نقد و بررسی

بررسی بازی Indika

"[جان قدیس] با خود اندیشید که آیا باید در ته گودال و میان کثافات خویش بنشیند و یا به بیرون و نور خداوند بخزد؟"

اثر کوتاه استودیوی مستقل Odd Meter یکی از جالب‌ترین فرضیه‌های داستانی ممکن را دارد. یک راهبه ارتودوکس که صدای شیطان را در سرش می‌شنود و یک زندانی فراری یک دست که با خدا صحبت کرده، با یک دوچرخه بخار راهی مسیری مشترک می‌شوند تا معجزه‌ای بیابند. یک شی مقدس که قرار است دست مجروح زندانی را شفا دهد و صدای درون سر راهبه را خاموش کند. بازی درمیان آثاری که از آنها الهام گرفته به کتاب های داستایفسکی و فیلم‌های آری اَستر اشاره می‌کند و رویاهای بزرگی در سر دارد، مثل گفتن یک داستان چندلایه درباره معنی اختیار در نگاه دینی، جایگاه گناه و مکافاتش و ارزش واقعی اعمال یک فرد. اما تا به چه میزان موفق است؟

Indika 2 scaled
هم‌قطار!

بازی در ورژنی از روسیه‌ی قرن ۱۹ جریان دارد و از همان آغاز شما را به یاد رمان های معروفی که در این دوره رخ می‌دهند می‌اندازد. طراحی این محیط و زمان به خوبی انجام شده و بازی از نظر بصری بسیار زیباست، به گونه‌ای که می‌توان این موضوع را یکی از مهم‌ترین نقاط قوت این بازی حساب کرد. بازی به خوبی می‌تواند اتمسفر مورد نظر خود را حاکم و شما را در دنیای خود غرق کند. حال‌وهوای سورئال و غم‌انگیز این محیط به خوبی داستان را همراهی می‌کند و تکمیل کننده آن است. هرچند بازی در مکان های باز افت فریم بالایی دارد و اصلا پرفورمنس خوبی ارائه نمی‌دهد.

گیم‌پلی بازی عمدتا از پازل‌های محیطی و بخش های پیاده‌روی تشکیل شده و قسمتی از داستان در فلش‌بک‌هایی با طراحی پیکسلی بیان می‌شود که شامل المان‌های پلتفورمینگ(سکوبازی) است. گیم‌پلی ضعیف‌ترین وجه این بازی است و با اینکه مکانیک جالبی به اسم دعا کردن دارد که از آن در قسمت‌هایی از پازل‌هایش استفاده می‌کند،‌ متاسفانه اصلا از آن بهره نمی‌برد و به دو پازل ساده قانع است. این مکانیک پتانسیل طراحی پازل‌های خلاقانه زیادی دارد و می‌توان گفت که این پتانسیل به راحتی هدر رفته است.

بررسی بازی Neighbours Back From Hell
خواندن
Indika 1 scaled
زیبایی بصری بازی هر بار شما را شگفت‌زده می‌کند.

خوشبختانه این سازندگان از تله‌ای که تعداد زیادی از بازی‌های مستقل در آن می‌افتند اجتناب می‌کنند و از گیم‌پلی برای طولانی کردن پلی‌تایم به صورت مصنوعی استفاده نمی‌کنند. این پازل‌ها کافی هستند، در استفاده از آن‌ها زیاده‌روی نشده و بازی قبل از آن‌ که تکراری شوند تمام می‌شود. بازی یک سیستم امتیازگیری و درخت ارتقا دارد که با گشتن در محیط و دعا کردن بازیکن امتیاز می‌دهد. این امتیاز هیچ تاثیری در گیم‌پلی ندارد و خود بازی هم بارها این موضوع را گوشزد می‌کند. ایندیکا از سیستم امتیازگیری و ارتقایی که در دنیای بازی‌ها رایج است و بارها آن را در بازی‌های مختلف دیده‌ایم و به آن عادت داریم استفاده می‌کند و مخاطبان بی‌توجه را فریب می‌دهد. در واقع با چرخش این قابلیت کلیشه‌ای از آن به عنوان یک ابزار روایی استفاده می‌کند. یک سیستم امتیازگیری با انجام کار خیر که هیچ کاربردی ندارد! و درخت ارتقایی که بی معنی‌ست.

