بازی Dustwind – The Last Resort سراسر پتانسیل به هدر رفته است. محصولی که سعی داشته چیزی شبیه آثار مهمی همانند سری بازی های Commandos و صد البته Wasteland باشد. بازی Dustwind مواد اولیهای از تمام آنان را دارد اما هیچکدام را به اندازه کافی نپخته است. در نتیجه بازی به آش شله قلمکاری بدل شده که قابل تحمل است اما اصلا خوشمزه نیست.
بازی Dustwind یک دنیای پساآخرالزمانی دارد که بشر به قهقرا رفته و حتی به آدمخواری روی آورده است. قهرمان داستان در ابتدای بازی گیر گروهی از راهزنان میافتد؛ آنان دخترش را دزدیده و خودش را هم حسابی کتک میزنند. همین واقعه موجب میشود او حافظهاش را از دست بدهد و زمانی هم که به هوش میآید با اندک آدمهای خوب این دنیای خشن همراه شده و جامعه خودش را پدید میآورد و به دنبال دخترش میگردد.
داستان بازی از این چند خط فراتر نمیرود. شما در کل بازی فقط مشغول تدارکات لازم برای پیدا کردن دختربچه ربوده شده هستید. بازی متأسفانه برخلاف پتانسیلی که دارد اصلاً زحمت دنیاسازی را به خودش نداده است. یعنی حتی چند خط پسزمینه داستانی از نابودی این دنیای مخروبه و آلوده به شما داده نمیشود. در واقع محیطی که سازندهها در مراحل بازی به تصویر کشیدهاند کشش هنری لازم را دارد اما اصلاً سرنخی از دلیل این ویرانی و وحشی شدن آدمها به شما داده نمیشود. بازی کلاً دوتا میان پرده نیمه متحرک هم بیشتر ندارد که در ابتدا و انتهای بازی نمایش داده میشوند.
در این بازی حتی وقتی با کاراکترهای گروه خود صحبت میکنید خیلی گزینهای برای سوال و جواب و کسب اطلاعات از آنان ندارید. همچنین برخلاف اکثر بازیهای نقشآفرینی در این بازی مأموریت جانبی گرفتن از دیگران تقریباً وجود ندارد. البته بازی چند مأموریت فرعی در مراحل به شما میدهد که انجام دادن آنان چندان مهم نیست و انجام ندادن آنها هم هیچ تأثیری بر قصه ساده بازی ندارد. در کل داستان و دنیای بازی میتوانست خیلی بهتر از چیزی باشد که در محصول نهایی میبینیم. حتی از چند خط دیالوگ اضافه یا Lore هم دریغ شده است.
سبک بازی اکشن نقشآفرینی تاکتیکی بوده اما به جرات باید گفت وجه استراتژیک بازی تقریباً بیمعنا است. برای داشتن یک بازی استراتژیک شما حداقل به هوش مصنوعی نیاز دارید که ارزش استراتژی چیدن داشته باشند. هوش مصنوعی دشمنان شما در این بازی ناقص و حتی خندهدار است. نه اینکه بگوییم خودیها وضعیت بهتری دارند اما از آنجا که معمولا با دشمنان بیشتر سروکله میزنید رفتارهای احمقانه آنان بیشتر به چشم میآیند.
میتوان گفت به غیر از تکتیراندازهایی که در محیط مراحل هستند بقیه دشمنان فقط مستقیم به سمت شما هجوم میآوردند و شما میتوانید به ترتیبی خطی آنان را بکشید. به خصوص دشمنانی که سلاح سرد دارند و میخواهند از نزدیک شما را بکشند را فقط کافی است به پشت سر راه بروید و به سمتشان شلیک کنید تا بدون این که دستشان به شما برسد همه از پای در آیند. به طور کلی مبارزات این بازی برخلاف امکاناتی خوبی که در اختیار دارید اصلاً هم استراتژیک نیستند و نیاز به فکر ندارند.
