سری بازیهای Ninja Gaiden از سابقه درخشانی در میان بازیهای اکشن برخوردارند. اما یک شهرت دیگر آنها به خاطر عرضه چندباره این سری بازیها است. به طوری که برای نمونه نسخه اول از سری جدید این مجموعه سه بار با نامهای مختلف و تغییراتی اندک عرضه شده. حالا هم جدیدترین محصول این سری، عرضه مجدد سه قسمت آخر بازی Ninja Gaiden همراه با اکثر محتواهای مکمل آن است که در نگاه اول گردهمایی به ظاهر ارزشمندی به نظر میرسد اما نتیجه در سال ۲۰۲۱ میلادی آش دهان سوزی نیست.
سهگانه Ninja Gaiden تقریباً همگی یک گیم پلی Hack and slash واحد دارند. بخش اعظم و اصلی این بازیها شامل مبارزاتی هستند که از متوسط بازیهای هم سبک خود چالش برانگیزترند. شما به عنوان یک سوپر نینجا در هر بازی به تدریج مجموعهای سلاحهای سرد را به دست میآورید که بسته به سبک مورد علاقهتان و دشمنانی که پیش رو دارید میتوانید در آن واحد یک اسلحه را انتخاب کنید. یعنی اینکه بعضی سلاحها برای نوع خاصی از نیروهای متخاصم کاربرد بیشتری دارند. مثلاً نیزه برای زمانی که به محاصره تعداد زیادی از دشمنان در آمدهاید خوب است اما قطعاً در مقابله با سگهایی که به سرعت از همه طرف به سویتان میآید چیزی مثل شمشیر اژدها کاربردیتر خواهد بود. اما از سوی دیگر با اینکه مبارزات بسیار سریع و شلوغ هستند نمیتوانید مثل سری Devil May Cry سریع سلاح خود را عوض کنید و ترکیبی از چند ضربهای تسلیحات گوناگون را پیاده کنید. در بهترین حالت میتوانید در کنار اسلحه اصلیتان از تسلیحات پرتابی مثل شوریکن یا تیر و کمان جهت مبارزه با دشمنان بهره ببرید. البته همیشه جادوهایی به نام Ninpo هم دارید که بازیهای Ninja Gaiden شما را به استفاده از آنان تشویق نمیکنند؛ اما این جادوها در واقع فنهای قدرتی هستند که به تعداد محدود قابل اجرا بوده و در لحظات پایان عمر شخصیت اصلی بازی بهتر است مورد استفاده قرار گیرند.
همانطور که گفتیم در هر سه بازی مبارزات شلوغ هستند به علاوه دشمنان هم اصلاً رحم نمیکنند و از هرسوی به شما حملهور میشوند از این رو زنده ماندن در بازی سخت است. همین موضوع موجب میشود بخش مهمی از چند ضربهای مفصل و زیبایی که میتوانید معمولا با ترکیب ضربات سبک و سنگین اجرا کنید عملاً نمایشی باشند و در خیلی موقعیتها به کار شما نیایند. چراکه در این بازیها حالت دفاع گرفتن و از آن مهمتر جاخالی دادن از ضربات دشمنان به کمک جهش پا پریدن بسیار حائز اهمیت هستند. شما باید همیشه گوش به زنگ باشید تا از کوچکترین فرصت برای ضربه زدن به دشمن استفاده کرده و سپس به سرعت از آسیبی که قرار است ببینید فرار کنید. چنین گیم پلیای در یک بازی اکشن به محافظهکاری میانجامد و شما را از امتحان کردن فنون و حتی سلاحهای متنوع باز میدارد. به علاوه همین عامل باعث میشود که ارتقای سلاحهای بازی مهم نباشد چراکه احتمالاً تا پایان بازی هرگز نتوانید به تمام آنان تسلط یابید. مگر اینکه بازی را روی درجه سختی بسیار آسان این سری که Hero Mode نام دارد تجربه کنید. در این حالت وقتی سلامتی قهرمان بازی خیلی کم میشود او میتواند به طور خودکار از ضرباتی که به سویش میآیند اجتناب کند.
یکی دیگر از عواملی که مزاحم مبارزات سریع و نفسگیر این مجموعه میشود دوربین بسیار بد قلق آن است. در هر سه نسخه دوربین بازی همهجا هست به غیر از آنجایی که باید قرار داشته باشد. موقعی که خودتان هم بخواهید آن را تنظیم کنید میبینید که به خصوص در فضاهای بسته با محدودیت شدیدی مواجه هستید. به طور قطع میتوان گفت زاویه دید بسیار پرت این بازیها از دلایل مهم سخت شدن بیجهت مبارزات و کاهش لذت آنان است. البته شاید ضعفهایی که بیان کردیم در دو سه نسل پیش که این بازیها در اصل به بازار آمده بودند چندان به چشم نمیآمدند اما امروزه با ارتقای سطح کیفی و استانداردهای بازیها، دیگر بخشودنی نیستند.
