گویی همین دیروز بود که اولین تریلر از سری Watch Dogs در فضای مجازی منتشر شد. عنوانی جاهطلبانه که با هایپ بیش از حد و داونگریدهای گرافیکی معروفش تا مدتها بعد از عرضه همچنان بر سر زبانها بود. شخصا مشتاق بودم که ببینم سازندگان بعد از شخصیت ضعیف نسخهی دوم، برای سومین نسخه چه برنامهای دارند، تا اینکه یوبیسافت آب پاکی روی دست همهی ما ریخت و اعلام کرد که در Watch Dogs: Legion تمام شخصیتهای غیر داستانی قابل بازی هستند و شخصیت ثابتی وجود ندارد. البته این لزوماً چیز بدی نیست. در ادامه با نقد پیکسل آرتس همراه باشید تا در این رابطه بیشتر صحبت کنیم.
داستان بازی از جایی شروع میشود که یک گروه هکر به نام Zero-Day در طی یک عملیات تروریستی، تعداد زیادی از مردم بیگناه را میکشند و با جاسازی مدارک آن را به گردن گروه DedSec میندازند. در ادامهی این ماجرا موجی علیه گروه DedSec در بین مردم و رسانه ایجاد میشود و ارتش خصوصی “البیون” (Albion) که در شهر لندن نوعی حکومت نظامی راه انداخته است، DedSec و هرکس که اطلاعی از آنها داشته باشد را تروریست مینامد و زندانی میکند. داستان بازی دارای پنج شخصیت منفی میباشد که هرکدام بخشهایی از بازی را به خود اختصاص میدهند و در کلیت داستان باهم مرتبط هستند. داستان و نحوه روایتش هیجانی نداشته و ممکن است آن را نیمهکاره رها کنید! متاسفانه طراحی مراحل بازی (Level Design) نیز در سطح خوبی نیست و در اکثر ماموریتها از شما میخواهند تا در مکانی که تحت کنترل دشمن میباشد، نفوذ کنید، با یک دستگاه خاص تعامل داشته باشید و خارج شوید. البته این را هم باید گفت که طراحی بعضی مراحل که تعدادشان به اندازه انگشتان یک دست هم نمیرسد، واقعا عالی است. درواقع بازی سعی میکند ضعف در بخش طراحی مراحل را با ایجاد تنوع در کلاس و گیمپلی شخصیتها بپوشاند.
یکی از دلایلی که ممکن است گیمر داستان بازی Watch Dogs: Legion را نیمهکاره رها کند، عدم ایجاد انگیزهی کافی توسط روایت داستان و دیالوگهای رد و بدل شده است. به نظر میرسد هیچکدام از افراد حاضر در گروه DedSec دلیل محکمی برای حضورشان در این تیم ندارند و صرفا حوصلهشان سر رفته است یا حداقل با دیالوگها در القای این انگیزه و هدف به گیمر شکست میخورند. ماموریتهای بازی همانطور که گفته شد از لحاظ طراحی ضعیف هستند و در بیشتر موارد از شما همان نفوذ به مقعر دشمن و هک کردن دستگاه x و y را میخواهند. البته که در طول بازی با چند مدل طراحی مختلف مرحله مواجه میشوید، اما استفادهی افراطی بازی از آن طرحها چه در ماموریتهای اصلی و فرعی باعث میشود که آن روند تکراری شونده دوباره گریبان گیر بازی شود.
جالب است بدانید که میشود داستان بازی را با هر شخصیتی در تیم شما به اتمام رساند و بازی شما را وادار به عوض کردن شخصیتتان نمیکند. صداگذاری تمام دیالوگها با صدا و لحجههای مختلف شخصیتهای موجود در بازی ضبط شده و مدل هر شخصیت میتواند در میان پردههای بازی حضور داشته باشد. صداگذاری و نقشآفرینی (Acting) شخصیتهای منفی بازی قوی است و در یکی دو بخش از بازی دیالوگهای عمیقی رد و بدل میکنند.
و اما بریم سراغ مبارزات تن به تن! Watch Dogs: Legion یک نوع سیستم مبارزات جدید به سری معرفی کرده که در عین ساده بودن، بسیار با کیفیت و جذاب است و عمق جدیدی به گیمپلی میبخشد. در بازی چندین نوع استایل مبارزه وجود دارد که براساس حرفهی شخصیت شما متغیر میباشد. فیزیک و انیمیشن مبارزات Watch Dogs:Legion بسیار با کیفیت و دقیق طراحی شدهاند و تنوع انیمیشن تیک داونها (TakeDown) براساس خصوصیات شخصیتها و در دست داشتن هر نوع سلاح گرم یا سرد به شدت متغیر است.
