اگر از گیمرهای قدیمی باشید که مدتها پیش با کنسولهایی چون NES یا حتی پلیاستیشن به سراغ تجربههایی نو میرفتهاید، احتمالا با سبک مترویدوانیا آشنایی دارید. شاید آن موقع بهشکلی جدی و تخصصی این سبک را نمیشناختهاید، ولی احتمالا بازیهایی با این سبک و سیاق را بازی کردهاید. آن «وانیا» از بخش دوم مترویدوانیا از فرنچایز معروف و تاثیرگذار Castlevania گرفته شده است. یکی از تاثیرگذارترین طراحانی که روی این فرنچایز کار کرده «کوجی ایگاراشی» (Koji Igarashi) بعد از کنار گذاشتن کسلوانیا خیلی پرکار نبود و بالتبع موفقیتهای زیادی هم نصیبش نشد، تا این که سراغ فرنچایزی به نام Bloodstained رفت که یک نسخهی مدرن از کسلوانیا میتواند توصیف مناسبی برایش باشد. Bloodstained: Ritual of the Night دومین بلاداستیند ایگاراشی است و یک تجربهی دلچسب برای تمام طرفداران سبک مترویدوانیا.
داستان شروع سادهای دارد. Bloodstained: Ritual of the Night (یا به اختصار RotN) در قرن هجدهم انگلستان و در بحبوحهی انقلاب صنعتی جریان دارد. گروه Alchemy Guild که میترسد تا آن تاثیر خود روی حامیاناش را از دست بدهد، رو به تحقیق در مورد راههای احضار شیاطین میآورد و در این راه Shardbinderها را خلق میکند. اینها، در واقع انسانهایی هستند که به لطف یک کریستال به قدرتهای ماورایی دست پیدا میکنند. Guild شاردبایندرها را قربانی میکند تا شیاطین احضار شوند و به این ترتیب یک تاکتیک دفاعی برای آنها به وجود بیاید ولی قضیه اشتباه پیش میرود، خرابیهای زیادی به وجود میآید و بیش از نیمی از انگلستان تخریب میشود تا بالاخره کلیسا (Church) موفق میشود تا شیاطین را دور کند. از بین شاردبایندرهای قربانی شده، یکی به نام گبل (Gebel) زنده میماند و یکی دیگر به نام میریم (Miriam) هم که پروتاگونیست بازیست، به این علت که قبل از قربانی شدن به یک خواب غیرطبیعی فرو میرود، جان سالم به در میبرد. ده سال بعد از این ماجرا، میریم از خواب بلند میشود و متوجه میشود که گبل ارتشی را جمع کرده و به انگلستان حمله کرده تا انتقام بگیرد و افراد باقیمانده از Guild را از بین ببرد. حالا شما در نقش میریم به همراه یکی از اعضای Church به نام یوهانس، راهی یک دهکده میشوید که در نزدیکی آن قلعهی گبل واقع شده و میریم باید جلوی یک خطر جدی که جهان را تهدید میکند، بگیرد. داستان بازی همینقدر ساده و شروع میشود و روند سادهای هم دارد. با این که در طول راه با شخصیتهای گوناگونی روبرو میشوید، سابپلاتها به لطف شخصیتهای جانبی سر از بازی در میآورند و داستان بازی لزوما بد هم نیست، ولی چیز خاصی هم ندارد. استفاده از یک کهنالگو مثل تقابل خیر و شر، به صرف این که بکگراند داستانی طوری باشد که پروتاگونیست و آنتاگونیست قبلا در یک جبهه بودهاند دیگر چیز خیلی بدیعی نیست و RotN هم چیز جدیدی به این تم اضافه نمیکند.
