عنوان Uncharted: Drake’s Fortune، اولین قسمت از سری بازیهای Uncharted است که توسط استدیوی Naughty Dog توسعه یافته و توسط Sony Computer Entertainment منتشر شده است. این عنوان پس از نمایش و معرفی در مراسم E3 سال ۲۰۰۶، بعد از دوسال طی کردن پروسه توسعه، نهایتا در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۰۷ انحصارا برای PS3 منتشر میشود.
در ادامه، با پیکسل آرتس و داستان Uncharted: Drake’s Fortune همراه باشید.

در ابتدای بازی Uncharted: Drake’s Fortune، نیتن دریک (Nathan Drake) تابوت گمشده سر فرانسیس دریک (Sir Francis Drake) را که بیش از ۴۰۰ سال پیش در دریا دفن شده بود را پیدا میکند. النا فیشر (Elena Fisher) نیز که برای ضبط وقایعی از یک مستند در آن مکان حضور داشت، به نیتن کمک میکند. آن دو متوجه میشوند که تابوت، به جز یک دفتر خاطرات، خالی است. تابوت خالی، نظریه نیتن را اثبات کرد که سر فرانسیس، در آخرین سالهای زندگی مرگ خود را جعل میکند تا به شکار آخرین گنج برود. کمی بعد، نیتن و النا مورد حمله شدید دزدان دریایی قرار میگیرند؛ هنگام نبرد با دزدان دریایی، کشتی نجات نیتن و النا به شدت آسیب میبیند و آن دو، مجبور به فرار و پریدن به داخل اقیانوس قبل از تکه تکه شدن کامل کشتی میشوند. آنها توسط ویکتور سالیوان (Victor Sullivan)، که با هواپیمای دریانشین خود به کمک آنها آمده بود، نجات داده میشوند.
در ساحل، نیتن یافتههای خود را به سالیوان توضیح میدهد. طبق دفتر خاطرات دریک، آخرین شکار گنج او یافتن ال دورادو (El Dorado)، شهر گمشده طلا بود. نیتن و سالیوان تصمیم میگیرند که النا را پشت سر بگذارند و ترک کنند، زیرا سالیوان میترسید که انتشار مستند او باعث جذب رقبای مختلف شود. نیتن و سالیوان به جنگلی بارانی در منطقه آمازون (Amazon) سفر میکنند؛ جایی که ویرانههای تمدن باستانی آمریکای جنوبی و سرنخهایی را پیدا میکنند که نشان میدهد ال دورادو در واقع شهری از طلا نیست، بلکه مجسمه بسیار بزرگی از جنس طلا است که چندین سال پیش برداشته و دزدیده شده است. سالیوان که ناامید شده است، به نیتن نشان داد که بسیار بدهکار است و به طور خاصی به پیدا کردن این طلا نیاز دارد تا با بخشی از آن، بدهی خود را بپردازد. در پی جستجوهای بیشتر، نیتن و سالیوان یک زیردریایی U_Boat بسیارقدیمی آلمانی رها شده که در رودخانه آمازون گیر کرده را پیدا میکنند. نیتن، به تنهایی شروع به جستجو درون زیردریایی میکند و داخل آن یک خدمه زیردریایی مرده، یک صفحه گمشده از دفتر خاطرات دریک و نقشهای را پیدا میکند که به جزایر گرمسیری جنوبی اشاره دارد؛ جایی که احتمالا مجسمه آنجا قرار داده شده است.
