بازی Battlefield 5 یک عنوان ویدئویی هیجان انگیز در سبک اول شخص شوتر است که در سال ۲۰۱۸ توسط استودیوی «اییای دایس» (EA DICE) ساخته و توسط شرکت الکترونیک آرتز برای پلتفرمهای رایانههای شخصی، پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان به بازار عرضه شد. داستان بازی Battlefield 5 برخلاف نسخهی پیشین آن، روی حوادث جنگ جهانی دوم تمرکز داشته است؛ My Country Calling نام مقدمه یا اولین مرحله از بخش تک نفرهی بازی Battlefield 5 است که پیش از زمان عرضهی بازی، بصورت دسترسی زودهنگام در دسترس بازیکنان EA Access و Origin Access قرار گرفته بود؛ در این مرحله، بازیکنان با نحوهی اجرای بازی Battlefield 5 و مکانیزمهای مختلف آن آشنا شده و به عنوان پیاده نظام و رانندهی وسایل نقلیهی نظامی به ایفای نقش میپردازند و در میادین نبرد جنگ جهانی دوم حاضر میشوند؛ همچنین در مرحلهی My Country Calling شاهد فلش بکهایی به مرحلهی Storm of Steel بازی Battlefield 1 نیز خواهید بود. اجرا و تکمیل اولین مرحله از این عنوان ویدئویی منحصر بفرد، جهت اجرای سایر مراحل ضروری بوده و بدون تکمیل این مرحله، قادر نخواهید بود که حتی از بخش چند نفرهی این بازی استفاده کنید.
داستان بازی Battlefield 5: خلاصهای از داستان مرحلهی My Country Calling
لندن، سال ۱۹۳۹
این قسمت از مرحلهی My Country Calling بازی با میان پردهای از مرحلهی Storm of Steel بازی Battlefield 1 آغاز میشود؛ یک سرباز بینام آمریکایی در مقابل یک سرباز آلمانی ایستاده است و هر یک از آنها، نفر مقابل خود را هدف گرفته است و سپس با این جمله روبرو میشویم «جنگ بزرگ با یک سکوت کر کننده پایان یافت؛ دنیا به حیات خود ادامه داد و ما وحشتهایی که در دل دنیا نهفته شدهاند را به فراموشی سپردیم.». در صحنهی بعد، بازی ما را به لندن سال ۱۹۳۹ میبرد؛ در حالیکه رادیو اعلامیهی جنگی که توسط «نویل چمبرلین» (Neville Chamberlain) به عنوان نخست وزیر بریتانیا قرائت میشود را پخش میکند، شهر لندن را میبینیم که توسط بمب افکنهای آلمانی بمباران شده است، یک کاروان نظامی از کنار مجسمهی «طوفان فولاد» (Storm of Steel) عبور میکند و به سمت مرکز درگیریهای شهر لندن میرود؛ در ادامه میان پردههایی پخش خواهند شد که در آنها راوی داستان بازی به روایت حوادث روی داده در جنگ میپردازد.
«حمله در اسکله نارویک» (Raid at Narvik Dock)، سال ۱۹۴۰
بازیکنان کنترل یک چترباز بینام انگلیسی را بدست خواهند آورد که در سال ۱۹۴۰، در قالب یک گروه کوچک چترباز در نزدیکی اسکله بارگیری نارویک فرود میآیند؛ گروه چتربازان پیش از پیشروی در محوطه اسکله، به سربازان آلمانیی که در محوطه قطارها قرار گرفتهاند حمله میکنند؛ زمانیکه به اولین پناهگاه دشمن نزدیک میشوید، یک تانک «تایگر» (Tiger) را مشاهده خواهید کرد، در همینجا صفحهی بازی سفید شده و بازی ما را به صحنهی مبازرهی دیگری منتقل میکند.