گیمپلی بازی است که به ما یادآوری میکند با دستپخت یکی از بزرگان مترویدوانیا طرف هستیم. تقریبا تمام آن چه که از سبک مترویدوانیا انتظار دارید را در RotN پیدا میکنید. از همان ابتدای بازی (که در یک کشتی رقم میخورد) متوجه ساختار پیچیده اما جذاب لوکیشنها میشوید. لوکیشنّها طبق سنت ژانر به هم مرتبط هستند و به هم راه دارند ولی لزوما قرار نیست به راحتی به تمامی آنها راه پیدا کنید. اصل اساسی بازیهای مترویدوانیا کاوش در محیط است و در بلاداستیند هم به بهترین شکل ممکن شاهد پیاده شدن آن هستیم. شما محیطها را زیر پا میگذارید تا بهتر لوت کنید و به آیتمهای بهتری دست پیدا کنید. از طرف دیگر، این محیطها خیلی خوب به شما یادآوری میکنند که ساختن یک بازی مترویدوانیا کار هر کسی نیست و به هم متصل کردن لوکیشنها کار سختیست که البته ایگاراشی و همکارانش به خوبی از پس آن برآمدهاند. در بازی به جز یک اسلحهی اصلی، میریم به یک سری جادو هم دسترسی دارد که با همان کاوش در محیطها و لوت کردن میتوان انواع آن را پیدا کرد. اسلحههای مختلف و ترکیبشان با جادوها و از سوی دیگر دشمنانی که طراحی جذابی دارند، همه و همه در کنار هم تشکیل یک سیستم مبارزه جذاب و اعتیادآور را دادهاند که مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند و از آن لذت میبرد. با یک بازی چالشبرانگیز روبرو هستیم که سیستم ذخیرهسازیاش هم خودکار نیست و این شاید برای مخاطبان امروزی کمی عجیب و بدقلق بهنظر برسد. البته این عدم وجود سیستم ذخیرهسازی خودکار باعث میشود تا شما بیشتر به دنبال کاوش در محیط و پیدا کردن اتاقهای مخصوص ذخیرهسازی بروید و در نتیجه، از بازی لذتی مضاعف ببرید. اگر از طرفداران مترویدوانیا هستید، گیمپلی RotN قطعا رضایت شما را جلب خواهد کرد و جای هیچ نگرانی نیست.
از باب بصری باید گفت که سبک و سیاق خاصی برای RotN در نظر گرفته شده که در نگاه اول میتواند چشمها را برباید. رنگآمیزی صفحه با رنگهای مختلف باعث شده تا شاهد بازی خوش رنگ و لعابی باشیم که میتواند رضایتبخش عمل کند. از لحاظ فنی عملکرد بازی تقریبا مناسب است ولی یک سری گلیچ و باگ در ابتدای عرضهی بازی روی تجربه کلی ما از این عنوان، تاثیری منفی گذاشت. اگرچه این مشکلات احتمالا اکنون و با بروزرسانیهای عرضه شده مرتفع شده است.
یادمان نرود که پروسهی توسعه RotN خالی از پستی و بلندی نبوده و ایگاراشی و همکارانش با موانع خاص خود روبرو بودهاند. این که اکنون دست ما به یک مترویدوانیای خوشساخت و اصیل رسیده به خاطر تلاش سازندگان است و معلوم است که بازی با عشق و علاقه فراوان ساخته شده. در این روزگار سخت است که مترویدوانیای خوشساختی مثل Bloodstained: Ritual of the Night پیدا کرد، به همین خاطر اگه از علاقهمندان به این سبک هستید به هیج وجه این بازی را از دست ندهید.
یادمان نرود که پروسهی توسعه RotN خالی از پستی و بلندی نبوده و ایگاراشی و همکارانش با موانع خاص خود روبرو بودهاند. این که اکنون دست ما به یک مترویدوانیای خوشساخت و اصیل رسیده به خاطر تلاش سازندگان است و معلوم است که بازی با عشق و علاقه فراوان ساخته شده. در این روزگار سخت است که مترویدوانیای خوشساختی مثل Bloodstained: Ritual of the Night پیدا کرد، به همین خاطر اگه از علاقهمندان به این سبک هستید به هیج وجه این بازی را از دست ندهید.
جلوههای بصری مناسب
گیمپلی جذاب و اعتیادآور
طراحی خوب لوکیشنها