در زمینه داستان هم به مانند مبارزات میتوان میان هر سه نسخه جمع بست. در هر قسمت قصه ضعیفی روایت میشود که در آن اکثر مواقع کنترل ابر نینجای جوانی به نام ریو هایابوسا را بر عهده دارید و او مانند اجدادش باید از میراثهایی گرانبها و افسانهای محافظت کند. در هر سه نسخه داستان بازی بیش از جنگ بین نینجا خوبها و بدها جلوتر نمیرود. نه قرار است شاهد پیچشهای داستانی خیلی غافلگیر کنندهای باشید و نه معنا و مفهوم والایی را شاهد خواهید بود. اتفاقاً برعکس قصهای کم ارزش را میبینیم که قرار است با ظاهر اغراق شده کاراکترهایش مخاطبی جذب کند و هیچ وقت از همین سطح مبتذل بالاتر نمیرود. البته در بازی سوم کاراکتر هایابوسا بیشتر ماهیت انسانی مییابد و از یک ماشین آدم کشی مقداری پا فراتر میگذارد اما نه آنقدر که بگوییم این قسمت نسبت به دو بازی قبلی جهش مهمی در شخصیتپردازی داشته است. لازم به ذکر است که در مجموعه Ninja Gaiden به غیر از حالت داستانی اصلی بخشهای مجزایی نیز وجود دارند که میتوانید در آنان مراحل بازی را با چالشها و شرایط جدید تکرار کنید و رکورد خودتان را به ثبت برسانید.
پیشتر در مورد روند مبارزات بازی که تقریباً در هر سه نسخه مشابه هستند توضیح دادیم اما به هر حال ما با سه بازی مجزا طرف هستیم که سازنده علاقه نداشته در انتشار جدید، از نظر گیم پلی بین آنان اتحاد برقرار کند. از این جهت هر سه بازی دارای نقاط ضعف و قوت مخصوص به خود نیز هستند. دو بازی اول این مجموعه بیشترین شباهت را به هم دارند. در این دو نسخه کارهای آکروباتیک هایابوسا برای جستوجوی محیط و سکو بازیهایی هرچند اندک کاربرد دارند. این پازلهای محیطی ساده و البته پیدا کردن راهها و صندوقچههای مخفی تا حدودی به بازی تنوع میبخشند. در این دو بازی مراحل با اینکه به صورت قسمت به قسمت از هم جدا هستند، در کل طی کردن مسیر برای رسیدن به انتهای هر مرحله چندان خطی نیست و جستوجو در محیط کار با اهمیتی است.
توسعه دهنده در نسخه سوم سعی داشته مدرن سازی را سرلوحه کارش قرار دهد اما در این مسیر دچار اشتباهات اساسی شده است. بازی سوم کاملاً خطی است و مراحل عملاً یک راه سرراست را پیش روی شما قرار میدهند که تنوعی ندارند. در عوض آنان با گنجاندن صحنههای دکمه زنی سریع یا حرکات تمام کننده خشن سعی داشتهاند به مبارزات تنوع ببخشند اما این موارد واقعاً تأثیری بر کیفیت بازی ندارند. اینها بیشتر حواس مخاطب را از تمرکز روی مبارزات پرت میکنند. بدترین چیزی هم که بزرگترین ضربه را به گیمپلی و به خصوص مبارزات بازی زده آن است که ظاهراً سازندههای بازی فکر کردهاند مثل فیلمهای اکشن هالیوودی هرچه انفجارهای بازی فزونتر باشند مخاطب بیشتر خوشش میآید! تقریباً نمیشود وارد مبارزهای بشوید که چند نفر با راکتانداز در گوشه و کنار مشغول شلیک به شما نباشند. آنان معمولاً دور از دسترس هستند و اگر بخواهید با مثلاً تیر و کمان آنان را بزنید، دشمنان شمشیر به دست به سراغتان میآیند و اگر بخواهید حریفان نزدیک را اول ناکار کنید دشمنان راکتانداز از دور به شما شلیک میکنند! در نهایت این وضعیت منجر به مبارزاتی شلخته و بیتمرکز میشود.
بازی از نظر گرافیکی از توقع مخاطب امروزی به دور است و از سوی دیگر همان که هست را هم بد نمایش میدهد. اگر شما کنسولهایی مثل نسل جدید پلیاستیشن یا حتی نسل قبلی آن را داشته باشید به خصوص دو نسخه اول Ninja Gaiden برایتان زیادی قدیمی خواهند بود. روی نینتندو سوییچ هم که ما این سهگانه را تجربه کردیم شمارههای دوم و سوم در حالت دستی بسیار بد اجرا میشوند. در واقع کافی است محیط کمی بزرگ و شلوغ شود تا هم رزولوشن پویای بازی در حد شطرنجی شدن تصویر پایین بیاید و هم افت فریم زیادی اتفاق بیفتد؛ البته اگر کنسول را روی Dock قرار دهید و با تلویزیون بازی کنید شرایط خیلی بهتر میشود و تجربه بصری بازی با توجه به قدرت سختافزاری نینتندو سوییچ قابل قبول است.
در نهایت میتوان گفت سهگانه Ninja Gaiden با اینکه هنوز هم اکشن نفسگیری دارد اما به دلایلی که آنان را یاد کردیم انتخابی آرمانی نیست. شما امروزه میتوانید آثار به مراتب بهتری را در بازار پیدا کنید که استانداردهای سطح بالایی دارند. البته اگر از طرفداران دو آتشه این مجموعه هستید و میخواهید خاطرات گذشته را مرور کنید این بستهی سه تایی احتمالاً برایتان ارزشمند خواهد بود.
سهگانه Ninja Gaiden شاید در زمان خودشان خیلی خوب بودند اما امروزه ایرادات آنان مشهودتر از هر زمان دیگری است.
گرافیک از ریخت افتاده
دوربین با زاویه دید بد
داستان سطحی
با گیم پلی هایی که من دیدم این ۶ از سرش زیادیه، فقط به فکر پول بیشترن🤷♂️