قبل از اینکه نیتن و سالیوان بتوانند آنجا را ترک کنند، با گابریل رومن (Gabriel Roman) روبرو میشوند. ستوان گابریل رومن، یک گنجیاب حرفهای است که در استخدام یک سرویس مزدوری بزرگ، به رهبری خودش، آتوک ناوارو (Atoq Navarro) و یک باستان شناس قهار همراه با اطلاعات وسیعی از منطقه و مجسمهها، قرار دارد. کمی بعد مشخص میشود که بدهیهای سالیوان به رومن است و او به رومن قول داده است که با ثروت ناشی از پیدا کردن گنج ال دورادو، تمام بدهی او را پرداخت کند. با این حال، رومن تصمیم میگیرد که خودش گنج را پیدا کند. او و مزدورانش، با زور از سالیوان و نیتن، اطلاعات مهمی را دریافت میکنند.
آنها نقشه جزایر گرمسیری را از نیتن میگیرند و آماده کشتن او میشوند، اما سالیوان سعی میکند که دخالت کند. برای همین، رومن به جای نیتن، دقیقا چند لحظه قبل از انفجار زیردریایی U_Boat (به علت فعال شدن اشتباهی و ناگهانی یک اژدر) به سالیوان شلیک میکند. نیتن نیز از حواسپرتی رومن و ناوارو استفاده استفاده میکند و فرار میکند. سپس او مجددا به النا برمیخورد، النا نیز به دلیل رها کردن او در اسکله، مشت محکمی به صورت نیتن میزند. پس از اطلاع النا از مرگ سالیوان، این دو تصمیم میگیرند که با هم کار کنند تا راهی برای فرار از جنگلهای بارانی آمازون پیدا کنند و از دست مزدوران بگریزند. آنها سوار هواپیمای دریانشین سالیوان میشوند و در مسیر جزیرهای ناشناخته که تصور میشود مجسمه در آنجا گذاشته شده است، قرار میگیرند.

نیتن و النا پس از سقوط در نزدیکی جزیره، با چتر نجات از هم جدا میشوند. نیتن همچنان با تعداد بیشتری از دزدان دریایی مبارزه میکرد. پس از بازیابی نقشه از لاشه هواپیمای سقوط کرده، او چتر نجات النا را میبیند که از قلعهای آویزان شده بود. در قلعه، نیتن توسط دزدان دریایی اسیر میشود. کمی بعد مشخص میشود که قلعه توسط ادی راجا (Eddy Raja)، همکار سابق نیتن رهبری میشود. ادی به نیتن پیشنهاد داد که او را به سوی گنج طلا هدایت کند و او هم در عوض جان نیتن را ببخشد؛ اما کمی بعد، النا نیتن را از زندان بیرون میآورد و آنها از یک خودروی جیپ برای فرار از جزیره استفاده میکنند تا به شهر سیل زده برسند. در این نقطه، نیتن به علت شانس بسیار کم آنها در برابر دزدان دریایی، دیگر دلیلی برای ادامه مسیر یافتن گنج نداشت، بنابراین مصمم شده بود که تسلیم شود و به سمت قایق فرار حرکت کند.
پس از سوار شدن بر جت اسکیها، گشت و گذار در شهر سیل زده و فرار از دست دزدان دریایی، این دو به قسمت گمرک شهر میروند و از طریق یک دفترچه ثبت متوجه میشوند که مجسمه ال دورادو، قبلا به داخل شهر سیل زده منتقل شده است. وقتی راه النا و نیتن موقتا از هم جدا می شوند، النا موفق میشود تصاویری از کار کردن سالیوان (که در واقع نمرده است) با رومن و ناوارو بگیرد و این مسئله باعث میشود که او فکر کند سالیوان یک خائن است.
وقتی النا این عکسها را به نیتن نشان میدهد، او قانع نمیشود که سالیوان حتما خیانتکار است، اما مصمم میشود که او را پیدا کند تا یا او را نجات دهد یا با او روبرو شود. او و النا، به سمت شمال حرکت میکنند و با جت اسکی دیگری به منطقه صومعه میروند و در آنجا، با انبوهی از مزدوران ناوارو مبارزه میکنند و در نتیجه، راه خود را به سوی جلو باز میکنند. هنگامی که آنها در نهایت سالیوان را پیدا میکنند، او شروع به توضیح دادن میکند که در حال محافظت از دفتر خاطرات نیتن است. او همچنین میگوید که رومن را متقاعد کرده است تا به او در یافتن گنج کمک کند و تنها دلیل این کارش نیز برای این که بوده که بتواند به آنها اطلاعات بیهوده بدهد و برای خود وقت بخرد.