البته شما میتوانید برای دشمنانتان تله و مین بکارید و یا از کلی تسلیحات گرم متنوع استفاده کنید یا در بعضی مراحل به کمک یک یار کمی با آنان بجنگید اما اصلاً به این کارها نیازی نیست. اینجا هم پتانسیل بازی به هدر رفته و شما فقط با یک شاتگان و سلاح تکتیر به راحتی میتوانید بازی را تمام کنید. ایراد اینجا است که سازندهها وقت و سرمایه خود را صرف چیزهای متنوعی کردهاند که اصلاً حضورشان ضروری نبود. یعنی اگر آنان به جای طراحی سیستمهای نقشآفرینی و استراتژیک ناقص، تمرکز خود را بر گیم پلی اکشن بازی میگذاشتن میتوانستند محصول به مراتب کاملتری را ارایه دهند.
مثلا در مورد نقشآفرینی بازی و سیستم پول جمع کردن و خرید و فروش، اصلاً لازم نیست نگران این چیزها در طول مراحل شوید. زیرا بازی چند مرحله دارد که باید در پایگاه خود استحکامان بسازید و مانند بازیهای دفاع از برج، به دفاع از پایگاه خود بپردازید. در این قسمتها آنقدر دشمنان خنگ بازی میآیند و میمیرند که با تعداد دشمنانی که در کل بازی میکشید شاید برابری میکنند. همین که این مراحل را انجام دهید و سلاحها و تجهیزات دشمنان را بفروشید میتوانید کاراکتر خود را به قدر کافی ارتقا دهید و حسابی پولدار هم بشوید. بدینسان توسعه دهندهها عملا بازی را بسیار سادهتر از چیزی کردهاند که شاید لازم بود. بگذریم از اینکه اصلاً وجود سه تا مرحله دفاع از قلعه وسط همچنین بازیای جای تعجب دارد.
عجیب است که نسخه کنسولی Dustwind دو حالت بازی دارد. یکی بخش مرحلهای و دیگری حالت آفلاینی که تمام سناریوهای مناسب برای یک بازی چند نفره را دارد اما در آن از بازی آنلاین خبری نیست و فقط باید با نیروهای هوش مصنوعی بازی کنید. مشخص است که سازنده مانند نسخه PC قصد داشته بخش آنلاین هم برای اثر خود در نظر بگیرد اما در نهایت به دلایل فنی یا مالی روی کنسولها از آن صرف نظر کرده و سرانجام پتانسیل این بخش هم کاملا ضایع شده است.
بازی Dustwind از نظر فنی مثل دنیایی که دارد یک مخروبهی زشت است. موتور پایه بازی یونیتی است که برای توسعه دهندههای مستقل میتواند ایدئال باشد اما در این بازی اصلاً از آن استفاده مناسبی صورت نگرفته است. در کنار تمام باگهای ریز و درشتی که به آنان برخورد کردم یک مورد بیشتر از همه جدی بود. اینکه بازی به دفعات به هنگام بارگذاری فایلهای ذخیره از کار میافتاد. یک مورد خجالبت آور دیگر کپی بودن دو مرحله آخر عین هم است. به طوری که اگر بتوانید برخی مکانیکهای بازی را دور بزنید (که کار سختی هم نیست) تعدادی از وقایعی که باید در مرحله آخر رخ بدهند زودتر فعال میشوند و بازی تا حدی به هم میریزد. از اینها گذشته بازی از نظر صداگذاری هم به شدت ناقص است و خیلی کارهایی که در بازی انجام میدهید عملا بیصدا هستند.
در نهایت دوباره تاکید میکنم که بازی Dustwind میتوانست خیلی بهتر از چیزی باشد که امروزه هست. بازی البته آنقدر قابل قول هست که بتوان آن را تا به آخر تحمل کرد اما اصلاً نمیتواند در بازار شلوغ بازیهای مستقل خودی نشان دهد.
بازی Dustwind - The Last Resort اثر مستقلی است که میخواسته پا در کفش بزرگان کند اما با وجود داشتن پتانسیل، شکست خورده است.
بازی در عمل ناقص عرضه شده