«آخرین مانع در طبرق» (Final Breakthrough at Tobruk)، سال ۱۹۴۱
در قسمت بعدی، بازی شما را به سال ۱۹۴۱ و صحرای طبرق منتقل خواهد کرد؛ در این قسمت، بازیکنان به عنوان فرماندهی یک تانک آلمانی به نام «پیتر مولر» (Peter Müller) به ایفای نقش خواهند پرداخت. مولر وظیفه دارد که با همراهی سه تانک دیگر از نوع «پانزر ۴» (Panzer IV)، به نیروهای انگلیسی مستقر در طبرق حمله کنند؛ پس از عبور از چندین مخروبه و نبرد با چندین سلاح نفربر Staghound T17E1 و تانک «شرمن» (Sherman)، نیروهای شما توسط T34 Calliopes مورد هدف قرار گرفته و نابود میشوند.
«پشت خطوط دشمن در گذرگاه کاسرین» (Behind Enemy Lines at Kasserine Pass)، الجزایر، سال ۱۹۴۲
نیروهای آزاد سنگالی فرانسه، در انتظار شبیهخون زدن به گروهی از نیروهای آلمانی در گذرگاه کاسرین هستند؛ بازیکنان کنترل یک تک تیرانداز را در اختیار خواهند داشت که وظیفه دارد بازماندگان نیروهای آلمانی را نابود کند، اما ناگهان جنگندههای BF 109 آلمان از راه رسیده و کلیهی نقاط موجود در منطقه را بمباران میکنند؛ کلیهی اعضای گروه تک تیرانداز نیز کشته خواهند شد.
«رهگیری اسکادران RAF 114 بر فراز هامبورگ» (Intercept RAF 114 Squadron over Hamburg)، سال ۱۹۴۳
در این بخش، بازیکنان کنترل یک جنگندهی آلمانی BF 109 به نام Yellow-Seven را در اختیار خواهند گرفت که وظیفه دارد در قالب یک گروه کوچک، مانع از بمباران شدن هامبورگ از سوی بمب افکنهای متفقین شوند. پس از مدتی، جنگندههای آلمانی توسط جنگندههای «اسپاتفایر» (Spotfier) مورد حمله قرار گرفته و پس از مدتی مقاومت، جنگندهی شما از پشت مورد اصابت گلوله واقع شده و نابود میشود.
«آخرین مقاومت در پل نیمیخن» (Final Defense at Nijmegen Bridge)، هلند، سال ۱۹۴۴
در آخرین قسمت از این مرحله، بازیکنان به عنوان یک پیاده نظام انگلیسی که وظیفه دارد به همراه گروه خود از محوطهی اطراف پل نیمیخن محافظت کند، به ایفای نقش خواهند پرداخت. در طول مدت مقاومت نیروهای انگلیسی، تانکهای شرمن از پیاده نظام و چتربازان انگلیسی در برابر نیروهای آلمانی (پیاده نظام و تانکهای پانزر ۴) پشتیبانی میکنند؛ پس از مدتی یک بمب V1 به محل مقاومت نیروهای انگلیسی برخورد کرده و منجر به زخمی و کشته شدن تعداد بسیار زیادی از سربازان میشود؛ شخصیت اصلی بازی نیز به عنوان آخرین تلاش خود (پیش از کشته شدن) در پشت یک مسلسل M1911 قرار گرفته و به سمت نیروهای آلمانی شلیک میکند اما چیزی نمیگذرد که او نیز همچون سایر همرزمانش کشته میشود.
پیش از پایان این مرحله از بازی، شاهد صحنهها و روایتی از راوی داستان بازی Battlefield 5 خواهید بود؛ جنگندهها بر فراز آسمان به آتش کشیده میشوند، سربازان یکی یکی جان خود را از دست داده و روی زمین میافتند و داستانهای میادین نبردی که از دل داستانهای دیگر متولد میشوند.