آن سه نفر در زیر صومعه، مجموعهای از تونلهای پر پیچ و خم را پیدا میکنند. در حین جستجوی این تونلها، نیتن اتفاقی دعوای بین رومن، ناوارو و ادی را میشنود که نشان میدهد رومن، ادی را برای دستگیر کردن نیتن و ایمن نگه داشتن فضای جزیره، در ازای سهمی از گنج طلای ال دورادو، استخدام کرده است. پس از فرار موفق نیتن، رومن به تواناییهای ادی در انجام این کار شک میکند و ادعای خرافی او نیز مبنی بر اینکه چیزی که در جزیره نفرین شده و باعث کشته شدن افراد او شده است را نادیده میگیرد؛ در نتیجه، رومن، ادی و تمام نیروها و خدمهاش را اخراج میکند.

نیتن و النا، گذرگاهی را پیدا میکنند که به منطقه Large Treasure Vault راه دارد و در آن مکان، جسد سر فرانسیس دریک را پیدا میکنند و فرض را بر این میگذارند که سر فرانسیس دریک، در جزیره و در حین جستجوی گنج جان داده است. قبل از ادامه مسیر، آنها بار دیگر با ادی و خدمهاش روبرو میشوند که برای نجات جان خود میدویدند و توسط انسانهای جهشیافتهای که دارای سرعت و قدرتی باورنکردنی هستند تعقیب میشوند. طبق مدارک موجود، احتمالا این موجودات، جمعی از اسپانیاییهایی هستند که در گذشته به دنبال این مجسمه بودهاند. با وجود کینه مداوم و شدید ادی و نیتن از هم، این دو پس از آنکه یکی از نیروهای ادی به نام پراکوسو (Prakoso) توسط این موجودات کشته میشود، با هم متحد میشوند تا موجودات جهشیافته را شکست دهند و از پای در بیاورند.
کمی بعد، ادی در حالی که نیتن را به حال خود رها میکند، توسط یکی از موجودات به داخل گودال کشیده میشود و کشته میشود. نیتن و النا به سختی فرار میکنند و به پناهگاه متروکه آلمانها در زمان جنگ جهانی دوم میرسند. نیتن برای مداوای زخمهای خود به داخل پایگاه میرود. در طول راه، او نگاهی به پروژکتور میاندازد و متوجه میشود که آلمانیها نیز در طول جنگ جهانی دوم به دنبال مجسمه طلای ال دورادو بودهاند، اما آلمانیها زودتر از اسپانیاییها متوجه نفرین بزرگ مجسمه میشوند و فرار میکنند و بنابراین دچار سرنوشتهای ترسناکی مانند جهش یافتن نمیشوند. سر فرانسیس دریک نیز با دانستن قدرت مجسمه، قبل از اینکه او نیز توسط جهش یافتهها کشته شود در واقع در تلاش بود تا با تخریب کشتیها، جاری شدن سیل درون شهر و غرق شدن آن، مجسمه را در جزیره نگه دارد و از آن محافظت کند.