مثلا اگر شخصیت شما یک بوکسور باشد مبارزات وی بر پایه ضربات سنگین مشت برنامهریزی میشود. یا اگر کلاس شخصیت شما قاتل حرفهای (Professional Hitman) یا جاسوس (Spy) باشد تیک داونهای هر دو بخش مبارزات تن به تن و مخفیکاری متفاوت است.
شهر لندن بسیار پویا و پر جزئیات طراحی شده. زمانی که در پیادهرو مشغول قدم زدن هستید ممکن است افرادی را ببینید که توسط سربازهای البیون متوقف شده و از آنها اسکن تایید هویت گرفته میشود. یا در گوشه کنار شهر شاهد تظاهراتی باشید که گاها به خود شرکت البیون و مواقعی علیه DedSec اعتراض میکنند. حتی میتوان یادبود قربانیان حادثهی بمب گذاری در ابتدای بازی را نیز در نقشه پیدا کرد. شهر لندن مملو از تکنولوژیهای پیشرفته، ماشینهای الکتریکی و بدون سرنشین و دِرونهای شرکت البیون است که در سرتاسر شهر گشت میزنند. سازندگان همچنین با بهره گرفتن از ریتریسینگ نرمافزاری، نور پردازی و انعکاس نور فوقالعادهای را به تصویر کشیدهاند که یک چشمه از چیزی که با کنسولهای نسل بعدی میتوان به آن دست یافت را به ما نشان میدهد. گرافیک بازی در شب و خصوصا در هوای بارانی در بهترین حالت خودش قرار دارد.
رانندگی در نسخهی اول بازی دارای مشکلاتی مانند هندلینگ سخت و آسیب پذیری ضعیف ماشینها بوده که خوشبختانه این مورد در Watch Dogs: Legion چیزی شبیه به نسخهی دوم شده است؛ هندلینگ ماشینها خیلی نرمتر شده و براساس مقدار آسیبی که به آنها وارد میشود، تخریب پذیری متفاوتی از خود نشان میدهند. البته در مواقعی تکستچرهای این تخریب پذیری، مانند ترک خوردن شیشهها، کیفیت مطلوبی ندارند. موسیقیهای لایسنس شدهی بازی که در هنگام رانندگی پخش میشوند، اکثرا از خوانندههای مطرح انگلیسی هستند و به خوبی توسط سازندگان گلچین شدهاند.
بالاتر اشاره کرده بودم که نداشتن یک شخصیت ثابت در بازی لزوماً چیز بدی نیست، به شرطی که به درستی پیاده شود. نداشتن یک شخصیت واحد باعث میشود عملا در بازی چیزی به نام شخصیت پردازی وجود نداشته باشد. شما به هیچ یک از شخصیتهای بازی وابسته نمیشوید و آنها صرفاً ابزار شما هستند. در Watch Dogs:Legion شما هرکسی را که در خیابانها میبینید میتوانید به عضویت تیم DedSec در آورید. یک دکتر، یک عکاس، یک کارمند، یک معلم، یک دلال اسلحه و حتی یک فرد بی خانمان. هر شخصیت ویژگیهای خاص خودش را دارد. افرادی فقط دارای قابلیتهای Passive مثل ضربات قویتر در مبارزات تن به تن یا بازیافت سلامتی سریعتر در زمان آسیب دیدگی میباشند، و افراد دیگر دارای سلاحهای گرم و سرد، قابلیتهای ویژه، گجتهای کاملا انحصاری یا حتی وسایل نقلیه خاص خود هستند. مثلا کلاس Football Hooligan به شما اجازه میدهد که افرادی را به کمک خود در مبارزه فرا بخوانید. یا در کلاس Drone Expert، یک دِرون به سمت دشمن بفرستید که به محض رسیدن به او منفجر میشود. استودیو یوبیسافت تورنتو به خوبی توانسته از پس چند شخصیتی بودن بازی بر بیاید و اغلب شخصیتها به شما حس تنوع از یکدیگر را میدهند. در مبارزات، در قابلیتها و حتی در مدل نگه داشتن اسلحه و راه رفتن میتوان این تنوع را احساس کرد. ایرادی که میتوان به روش استخدام کردن افراد در Watch Dogs:Legion گرفت این است که شغل و حرفهی افراد اصلا ارتباطی به ماموریت مورد نیاز جهت استخدامشان ندارد. مثلا شما میخواهید یک پرستار را به تیم DedSec وارد کنید که ناگهان بازی به شما میگوید که فرد مذکور یک بوکسور است و افراد گروه البیون به دنبال او هستند! پس بهتر بود بازی به جای یک سیستم رندوم، ماموریتهایی را ارائه میداد که با پس زمینهی افراد همخوانی داشته باشد. در بازی یک حالت Permadeath نیز وجود دارد که در آن اپراتورها در صورت مرگ از تیم شما حذف میشوند و دیگر قابل بازگشت نیستند.
