دنیایی را تصور کنید که در آن ظاهر انسانها توسط احساس درونیشان شکل میگرفت. شادی، غم، امید، نا امیدی و… به نظرتان این احساسات به چه اشکالی میتوانند نمایان شوند؟ در مورد تنهایی چطور؟ آیا کالبد هیولا میتواند بیانگر آن باشد؟ با بررسی بازی Sea of Solitude همراه ما باشید.
مراسم E3 سال ۲۰۱۸ بود که خانم Cornelia Geppert؛ مدیرعامل استودیوی Jo-Mei Games در جریان کنفرانس شرکت الکترونیک آرتس (EA) برروی صحنه آمدند و با بیان تاثیر افسردگی بر هنر، از بازی Sea of Solitude رونمایی کردند. این بازی براساس تجربیات فردی خانم جپرت ساخته شده و در مورد دختری است که سفری را برای غلبه بر تنهایی آغاز میکند.
طی مصاحبهای که اخیرا منتشر شد، خانم جپرت اذعان داشت که در برلین پایتخت کشور آلمان زندگی میکند و مکانی که بازی در آن جریان دارد براساس یکی از محلههای آن مدلسازی شده است. ایشان شناکردن را بلد است، میتواند یک قایق را هدایت کند و ماهیگیری پیشه خانوادگیشان است. هنوز هم پدر بزرگ ۸۲ سالهاش صبح به صبح به ماهیگیری میرود. بنابراین از همان ابتدا میدانست که “دریا” استعارهای مناسب برای بیان داستانش است. هنگامی که به دریا فکر کنید ممکن است سرگردان شدن، فاصله میان انسانها و مکانها، خطر و آرامش به ذهنتان خطور کند. نام شخصیت اصلی داستان Kay است. شما او را همانگونه که وی خویش را میبیند مشاهده میکنید، بهعنوان یک هیولا! او پر از نفرت است اما توسط دنیایی زیبا و رنگارنگ محصور شده. شهری که او در آن زندگی میکند درون آب غرق شده و برای گذر از آن باید از قایق استفاده کنید. گاهی اوقات در جریان بازی آب دچار جزر و مد میشود که این نشان دهنده وضعیت ذهنی متلاطم اوست. او در این راه با هیولاها و موجودات عجیب و غریبی ملاقات خواهد کرد، از داستانهایشان با خبر خواهد شد و چالشهایی که دنیایش را خراب کرده از پیشِرو بر میدارد. هدف بازی تنها یک چیز است: راهی پیدا کنید تا انسانیت به Kay بازگردد. انسانیتی که توسط ناملایمات زندگی له شده و او را به فردی افسرده و تنها همراه با مشکلات عمیق روانی بدل کرده است.

با آغاز بازی Kay با خود میگوید “من خانواده دارم. من دوستانی دارم. و با این حال اینجام، باز احساس تنهایی میکنم.” در همان ابتدا بازی از شما میخواهد موقعیتی را که شخصیت اصلی در آن گیر افتاده کامل درک کنید. تنهایی همیشه به معنی بیکسی نیست. میتوان در میان عزیزان بود و احساس تنهایی کرد. در سخنان خانم جپرت آمده است که Sea of Solitude برپایه تجربیات واقعی است. ایشان تاکید کردند که این داستان تنها تجربه فردی او نیست و تجربه سایر ۱۲ عضو قدرتمند استودیوی Jo-Mei Games را شامل میشود، اما جرقه نوشتن آن در سال ۲۰۱۴ و زمانی که خود درگیر مشکلات بود زده شده است. در همان زمانها بود که رابطه ۱۱ ساله خانم جپرت به جدایی رسید و پس از آن وارد رابطهای دیگر شد. بعد از گذشت چند ماه از وی درخواست ازدواج شد و سپس فاصلهای در رابطه آنان شکل گرفت، به طوری که تا دو هفته خبری از مرد مورد نظر نشد. در نهایت طی تماسی معشوقه او اظهار کرد که از افسردگی رنج میبرد. جپرت شروع کرد به مطالعه افسردگی و مراجعه به روان پزشک و در پی آن نوشتن بازینامه مورد نظر.
من خودم رو بیشتر شناختم. چه اتفاقی برای من افتاده. فهمیدم مشکلاتی داشتم که قبلا از آنها بیخبر بودم. Cornelia Geppert
لازم به ذکر است رجوع به سرگذشت و سخنان خالق بازی دلیل روشنی دارد که آن را پیشتر ارائه کردیم. اتفاقهایی که برای خانم جپرت افتاده همان داستانی است که قرار است داخل بازی آنها را تجربه کنید، اما با لحن و سبکی دیگر. در کل داستان در Sea of Solitude با استفاده از قدرت استعاره و المانهای فانتزی روایت شده و سعی میشود بازیکنان را با مشکلات عمیق درون خانوادگی که ممکن است هر یک از ما کم و بیش با آنها سر و کار داشته باشیم، آشنا کند. دنیای بازی تجسم احساسات ذهنی و کشمکشهای شخصی Kay است که حالا گریبانش را گرفته و باید راهی برای بهبود شرایط و رهایی از آن پیدا کند.

