نمیدانم فیلم کلاسیک جومانجی با هنرمندی رابین ویلیامز فقید معرف حضورتان هست یا خیر. بچههای دهه شصتی ایران که تقریبا همه با آن فیلم خاطره دارند و بازی تختهای آن را هم در کنار بازیهایی مثل راز جنگل به یاد دارند. تا این اواخر که یک نسخه جدید از فیلم جومانجی با حضور بازیگرانی نظیر دوواین جانسون و جک بلک تولید شد که چندان آش دهان سوزی هم نیست. در این میان از روی فیلم جدید یک بازی نصفه و نیمه تولید شده که اصلا معلوم نیست چرا وجود دارد. البته بازیهایی که از روی فیلمها ساخته میشوند از قدیم معمولا خیلی خوب از آب در نمیآمدند. اما بازی جومانجی مزخرف بودن را به تراز جدیدی برده است. توسعه دهنده بازی شرکتی تازه تاسیس به نام Funsolve است که این اولین بازی تولید شده به وسیله آنها است. البته معلوم نیست لایسنس تولید بازی از روی یک فیلم نسبتا بزرگ هالیوودی چگونه به آنان رسیده ولی آنها یک بازی کوچک و کم حجم تولید کردهاند که حتی نمیتواند طرفداران پروپاقرص فیلمهای جومانجی را راضی نگاه دارد.
با ورود به بازی شما یک مرحله تمرینی را باید تجربه کنید که پایه و اساس کل بازی است. بازی عملا داستان ندارد. چهار قهرمان جومانجی هم که در بازی گنجانده شدهاند را اگر نشناسید احتمالا برایتان هیچ فرقی نخواهد داشت که قهرمان شما آدم باشد یا یک عدد هویج! هیچ توضیحی به شما داده نمیشود که این آدمهای گردن کلفت و احمق برای چی در دنیایی عجیب گیر کردهاند و به چه علت با افرادی که معلوم نیست که هستند میجنگند. فقط اول هر مرحله به شما توضیح مختصری از هدف نهایی آن مرحله به شما داده میشود که عملا چرت و پرت است و مثلا میخواهد طنز هم باشد. اما بازی همه چیز است به غیر از طنز. کاراکترهای بازی در مواقعی از پیش تعیین نشده و اتفاقی در حین بازی جملات کنایه آمیزی را تکرار میکنند که بعد از مدتی حسابی اعصاب خورد کن میشوند. در مجموع اصلا نمیتوان فهمید در این بازی کی به کی است و داستان از چه قرار است.
گرافیک بازی ظاهرا میخواهد مفرح و شاد و رنگارنگ باشد. اما در واقع توسعه دهنده، زشتی ظاهر بازیاش را پشت رنگها مخفی کرده است. نخست این که تعداد مدلهای سه بعدی بازی بسیار اندک است و آنها نیز بسیار زمخت هستند و بافتهای بی کیفیت و زشت نیز با آن همراه شدهاند. دوم این که در بازی تقریبا همهچیز ایستا است و از فیزیک و شبیه سازی دنیای واقعی خبری نیست. البته هرچیزی هم که حرکت میکند مثل راه رفتن کاراکترها آن قدر بدساخت است که آدم میماند بازیسازها با خود چه فکری کردهاند که چنین زبالهای را تولید کردهاند.
در این میان از همه بدتر روند بازی است که در اوج قلهی بی هدفی و تکراری بودن به سر میبرد. در همان ابتدای بازی به شما گفته میشود که باید چند دشمن را از بین ببرید و چهار آیتم را دور و برتان پیدا کنید تا دری جادویی باز شود. در که باز شد کنار یک آبیلیسک میایستید تا الماس مخصوصی که دارید آبیلیسک را فعال کند. در این حین موج دشمنان را نابود میکنید تا درب بعدی باز شود، همین. کل بازی همین است. در واقع بازی خارج از بخش تمرینی هم اصلا چیزی به نام مرحله ندارد. تنها چند نقشه در بازی هست که هر کدام را دوست داشتید انتخاب میکنید و روند پیش گفته را انجام میدهید تا به آخر نقشه برسید و بازی تمام شود. یعنی دشمن بکش و آیتم جمع کن و دربها را باز کن. البته بازی موانعی بسیار ابتدایی نظیر آنچه در سونیک یا بازیهای قدیمی شاهزاده پارسی دیده میشود هم دارد. مثلا تیغههایی که از زمین بیرون میآیند و یا تبرهای غولآسایی که در حرکتند و باید مراقب باشید با آنها برخورد نکنید. اما اگر به آنها بخورید هم بازی مزاحم حرکت شما نمیشوند و از آنجا که معمولا بعد از موانع میتوانید بستههای افزایش میزان سلامتی را بگیرید، تقریبا لازم نیست اصلا به موانع توجه کنید. مبارزات بازی هم به همین صورت است. بازی مکانیزمهای بسیار ابتدایی بازیهای تیراندازی سوم شخص امروزی را دارد. یعنی میتوانید پشت موانع سنگر بگیرید و از روی آنها بپرید و… اما هوش مصنوعی بازی خیلی به این چیزها کاری ندارد. دشمنان شما معمولا بی مهابا به سمتتان میآیند و مجبور به مبارزه تن به تن هستید. هرکدام از چهار شخصیت بازی هم چند ضربهی مخصوص به خود ولی بسیار محدود دارند. البته به طور کلی هر شخصیتی ویژگیهای مخصوص به خود و سلاح منحصر به فردی دارد. مثلا یکی مشتهای محکمی میزند و دیگری به خود و دیگران سلامتی اضافه میکند. اما بازی واقعا آن قدر استراتژیک نیست که مجبور به همکاری تیمی باشید. از سوی دیگر سلاحها با این که متفاوت هستند از منظر کاربرد فرق چندانی ندارند. چه از بومرنگ استفاده کنید و چه از کمان، در نحوه و کارکرد تیراندازی چیزی تغییر نمیکند. به هر حال میتوانید بازی را چند نفره بازی کنید. در تبلیغات بازی به حالت آنلاین چند نفره اشاره شده اما حداقل در نسخه پلیاستیشن از حالت آنلاین خبری نیست. بلکه تنها میتوان در حالت نصف صفحه تا چهار نفر با هم مراحل را بازی کنید. البته همانطور که گفته شد بازی اصلا چالش برانگیز نیست و اگر به یارانی که به وسیله هوش مصنوعی بازی کنترل میشوند هم تکیه کنید مشکلی برایتان به وجود نمیآید.
همانطور که گفته شد بازی داستان ندارد، حالت آنلاین ندارد، گرافیکش خوب نیست و چالش برانگیز هم نیست. فقط اگر مراحل را چندین و چندین بار بازی کنید برای قهرمانها و تسلیحات آنان پوستههای جدید آزاد میشود که شاید برای بازیکنان کم سن و سالتر جالب باشد. در مجموع جومانجی بازیای است که آبروی مجموعه فیلمهای جومانجی را میبرد و ای کاش که وجود نداشت.
فلسفه وجودی بازی Jumanji: The Video Game مشخص نیست و هدف از توسعه آن نامعلوم است.