کالکتبل‌های بازی اشیا مختلفی هستند که در گوشه و کنار محیط پنهان شده‌اند و هرکدام داستانی با خود به همراه دارند. شخصیت اول، یعنی ایندیکا، یک راهبه مسیحی ارتودوکس است اما موضوعاتی که بازی به آن می‌پردازد، منحصر به مسحیت نیستند. سوالات جهان‌شمولی مثل اینکه آیا هرگز انسان می‌تواند خالصانه خدا را دوست داشته باشد؟ این سوال موضوع یکی از بهترین مکالمات بازی است.

  • بیخیال، داشتم شوخی می‌کردم. بهم بگو. داشتی درباره آزادی فکر می‌کردی، اینکه چرا خدا آزاد خلق‌ت کرد؟ این چیزیه که من فکر می‌کنم… اگه من تزار بودم، نمی‌خواستم که زنم یه برده باشه. واسه خودم یه دختر آزاد پیدا می‌کردم که بتونه خالصانه دوستم داشته باشه. می‌دونی چی می‌گم؟
  • آره… مثال خوبیه ولی الان تصور کن که تزارت واسه خودش یه دختری پیدا کرده که دوستش داره. می‌تونی؟
  • و بعد؟
  • بعد به احساساتش معترف می‌شه و دعوتش می‌کنه به قصرش.
  • بعد؟
  • و حالا تصور کن تزار اینم می‌گه که اگه بیای، با طلا می‌پوشونمت و اگه نیای، از یه قلاب آویزونت می‌کنم و به آرومی می‌سوزونمت. این باعث می‌شه که دختره ملزم بشه به احساساتش جواب بده.
  • می‌فهمم منظورت چیه. ولی این خدا نیست که آدمارو تو جهنم می‌سوزونه. اون شیاطین لعنتی، دشمنای بشریت این کارو می‌کنن.
  • خیلی خب، در این صورت تزار می‌گه که اگه بیای با طلا می‌پوشونمت و اگه نیای پارفن قصاب می‌گیرتت و به قلاب آویزونت می‌کنه و به آرومی می‌سوزونتت، من بی‌نهایت دوستت دارم ولی نمی‌تونم راجع بهش کاری کنم. بهش فکر کن، اگه حتی تزارم واقعا نمی‌تونه بخاطر یه شرایط ناواضحی درباره این قصاب کاری کنه، چرا نمی‌تونه فقط ساکت بمونه؟
  • پس چیزی که می‌گی اینه که هیچ‌کس نمی‌تونه خدا رو خالصانه دوست داشته باشه؟
  • نه…نه، اونجوری نیست…

داستان بازی به هیچ عنوان بد نیست و لحظات خود را دارد اما ضعف در نویسندگی دیالوگ‌ها و عدم توانایی کاوش سوالاتی که قصد پرداختن به آن را دارد بسیار ناامید کننده است. بخش زیادی از این موضوع به پتانسیل دست‌نخورده این اثر مربوط است. بازی محیط و کارکترهای فوق‌العاده‌ای دارد، اما هرگز از آنها نهایت بهره را نمی‌برد. قسمت‌های خوب نویسندگی واقعا خوب هستند اما نادرند و بخش های بد نویسندگی را قسمت‌های ناامید کننده تشکیل داده‌اند. اگر حتی ذره‌ای به ادیان و الهیات علاقه‌مند باشید بسیاری از موضوعات و استدلال های بازی برای شما کلیشه‌ای و تکراری خواهند بود. دیالوگ‌ها و افکاری که بارها در انواع فیلم‌ها و کتاب‌های مختلف به آنها پرداخته شده است.بازی اما برای یک اثر کوتاه، روایت قابل قبولی دارد و لحظات خوب آن به یادماندنی هستند. نکته‌ای ممکن است ضعیف بودن داستان را جبران کند قدرتی است که بازی‌ها در مقایسه با دیگر آثار هنری دارند. یک بازی تنها داستانش یا موسیقی نیست. یک بازی تنها دیالوگ نیست. یک بازی یک تجربه واحد از مجموعه‌ای از المان هاست. با در نظر گرفتن بازی به صورت مجموعه‌ای که از دیالوگ و موسیقی و محیط و… تشکیل شده، می‌توان گفت که این بازی قطعا ارزش تجربه شدن را دارد. درست است که بسیاری از موضوعات روایی بازی تکراری هستند اما با در نظرگیری این جنبه‌های مختلف، می‌توان گفت که این روایت کلیشه‌ای تا به حال به این نوع ارائه نشده است. موسیقی و طراحی صدای بازی فراتر از حد انتظار ظاهر شده و قطعات به یاد ماندنی زیادی دارد. موسیقی آرکیدی انتخاب شده برای برخی از لحظات مهم داستان که مناسب فضای بازی نیستند یک انتخاب جسورانه است که خوشبختانه نتیجه داده است.