بهتر است کمی از داستان فاصله بگیریم. Sea of Solitude دومین عنوان از برنامه EA Originals (برنامه حمایت الکترونیک آرتس از استودیوهای مستقل و کوچک) است که در تاریخ پنجم جولای ۲۰۱۹ برای پلتفرمهای رایانه شخصی، پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان به انتشار رسید. بازی با موتور گرافیکی Unity ساخته شده است. در همان بدو شروع گرافیک هنری آن چشمان بازیکن را به خود خیره خواهد نمود و اتمسفر آن شما را در خود غرق خواهد کرد. بازی پر است از محیطهای متنوع و رنگارنگی که در تمام مدت ۳-۴ ساعته تجربهتان دائما شما را غافلگیر میکند، اما همیشه شرایط اینطور نیست. Sea of Solitude در مورد تاریکی و روشنایی است، باید این را بدانید که همیشه روشنایی نیست و گاهی باید با سیاهی و تاریکی مبارزه کرد. گیمپلی بازی بسیار ساده و روان است، تاریکی را برای بازیابی روشنایی از میان بردارید. Kay قایقی دارد که منبع نور شماست و در زمان تاریکی راه را برای شما روشن میکند. همچنین کولهای دارد که احساسات بد را درون آن میریزد و این کوله پشتی تا پایان همراه او است و هر چه بیشتر به جلو بروید سنگین و سنگینتر میشود و بازیکن کاملا دشواری حمل آن را حس خواهد کرد.
هنگامی که در شرایط روشنایی و درون دریا هستید بازی وجه ماجراجویی خود را به شما نشان میدهد. در جای جای این شهر غرق شده در آب، مرغهای دریایی و بطریهای حاوی پیام هستند که میتوانید آنها را جمعآوری کنید. چنین مکانیزمهایی کاملا با داستانی که در آن غوطهور هستید همخوانی دارند و وضعیت گیمپلی بازی را متعادلتر میکنند. در بخش صدا گذاری و موسیقی متن نیز با عنوانی فوق العاده روبرو هستیم. صدا گذاریها با اینکه همچنان جا برای بهتر شدن داشتند اما عالی هستند و همیشه احساس درونی کاراکترها و موقعیت فعلی آنها را منتقل میکند. در توصیف موسیقی متن نیز تنها میتوان از کلمه شاهکار استفاده کرد. موسیقی متن بازی فوق العاده است و در شرایط سخت روحی و حتی هنگام شادمانی، بازیکن را همراه و همسوی Kay میکند. در مورد مدت زمان کوتاه گیمپلی بهتر است به این نکته اشاره کنم که با توجه به سادگی مکانیزمهای بازی و تنوع بشدت پایین آنها، اگر مدت زمان بازی افزایش مییافت قطعا به تجربه بازیکنان لطمه میزد و موجب خسته کنندگی آن میشد. بنابراین با تمام مواردی که ذکر شد کوتاه بودن زمان گیمپلی در بازی را میتوان یکی از نکات مثبت آن تلقی کرد.

در نهایت لازم به ذکر است Sea of Solitude پیش از اینکه یک بازی ویدیویی باشد، کلاس درس روانشناسی خانواده است. مواردی که در طول تجربهتان با آنها مواجه خواهید شد چیزهایی هستند که در جوامع امروزی مشاهده کردهاید و کاملا قابل درک و ملموساند. به نظر من در کنار همه بازیهای AAA اکشن، ماجراجویی، ترسناک، مسابقهای و… این مهمترین ۳ ساعتی است که هر بازیکن میتواند تجربه کند. هرگز آن را از دست ندهید.
Sea of Solitude پیش از اینکه یک بازی ویدیویی باشد، کلاس درس روانشناسی خانواده است. مواردی که در طول تجربهتان با آنها مواجه خواهید شد چیزهایی هستند که در جوامع امروزی مشاهده کردهاید و کاملا قابل درک و ملموساند. به نظر من در کنار همه بازیهای AAA اکشن، ماجراجویی، ترسناک، مسابقهای و... این مهمترین 3 ساعتی است که هر بازیکن میتواند تجربه کند. هرگز آن را از دست ندهید.

طراحی هنری بینظیر
موسیقی متن فوق العاده
صداگذاریها میتوانست بهتر باشد
مکانیزمهای ساده و کم تنوع