مجموعه بازیهای Earth Defense Force که از این پس با نام اختصاری EDF از آن یاد میکنیم، کاملا مخاطب خاص دارند. اول از همه این که بازی محصول ژاپن است و کاملا با استانداردهای بازی سازی ژاپن هماهنگی دارد. دوم این که بازی در میان آثار ژاپنی هم تافته جدا بافتهای است که تقریبا برای آن نمونه مشابهی یافت نمیشود. این عوامل موجب میشود که بازی مخاطب محدودی داشته باشد.
آخرین نسخه از EDF که Iron Rain خوانده میشود سعی کرده دایره طرفدارانش را گسترش دهد. این بازی بر خلاف پیشینیان خود میخواهد داستان تاریکتر و منسجمتری ارایه دهد. با این وجود داستان نه تنها رضایت بخش نیست بلکه ضعفهای متعددی دارد. بالاخره بازی در مورد حشرات فضایی از قبیل مورچه و سوسک است که به زمین حمله کردهاند و هر کدام چندین برابر یک انسان عادی هستند. شما در هر مرحله باید دهها و صدها عدد از آنان را از بین ببرید. خودتان قضاوت کنید که برای چنین مراحلی چه داستانی میتوان نوشت؟! به خصوص که ساختار مراحل اصلا اجازه روایت داستان آبکی بازی را نمیدهند. تصور کنید یک ربات عظیم پیکر دارد به شما شلیک میکند و جنگندههای پرنده دشمن از همه جهت شما را هدف گرفتهاند و دهها مورچه و عقرب از همه سو به شما حمله میکنند. در این میان اصلا جایی برای توجه کردن به دیالوگها باقی نمیماند. از طرفی انقدر آلودگی صوتی در هر لحظه از بازی وجود دارد که اصلا دیالوگها را به درستی شنیده نمیشوند. اگر هم بخواهید زیرنویسهای بازی را بخوانید طبعا دشمنانتان دخل شما را میآورند. به خصوص که بازی چیزی به نام ذخیرهسازی میان مرحله ندارد و اگر کشته شوید به ابدای مرحله بازمیگردید. در میانه مراحل هم بیشتر از این که داستان اصلی تعریف شود در قالب میانپردههای تکراری و یا درون منوی انتخاب مرحله و تجهیزات، یک سری دیالوگهای شوخی و کم اهمیت برایتان پخش میشود. البته صداگذاری شخصیتها به معنای واقعی کلمه افتضاح است. به طوری که تصور میشود برخی از گویندگان بازی تازه از خواب بیدار شده و صحبت میکنند. البته این ایرادات به بودجه کم بازی نیز مرتبط است. به طور کلی بازی سازی در ژاپن شامل بودجهها کمتری است تا کشورهای غربی و شرکتها با این موضوع وقف پیدا کردهاند. تاثیر صرفهجویی در هزینهها در گرافیک بازی هم قابل مشاهده است. گرافیک بازی یک نسل عقب است و با این که از عناوین قبلی EDF شمایل با کیفیتتری را شاهد هستیم، بازهم نمیتوانیم به هیچ وجه ادعا کنیم که Iron Rain عنوان زیبایی است. تازه همین گرافیک قدیمی باز هم افت فریم دارد ولی باید قبول کردن که با وجود کوچک بودن مراحل، شما همیشه با محیطی شلوغ و پر از انفجارها و صدها کاراکتر دوست و دشمن طرف هستید که همه مشغول کار مربوط به خود هستند. پردازش این مقدار فیزیک و انیمیشن و هوش مصنوعی خودش یک چالش فناورانه است. البته هیچ کدام از این سه فاکتور فنی، بازهم عالی و حتی خیلی خوب کار نشدهاند اما برای چنین بازی شلوغی قابل قبول هستند.