داستان بازی Battlefield 5: مرحلهی Under No Flag
دومین مرحلهی بازی Battlefield 5 تحت نام Under No Flag شناخته میشود؛ بازیکنان در این مرحله به عنوان «بیلی بریجر» (Billy Bridger) به ایفای نقش خواهند پرداخت که جنایتکاری در شهر لندن بوده و توسط «جورج میسون» (George Mason)، شانسی جهت ادای دین خود به کشور پیدا کرده و جذب نیروهای سرویس ویژهی انگلیس میشود. بیلی به همراه گروهی از افراد همردهی خود، ماموریت مییابد که به پایگاه هوایی «لوفتوافه» (Luftwaffe) مستقر در شمال آفریقا و ۵۰۰ مایل پشت خطوط دفاعی دشمن حمله کرده و آن را نابود کند. در این مرحله بازیکنان میتوانند یا از طریق حمله مستقیم به اهداف اصلی تعیین شده توسط بازی، ماموریت خود را به پیش ببرند، یا آنکه جنگندههای Stuka دشمن را دزدیده و از آنها جهت نابودی اهداف خود استفاده کنند.
این مرحله از بازی نیز همچون مرحلهی My Country Calling، بصورت زودهنگام در دسترس بازیکنان EA Access و Origin Access قرار گرفته بود.
داستان بازی Battlefield 5: خلاصهی داستان مرحلهی Under No Flag
در سال ۱۹۴۰ «وینستون چرچیل» (Winston Churchill) به عنوان نخست وزیر انگلستان پس از تخلیه «دانکرک» (Dunkirk)، دستور داد که تجدید نظری در خصوص نیروهای جنگی صورت گیرد: «نیروهای شکارچیی را آماده کنید که با وحشت و خشونت مقابله کنند.»؛ پس از تربیت و آمادهسازی نیروهای مد نظر چرچیل، آنها در نیروهای ویژه هوایی و دریایی تقسیم میشدند؛ این نیروها که اعضای آن را افراد شرور و مجرم تشکیل میدادند، به شکلهای متداول درجهبندی نشده و در نبردهای متعارف جنگی حاضر نمیشدند.
داستان بازی Battlefield 5: عبور از خط مقدم
در لندن، بیلی بریجر به عنوان یکی از جنایتکاران مشهور شهر به جرم سرقت مسلحانه، آتش سوزی، حمله به مردم و استفاده از مواد منفجره، دستگیر شده و به زندان و سلول انفرادی منتقل میشود؛ با وجود اتهامات سنگین بریجر، اما جرج میسون به عنوان افسر ارشد ارتش به او پیشنهاد میدهد که به جمع افراد نیروی ویژهی او بپیوندد؛ در ابتدا بریجر پیشنهاد میسون را رد میکند اما بعداً، از کار خود پشیمان شده و از میسون سوال میکند که او فرماندهی چه واحد نظامیی است، میسون نیز در پاسخ اعلام میدارد که آیا او (بریجر) به ساحل و دریا علاقه دارد؟
در صحنهی بعد، شاهد حضور ناو جنگی HMS Sussex در آّبهای دشمن خواهیم بود؛ میسون، بریجر و دو سرباز دیگر از طریق دو قایق، خود را به پشت خطوط دفاعی دشمن و یک ساحل بارانی واقع در آفریقا میرسانند؛ آنها در مسیر پیشرویشان به دو گروه دو نفره تقسیم میشوند و هر گروه به دنبال هدف مورد نظر خود میرود؛ میسون و بریجر به فرودگاه لوفتوافه میرسند و تصمیم میگیرند تا هواپیماهای جنگی Stuka را با استفاده از بمبهای معمولی نابود کنند، اما کارها آنگونه که آنها دوست داشتند پیش نرفت، چراکه اهداف تعیین شده برای میسون نابود شدند اما هدف بریجر منفجر نشد و در نتیجه، یک جنگندهی Stuka به هوا پرواز کرد و شروع به شلیک به سمت آنها نمود؛ بریجر در نهایت به سمت یک توپ ضد هوایی Flak 38 رفت و بوسیلهی آن جنگندهی دشمن را نابود کرد.
