FutureGrind در یک دنیای علمی – تخیلی و فانتزی جریان دارد و همین مسئله تا حدی آن را از Trials جدا میکند. شما نقش موتورسواری را دارید که بهشکلی عجیب، ماموریت پیدا میکنید تا با رد کردن یک سری مرحله در یک سری مسیر سخت، دنیا را نجات دهید! اولین مشکل بازی هم همینجا خودش را نشان میدهد. بازی آمده تا با ارائهی یک داستان، کمی بازی را از آن حالت خشک خارج کند و به آن روند «این مراحل را رد کن» یک چاشنی کوچک اضافه کند. با این حال، در این امر ناموفق بوده است. بازی خط داستانی نسبتا پیچیدهای دارد و برای چنین داستانی، زیادی پیش پا افتاده عمل میکند. اولا تعداد شخصیتها و اتفاقات زیاد است، دوما داستان بهکلی پیچیده است و صرفا با یک سری نوشته قبل از آغاز مراحل، نمیتوان چنین داستانی را بهدرستی روایت کرد. شما مدام ترتیب وقایع را گم میکنید و بعضی اوقات هم از خودتان میپرسید که این شخصیتی که اکنون با من حرف میزند، واقعا قصدش چیست؟ داستان بازی هیچ سنخیت خاصی هم با سبک و سیاق آن ندارد و انگار یک چیز کاملا جدا از روند بازی و گیمپلی است.
گیمپلی بازی همان چیزیست که FutureGrind را تبدیل به یک بازی طراز اول و حتی تا حدی اعتیادآور میکند. بازی ظاهرا از همان قواعد دنیای Trials پیروی میکند، ولی با این تفاوت که اینجا همهچیز یک تم علمی تخیلی دارد و بهدنبال آن، تغییراتی هم در روند بازی ایجاد شده است. یکی دو مرحلهی اول بازی خیلی ساده و پیش پا افتاده است و حتی یک کودک هم میتواند بدون هیچ چالش خاصی آنها را پشت سر بگذارد. منتها از مراحل بعدی، بازی روی دور میافتد و تبدیل به یکی از چالشبرانگیزترین تجربههای شما در دنیای بازیهای ویدئویی میشود. بازی یکی یکی مکانیزمهای جدید خودش را به شما معرفی میکند. مثلا، دیگر مسیرها یک سری خطوط یکرنگ و معمولی نیست بلکه رنگ آنها دوتا میشود و هر چرخ از موتور شما هم صرفا میتواند روی یک مدل از آن خطوط به حرکت دربیاید. این نکته باعث میشود تا فیوچرگرایند، تبدیل به عنوانی شود که شما را مدام مجبور به بالا و پایین پریدن و چرخیدن میکند. ولی در ادامه مکانیزمهای جدیدی هم به شما معرفی میشود که در راستای هرچه سختتر شدن مراحل، در کنار هم حرکت میکنند؛ مثلا، یکسری جسم کروی که وقتی آن چرخ همرنگ آن به رویش بیفتد، منجر به پرتاب شما به سمت بالا میشود یا مکانهایی که با رد شدن از آنها، چرخ موتور شما رنگاش عوض میشود.