از تمام ضعفهای پیش گفته که بگذریم به اصلیترین عنصر جذابیت بازی یعنی گیم پلی خاص آن میرسیم. بازی حقیقتا سرگرم کننده است. برای لذت بردن از بازی باید ویژگیها فنی و هنری آن را نادیده بگیرید. اگر این کار را کردید با Iron Rain حداقل ۱۵ ساعت سرگرمی ناب را تجربه خواهید کرد. بازی پنجاه و دو مرحله دارد که یکی از دیگری شلوغتر و دیوانهوارتر هستند. شما میتوانید پس از اتمام مرحله مقدمهی بازی شخصیت اصلی خودتان را بسازید و برای او تجهیزات دلخواه را انتخاب کنید. با پیشروی در مراحل هم انواع و اقسام آیتمهای مختلف برای شخصیسازی به دست میآورید و میتوانید صدها شخصیت گوناگون بسازید. از سوی دیگر فهرست تجهیزات و تسلیحاتی که در طول زمان و با انجام چالشهای مختلف در دسترس شما قرار میگیرند نیز بسیار عریض و طویل است. بهگونهای که شاید در انتخاب این که چه لباسی بپوشید و چه سلاحی بردارید گیج شوید. البته تمام این امکانات بالانس هستند و هیچ کدام قرار نیست شما را زیادی قدرتمند کنند. بلکه این شما هستید که سبک بازی خود را انتخاب میکنید. مثلا میتوانید نارنجک انداز، تانک و لباسی سنگین بپوشید که در این صورت خیلی قوی اما آهسته میشوید. همچنین میتوانید تجهیزات سبک بردارید و حتی در آسمان پرواز کنید. برای خرید کردن و ارتقای سلامتی شخصیت خود نیز به غیر از پول میبایست الماسهای خاصی که از کشتن دشمنان به دست میآید را جمع آوری کنید. این کار بعد از چند مرحله خودش به یک عمل جذاب اعتیادآور بدل میشود. البته ساختار مراحل بسیار محدود است. در واقع مراحل بازی دارای محیطهای تکراری هستند و همچنین به این صورت نیستند که شما در محیطی پیشروی کنید. بلکه شما فقط در مکانی محدود و معمولا باز قرار میگیرید و دشمنان بازی را یکی پس از دیگری نابود میکنید. حتی ساختمانهای اطراف شما خراب میشوند و میریزند و ممکن است در یک نبرد شلوغ عملا در نهایت با محیطی کاملا صاف و بایر طرف شوید. در واقع روند بازی بر هجوم موجهای دشمن پایه گذاری شده و معمولا در هیچ قسمتی از بازی چیزی فراتر از کشتن دشمنان از شما خواسته نمیشود. با این تفاسیر با وجود این که تعداد مراحل بازی نسبت به نسخههای قبلی خیلی کمتر است، باز هم ممکن است بازی پس از چند ساعت برایتان تکراری شود. البته هر مرحله معمولا بیشتر از یک ربع طول نمیکشد و لازم نیست چندین ساعت پشت سر هم مشغول باشید.
در کنار بخش تک نفره جذاب، بازی حالات چند نفره نیز دارد. شما میتوانید مراحل داستانی را به صورت همکاری بازی کنید که این خیلی فرقی با حالت تک نفره ندارد. شما در طول بازی تعامل خاصی با سایر بازیکنان ندارید بلکه کافی است هر فرد حواسش به کشتن دشمنان باشد. یک حالت بازی رقابتی هم وجود دارد که بازیکنان در دو گروه با یکدیگر میجنگند. بازی چند نفره برای سری EDF بیشتر یک حالت فرعی است و همیشه تمرکز اصلی به بخش تکنفره داستانی بوده است.
در مجموع باید اذعان داشت بازی EDF: Iron Rain بیش از این که چشمها را به خود خیره کند قلبها را مجذوب میسازد. سازندهها فرمول خاصی دارند که در هر بازیای دیده نمیشود و بدینسان مخاطب خود را جذب میکنند. بدون توجه به این که پیشرفتهای فنی کنسولها چه میزان توقعات جامعه مخاطب را ممکن است بالا برده باشد.
بازی EDF: Iron Rain اثری است که مخاطب برای لذت بردن از آن میبایست حتما ضعفهای فنی و هنری آن را نادیده بگیرد.
روند بازی سرگرم کننده
تنوع بالای تجهیزات
مراحل مهیج
فیزیک و انیمیشن خندهآور
گرافیک فنی و هنری بد