به عنوان یک بازی جهان باز، سری Watch Dogs اغلب در ارائه محتویات فرعی ضعف داشته است. متاسفانه در Watch Dogs:Legion نیز این مشکل وجود دارد؛ فعالیتهایی که میتوانید بعد از پایان داستان بازی در سطح شهر انجام بدهید بسیار محدود هستند و در خیلی از موارد کیفیت لازم را ندارند. ماموریتهای فرعی تحت عنوان ۴۰۴ Contract در بازی حاضرند که با یک طراحی کسلکننده شما را به محیطهای بازیافتی از داستان بازی میبرند تا طبق معمول با یک دستگاه خاص تعامل داشته باشید. البته فعالیتهایی مانند فوتبال نمایشی یا مبارزات زیرزمینی تا حدودی جالب هستند اما بیشتر از چند ساعت شما را سرگرم نخواهند کرد.
در بازی گجتها و ارتقاهایی وجود دارند که با یک موجودی خاص که در مناطق مختلف بازی پیدا میشود، میتوانید اقدام به خرید آنها کنید. ارتقاهای بازی نیز اکثرا قابلیتهای بازیافتی از درخت مهارت نسخههای قبلی است. در بحث گجتها، یکی از کاربردیترین آنها گجت Spider Bot میباشد که وابسته به سبک بازی شما میتواند در گیم پلی مخفیانه شما را یاری دهد. بازی در زمینهی مخفی کاری و یا گیمپلی تهاجمی به خوبی دست بازیکن را باز میگذارد. تعداد هکهای موجود در بازی نیز از نسخههای قبلی کمتر است و بعضی از آنها مانند “Blackout” به طور کامل از بازی حذف شدهاند.
متاسفانه بازی Watch Dogs:Legion روی کنسول اکس باکس وان اس دارای مشکلاتی است. تاخیر در بارگیری محیط به صورتی که در هنگام رانندگی به سادگی قابل تشخیص است؛ نورپردازی، سایهها، اشیا و در بعضی موارد افراد و ماشینها با تاخیر در زمینه بارگیری روبرو میشوند. کرش کردن بازی یکی دیگر از مشکلاتی است که هر ازچندگاهی با آن برخورد خواهید کرد. البته این مشکلات به اندازهای نیستند که تجربهی بازی را کاملا خراب کنند اما قطعا بازیکن را آزار میدهند. اگرچه یوبیسافت اعلام کرده در بروزرسانی روز اول بازی و سپس بروزرسانی دیگری در ماه نوامبر اکثر این مشکلات را حل خواهد کرد.
Watch Dogs:Legion عنوانی است که به خوبی توانسته تفاوت میان شخصیتهای بازی را حفظ نماید و هر کلاس تا حد زیادی حس تنوع را به بازیکن القا میکند. هرچند در کنار دنیای پویا و با جزئیات، بازی از ضعف در بخش طراحی مراحل رنج میبرد و به مرور خسته کننده میشود.
Watch Dogs:Legion عنوانی است که به خوبی توانسته تنوع و تفاوت را میان هزاران شخصیتهای قابل بازی خود حفظ نماید. هرچند در کنار دنیای پویا و با جزئیات، بازی از ضعف در بخش طراحی مراحل رنج میبرد و متاسفانه به مرور خسته کننده میشود. در واقع جلوگیری از خستهکننده شدن بازی به عهده خود بازیکن است، بازی ابزار سرگرم کردن را در اختیار شما میگذارد اما نحوه و راه آن را به شما ناقص نشان میدهد و این به عهده خود بازیکن است که خود را سرگرم نگهدارد.
+ بهرهگیری از ری تریسینگ نرم افزاری و انعکاس نور عالی
+ تفاوت کافی میان شخصیتها، بهطوری که به گیمر حس تنوع القا میشود
+ طراحی عالی لندن و جزئیات محیط
- در اکثر مواقع طراحی مراحل بازی ضعیف است
- کمبود محتویات فرعی بعد از به اتمام رساندن داستان بازی
- کرش کردنهای متعدد
- بافت صورت شخصیتها میتوانست بهتر باشد