سختی مسیرها در همین حد باقی نمیماند و حتی فراتر هم میرود. مثلا، در برخی مراحل شاهد آن هستیم که با هر بار پریدن شما، رنگ خطوط حرکتی عوض میشود و این باعث میشود تا شما با دقت بیشتری مسیر را حفظ کنید و اقدام به پریدن کنید. در بازی موتورسیکلتهای مختلفی هم وجود دارد که هر کدام، ویژگیهای خاص خود را دارند. مثلا، یک موتور سیکلت میتواند دو بار بپرد (Double Jump) و آن پرشها هم بلند هستند، در حالی که یک موتور سیکلت میتواند سه بار بپرد ولی پرشهای آن کوتاه. یک موتور سیکلت، یک چرخ بزرگ و یه چرخ کوچک دارد که فاصلهی آنها تقریبا از یکدیگر زیاد است. تعداد موتورسیکلتها در بازی زیاد نیست، ولی این مسئله خیلی هم به چشم نمیآید چون که بازی کلا کوتاه است و تعداد مراحلش بسیار کم و محدود. با توجه به همان مراحل محدود، موتورسیکلتها بهاندازهی کافی هستند و طراحیشان هم کاملا منطبقبر نیاز مراحل. نکتهی دیگری که حائز اهمیت است، عدم وجود امکان انتخاب از میان آنهاست چرا که هر مسیر از پیش تعیین شده است و هرکدام از آنها، ویژگیهای خاص یکسری از موتورسیکلتها را میطلبد. طراحی مراحل از جمله نقاط قوت بازی است که شما را وادار میکند تا هر مسیر را بهخوبی حفظ کنید و در راستای پیروزی تلاش کنید. FutureGrind شما را بهخاطر اشتباهاتتان مجازات میکند؛ یعنی یک حرکت اشتباه و اضافی برابر است با شروع مجدد از نقطهی آغاز مرحله.
بازی یک دستور اصلی دارد و آن یک دستور اصلی، پرش است. از طریق کلیدهای مختلفی میتوانید این دستور را اجرا کنید و از این نظر، کنترل بازی اصلا دشوار نیست. همچنین یک کلید هم برای از نو شروع کردن مراحل تعبیه شده که خیلی اوقات هم به کارتان میآید و سریع کارتان را راه میاندازد. طراحی گرافیکی بازی جالب است. با اینکه بازی شاید از نظر فنی خیلی حرف خاصی برای گفتن نداشته باشد، ولی گرافیک هنری آن جالب است و محیطهای رنگارنگ میتوانند بهخوبی از لحاظ بصری، جذاب عمل کنند. بازی روان اجرا میشود و از این نظر، مشکلی در آن به چشم نمیخورد. از لحاظ صوتی هم بازی یک تعداد آهنگ دارد که جذاباند ولی زود تکراری میشوند.
با اینکه محتوای بازی چندان قابل قبول نیست و اصلا زیاد به شمار نمیرود، ولی وجود لیدربورد جهانی در بازی باعث میشود تا ارزش تکرار مراحل آن بهشدت بالا برود. سیستم لیدربورد FutureGrind را تبدیل به یک بازی اعتیادآور میکند و حس رقابتطلبی را در شما شعلهافکن میکند. با این حال، خیلی اوقات این سیستم درست عمل نمیکند و شما را برای ثبت امتیازتان و نشان دادن رتبهتان در جدول جهانی معطل میکند. دیگر مشکل عجیب بازی، این بود که نسخهی منتقدان آن زودتر برای پیکسل آرتس ارسال شد. این نسخه، فاقد سیستم تروفی بود و با اینکه تروفیها در بازی بهدست میآمد، ولی در جدول تروفیها لیست نمیشدند و به حساب نمیآمدند!
FutureGrind یک تجربهی بیست دلاری مفرح است و میتواند طرفداران Trials را ارضا کند. شاید با توجه به وضعیت فعلی، خیلی عاقلانه نباشد که بیست دلار برای چنین عنوانی هزینه کرد ولی باور کنید در هنگام تخفیفات، ارزشاش را دارد!
FutureGrind یک تجربهی بیست دلاری مفرح است و میتواند طرفداران Trials را ارضا کند. شاید با توجه به وضعیت فعلی، خیلی عاقلانه نباشد که بیست دلار برای چنین عنوانی هزینه کرد ولی باور کنید در هنگام تخفیفات، ارزشاش را دارد!
طراحی خوب محیطها
ایجاد حس رقابتطلبی در مخاطب
مشکلات بازی قبل از عرضه و در هنگام تجربهی نسخهی منتقدان