نیتن تصمیم میگیرد تا با شجاعت، راه خود را به سوی النا بازگرداند، اما متوجه میشود که او گرفتار رومن و ناوارو شده است. در خارج از صومعه، نیتن با سالیوان متحد میشود و او را در مورد نفرین مجسمه و دستگیری النا مطلع میکند. در زیر صومعه، نیتن و سالیوان، زیر نشانه اسلحه میروند و برای همین متوجه میشوند که رومن مجسمه را با این سیستمها، ایمن کرده است. ناوارو از رومن درخواست میکند تا صندوقچهای که مومیایی ال دورادو در داخل آن قرار دارد را باز کند. رومن درب تابوت مومیایی ال دورادو را باز میکند و گرد و غبار جسد پوسیده مومیایی را استنشاق میکند و به سرعت شروع به جهش پیدا کردن میکند. ناوارو به سر رومن گلولهای شلیک میکند و او را میکشد، بدین ترتیب، خیانت ناوارو به رومن و نقشه او برای سرقت مجسمه و فروش ماده Mutagen (همان گردی که پس از استشاق، باعث جهش یافتن میشود) به عنوان سلاحی بیولوژیکی، مشخص میشود. مجسمه طلایی ال دورادو توسط هلیکوپتری برداشته میشود و باقی مزدوران توسط جهش یافتهها مورد حمله قرار میگیرند و کشته میشوند.

در حالی که سالیوان عقبنشینی میکند تا از مزدوران و موجودات جهشیافته دوری و فرار کند، نیتن با پرشی بلند، تور حامل مجسمه را میگیرد و به صورت مخفیانه، با هلیکوپتر به یک کشتی تانکر در همان نزدیکی میرود. هلیکوپتر، بعد از اینکه النا یک مزدور را از هلیکوپتر به بیرون پرت میکند و تفنگش را بر روی سر خلبان نشانه میرود، با یک سکوی بارگیری بزرگ بر روی کشتی برخورد میکند. نیتن به سرعت راهی عرشه میشود و مزدوران زیادی را میکشد تا راه خود را باز کند. روی عرشه، ناوارو و نیتن شروع به مبارزه میکنند، تا این که نیتن ناوارو را با مشت شکست میدهد و از پای در میآورد. وقتی نیتن، النای مجروح را از لاشه هلیکوپتر بیرون میکشد، ناوارو دوباره به هوش میآید و اسلحهاش را به دست میآورد و به سمت آنها نشانه میرود. نیتن، طنابی که هلیکوپتر را به مجسمه متصل مینمود را به دور پای ناوارو گره میزند و به سرعت، بدنه هلیکوپتر را به سمت اقیانوس هل میدهد. اما این اقدام نیتن، باعث میشود که مجسمه طلایی نیز همراه با ناوارو و لاشه هلیکوپتر به اعماق اقیانوس فرو رود.
النا، انگشتر فرانسیس دریک را که نیتن قبلا بر روی جسد دریک جا گذاشته بود را به او پس میدهد. النا و نیتن از جزیره فرار میکنند، در مسیر چندین دزد دریایی را میکشند و چندین جعبه گنج آنها را میدزدند. در حین قایق سواری و ترک جزیره، النا به نیتن یادآوری میکند که چون دوربین خود را گم کرده است، پس نیتن هنوز یک ماجراجویی دیگر به او بدهکار است. وقتی قایق به سمت خورشید حرکت میکند، نیتن به النا اطمینان میدهد که این کار را انجام میدهد و در انجام این کار، فوقالعاده است.
در اینجا، داستان اولین نسخه از سری Uncharted، یعنی بازی Uncharted: Drake’s Fortune به اتمام میرسد. Uncharted: Drake’s Fortune در زمان انتشار خود، موفق به کسب نظرات بسیار مثبت منتقدان میشود. همچنین در سال ۲۰۱۶، ناشرین نسخه ریمستر و بهینهسازی شده بازی Uncharted: Drake’s Fortune را نیز در یک کالکشن متشکل از دو نسخه دیگر از این سری منتشر میکنند. اگر هنوز به تجربه عنوان Uncharted: Drake’s Fortune نپرداختهاید، پس میتوانید هماکنون نسخه ریمستر شده آن را بر روی PS4 خود تهیه کنید و نیتن دریک و النا فیشر را در این سفر و ماجراجویی پر فراز و نشیب، همراهی کنید!