بازیهای تیراندازی با دوربین بالا به پایین و کنترلهای دو آنالوگه در بین عناوین آرکید و غیر جدی دستهبندی میشوند. این گونه بازیها تعدادشان زیاد است و تقریباً دیگر کسی نمیتواند به این سبک نوآوری دیده نشدهای اضافه کند. در این میان سازنده بازی Ritual تلاش کرده با برخی ویژگیهای عجیب و غریب، اثرش را برجسته و متفاوت از سایر محصولات مشابه نشان دهد که در ادامه به بررسی آن میپردازیم.
بازی در دنیای غرب وحشی حدود دویست سال پیش روایت میشود. اما نه آن غرب وحشی که معمولاً در بازیهایی مثل Red Dead Redemption انتظارش را دارید. در اینجا غرب وحشی و در واقع کل آمریکا در سلطهی موجودات اهریمنی است. شما به عنوان ماموری دولتی وظیفه دارید جادوگری را از بین ببرید که ظاهراً باعث مشکلاتی فرا طبیعی برای کشور شده است. اما قهرمان داستان همان اول کار میمیرد و میفهمد که خود دولت را گروهی مخوف شیطانی میچرخاند. پس او روحش را به جادوگر میفروشد و بار دیگر به دنیا بازمیگردد تا به کمک زن ساحره، آمریکا را از شر انواع زامبی و هیولای مختلف پاکسازی کند. باید بگوییم داستان بازی دیالوگ زیاد دارد اما واقعاً نچسب و خسته کننده است. به خصوص که دیالوگها طی یک سری متن صامت بیان میشوند و بازی اصلاً صداگذاری نشده است. خود بازی حین صحبت کاراکترها گزینهای به نام «خفه شو» دارد که نقش همان پرش از میان پردهها را بازی میکند. ظاهراً سازندهها هم میدانستهاند زیادی روده درازی کردهاند. البته اگر پایه باشید داستان بازی را دنبال کرده و تک تک مکالمهها را بخوانید میتوانید مزه پرانیها و شوخیهای تقریباً بامزهای را هم شاهد باشید که عمدتا آمریکای واقعی امروزی را نشانه گرفتهاند. اما در مجموع داستان فانتزی و تاریک بازی اصلاً شما را جذب نخواهد کرد.
اوضاع در قسمت مربوط به گیمپلی کمی بهتر است. در واقع بازی تیراندازی شلوغ و پر جنب و جوشی دارد که متأسفانه با مشکلات و محدودیتهای زیادی همراه است. هر مرحله در صحنهای کوچک و بسته اتفاق میافتد. شما معمولاً باید چند دقیقه در برابر امواج گلهای دشمنان مقاومت کنید تا مرحله با موفقیت به اتمام برسد. اما این فقط جان کاراکتر شما نیست که باید نگرانش باشید. بلکه در وسط محیط هر صحنه، یک ساحره در حال انجام مراسمات خودش است و شما باید از وی نیز مراقبت کنید. البته مرحلهها معمولاً اینگونه نیستند که جادوگرها مستقیماً در دسترس موجودات دشمن باشند. بلکه در اکثر مواقع موانعی مثل در و پنجره کلبه سد راه امواج دشمن است که البته آنان هم معمولاً خیلی دوام نمیآورند. چرا که بازی واقعاً خیلی بالانس نیست و از یک جایی به بعد تمام کردن هم مرحله، زیادی سخت میشود. در واقع تعداد دشمنان بازی بسیار زیادی است به گونهای که در محیط کوچک مرحله ممکن است خودتان را هم گم کنید.
شلیک کردن به دشمنان از آن ساز و کارهای عجیب بازی است که سازنده تلاش کرده به کمک آن حرف جدیدی بزند اما در واقع گیم پلی را بی جهت سخت کرده است. شما اینجا نمیتوانید بدون هدفگیری دقیق شلیک کنید. بلکه حتماً باید با دکمه هدفگیری، روی دشمنان قفل کرده و بعد به آنان شلیک کنید. این نوع از هدفگیری شاید در مراحل اولیه که تعداد و تنوع دشمنان کمتر است کارآمد باشد. به خصوص که میتوانید با هدشات، نیروی متخاصم را به درک واصل کنید. اما وقتی بازی آن روی شلوغ و آشوبناکش را به شما نشان دهد کنترل هدفگیری و تیراندازی میتواند واقعاً اعصاب خورد کن باشد. بازی از منظر سلاح و جادوهایی که قادرید از آنان استفاده کنید تقریبا متنوع است. شما میتوانید در هر مرحله سه اسلحه و سه جادو همراه داشته باشید. سلاحهایی مثل شاتگان و هفت تیر یا جادوهای افزایش سلامتی که همه در نوع خود کارآمد هستند. منتها مشکل اینجاست که حتماً باید مراحل را تمام کنید و یا چالشهای اضافه را تکمیل نمایید تا به خیلی از امکانات و ارتقاها دست پیدا کنید و این خود به سختی بازی میافزاید. همه اینها را به این بیفزایید که باید همیشه حواستان به ضربات دشمنان باشد و باید با جهیدن و سراسر در حرکت بودن از سر راه دشمنان کنار بروید. ولی محیط هر مرحله واقعاً کوچک هستند که موجب میشود بعضی مواقع عملاً جایی برای فرار کردن در پیش رویتان وجود نداشته باشد.
به طور کلی عنوان Ritual اثری هیجان انگیز است؛ به خصوص که کشت و کشتار زامبیها و هیولاها با موسیقیهای مهیجی همراه است. اما بازی در نهایت قربانی محدودیتهای مختلفی میشود. شاید اگر سازندهها میتوانستند بودجه و زمان بیشتری صرف بازی خویش کنند محصول نهایی قابل قبولتر از حال حاضر بود.
بازی Ritual چوب محدودیتهایش را میخورد. با این وجود اکشن هیجان انگیزی دارد.
شوخیهای بامزه
داستان خسته کننده
بازی صداگذاری نشده
سختی ناشی از محدودیتهای بازی