارمغان میآورد.
میدان نبرد ناقص
در این مطلب به نقد و بررسی بازی Battlefield 5 پرداختیم و تقریبا در هر بخش و جنبهای به تعریف و تمجید از عناصر مختلف آن پرداختیم اما قطعا نمیشود بازی جدید دایس و الکترونیک آرتس را بررسی کرد و به یک نکته به شدت مهم اشاره نکرد؛ کمبود محتوا! از همان زمانی که پا درون عنوان Battlefield 5 میگذارید، کاملا حس میکنید که بازی به طرز عجیبی ناقص است و کمبود محتوا در آن حسابی حس میشود. در بخش داستانی، به غیر از بخش افتتاحیه و مقدمه، تنها سه فصل داستانی در دسترس است و تاریخ انتشار فصل چهارم، به زمان دیگری موکول شده است. یا در بخش چند نفره، نه تنها مودها یا حالتهای بازی در این بخش کم و اندک است بلکه اسلحهها و به خصوص نقشه ها نیز کمیت خوبی ندارند و همیشه حسی به شما میگوید که در حال تجربه یک نسخه Early Acceess یا نسخه بتا هستید. درست است که دایس و الکترونیک آرتس رسما اعلام کردهاند که محتویات زیادی برای بازی عرضه خواهند شد و پشتیبانی خوبی از آن به عمل خواهد آمد و حتی همه آنها (از جمله مود بتل رویال یا Firestorm) رایگاه هستند، اما این ضعف Battlefield 5 در زمان عرضه، جای هیچگونه توجیهی را باقی نمیگذارد. با تمام این تفاسیر و به دور از حالت منتقدانه و سخت گیرانه، Battlefield 5 یک شوتر اول شخ بسیار با کیفیت است اما اگر به دنبال یک تجربه کامل و بدون محدودیت و کم و کاستی هستید، یا میتوانید به سراغ عناوین هم رده بروید و یا مدتی را صبر کنید تا بازی را با تمام محتواهای دانلودی رایگان آن تجربه نمایید.
Battlefield 5 همان طور که انتظار میرفت، یک شوتر اول شخص خوب و با کیفیت است که مانند نسخههای گذشته سری، میتوان آن را ساعتها تجربه کرد اما کمبود محتوای بازی در هنگام عرضه باعث میشود تا طرفداران و بازیبازان از این عنوان رضایت خاطر نداشته باشند.
گیمپلی و سیستم تیراندازی فوقالعاده در کنار تغییرات هوشمندانه در بخش چند نفره
جلوههای بصری زیبا و عملکرد بسیار خوب از نظر فنی
موسیقی و صداگذاری با کیفیت و موثر
ناقص بودن بازی و کمبود محتوای جدی در زمان عرضه