بررسی بازی FutureGrind
خواندن
Indika 4 scaled
ظاهر شیطان با الهام مستقیم از نقاشی های قدیمی طراحی شده است.

علی‌رغم کاستی‌هایش و با وجود اینکه بازی هرگز از پتانسیل بالای خود به اندازه کافی بهره نمی‌برد، این تجربه کوتاه ولی به یادماندنی استودیو Odd Meter که در فضای منحصربه‌فرد روسیه‌ی قرن ۱۹ جریان دارد، به تمامی کسانی که از بازی‌های روایت‌محور لذت می‌برند توصیه می‌شود. قوی‌ترین وجه این بازی کارگردانی هنری آن است. از سینماتوگرافی کات‌سین‌ها گرفته تا موسیقی و حتی پوسترهای تبلیغاتی بازی، همه یک دید هنری واحد دارند. این موضوع بسیار امیدوارکننده است و باید دید که در آینده چه چیزی در انتظار سازندگان این اثر است.

بررسی بازی Indika

علی‌رغم کاستی‌هایش و با وجود اینکه بازی هرگز از پتانسیل بالای خود به اندازه کافی بهره نمی‌برد، این تجربه کوتاه ولی به یادماندنی استودیو Odd Meter که در فضای منحصربه‌فرد روسیه‌ی قرن 19 جریان دارد، به تمامی کسانی که از بازی‌های روایت‌محور لذت می‌برند توصیه می‌شود. قوی‌ترین وجه این بازی کارگردانی هنری آن است. از سینماتوگرافی کات‌سین‌ها گرفته تا موسیقی و حتی پوسترهای تبلیغاتی بازی، همه یک دید هنری واحد دارند. این موضوع بسیار امیدوارکننده است و باید دید که در آینده چه چیزی در انتظار سازندگان این اثر است.

+ کارگردانی هنری فوق‌العاده
+ موسیقی و طراحی صدای بسیار خوب
+ طراحی محیط زیبا و جذاب روسیه قرن 19
+ سینماتوگرافی هنرمندانه
- بازی هرگز از پتانسیل نهایی خود بهره نمی‌برد
- پرفورمنس ضعیف
- ضعف دیالوگ‌ها و نویسندگی در قسمت هایی از بازی
- گیم‌پلی ضعیف

امتیاز بازی : 7 [خوب ]
تجربه یک بازی «خوب» حداقل انتظاری است که باید از یک بازی داشته باشیم، غیر از این است؟ دلایل مختلفی برای گرفتن این امتیاز وجود دارد. ممکن است بازی هیچگونه ایده تازه‌ای نداشته و تنها ایده‌های دیگر بازی‌ها را، هرچند خوب، باز استفاده می‌کند، گیم‌پلی تکراری و یا مشکلات فنی نیز می‌تواند از گونه مشکلاتی انگشت شماری باشد که این بازی با آن سر و کله می‌زند با این وجود بازی مخاطب خاص خود را خواهد داشت و در گوشه کنار دنیای خود چیز جذابی برای عرضه دارد/ به‌‌صورت کلی تجربه آن مفرح است.
خوب
عضویت
اطلاع از
guest

0 Comments
بیشترین رای
جدیدترین دیدگاه‌ها قدیمی‌ترین دیدگاه‌ها
Inline Feedbacks
دیدن همه دیدگاه‌ها
دکمه بازگشت به بالا
0
Would love your thoughts, please comment.x