ماموریت میسون و بریجر با موفقیت انجام شد اما میسون زخمی شده و بدلیل عدم عملکرد صحیح بریجر، با او دعوا میکند؛ در حین مشاجرهی میسون و بریجر، ناگهان یک سرباز آلمانی بر سر راه آنها سبز میشود و در حالیکه اینطور بنظر میرسد که آن دو دستگیر شدهاند، اما در صحنهی بعدی شاهد آن هستیم که میسون و بریجر سرباز آلمانی را دستگیر کرده و او را به صندوق عقب ماشین انداختهاند و خودشان نیز در حال حرکت به سمت موقعیت ماموریت بعدیشان هستند؛ پس از رسیدن به هدف بعدی ماموریتشان، بدلیل مجروح بودن میسون، بریجر مجبور میشود که به تنهایی به سمت اهداف خود رفته و پس از تکمیل آنها (نابودی تجهیزات و ایستگاه رادار فرودگاه لوفتوافه)، جعبهی کمکهای اولیهای را برای میسون فراهم میکند.
پس از آنکه بریجر وارد انبار آلمانها میشود، جعبهی کمکهای اولیه را از آنجا برداشته و سپس تلاش میکند که با ناو جنگی Sussex ارتباط برقرار کرده و از آنها درخواست کمک کند؛ پس از ارسال پیام کمک و همچنین نابودی تجهیزات و رادار فرودگاه، بریجر به سرعت به سمت موقعیت میسون حرکت میکند.
داستان بازی Battlefield 5: حمله
بریجر توانست با موفقیت ماموریت خود را به اتمام برساند و مقداری کمکهای اولیه برای میسون فراهم کند اما ارسال پیام کمک به ناو جنگی یک اشتباه بود چراکه او با اینکار خود، به تمامی نیروهای آلمانی، محل حضورشان را لو داده بود! در نتیجه کمی نمیگذرد که میسون و بریجر با سیل بزرگی از ماشینهای زرهی آلمانی روبرو میشوند که به سمتشان در حال حرکت هستند؛ میسون و بریجر موفق میشوند که بصورت موقتی از دست نیروهای دشمن فرار کنند و در همان حین، بریجر از عملکرد خود جهت ارسال پیام کمک انتقاد کرده و خود را بیمصرف مینامد و اعلام پشیمانی میکند، اما میسون از بریجر میخواهد که ناامید نشده و به جنگ با آلمانها ادامه دهد، درست همانگونه که هرگز دست از سرقت بانک برنداشته و به کار خود ادامه داده است.
بنزین ماشین میسون و بریجر پایان مییابد و آن دو تصمیم میگیرند که دست از فرار کشیده و با نیروهایی که در تعقیبشان هستند مبارزه کنند؛ آنها تصمیم میگیرند که با تمام تجهیزاتی که در اختیار دارند، تمامی ماشینهای زرهی، پیاده نظام و هواپیماهای آلمانی را نابود کنند؛ میسون و بریجر مطابق برنامهی خود به مبارزه با نیروهای آلمانی میپردازند و موفق میشوند که جلوی حملهی چندین یورش آنها را بگیرند اما به ناگاه تانکهای آلمانی از راه میرسند؛ درست زمانیکه شاید دیگر هیچ امیدی برای ادامهی ماموریت نیست، به ناگاه ناو جنگی Sussex از راه رسیده و با شلیک توپهای خود، باقی ماندهی نیروهای دشمن را نابود میکند و میسون و بریجر را نجات میدهد؛ لازم به توضیح است که بدلیل نابودی پدافند ضد هوایی آلمانها، میسون و بریجر این امکان را برای جنگندههای نیروی هوایی انگلیس فراهم کردند تا به پشتیبانی از ناو جنگی Sussex پرداخته و در نابودی نیروهای آلمانی به آن کمک کنند. پس از پایان ماموریت، میسون و بریجر تصمیم میگیرند که به یونان رفته و به خطوط دفاعی آلمانها حمله کنند.
نیروهای ویژهای که به دستور چرچیل سازماندهی شده بودند، تا سال ۱۹۴۵ در نقاط مختلفی از دنیا نظیر یونان، ایتالیا و سرزمینهای اصلی اروپا به نبرد خود با آلمانها ادامه دادند. عملکرد خوب نیروهای ویژهی چرچیل باعث شد که امروزه در سرتاسر دنیا شاهد حضور چنین نیروهایی باشیم.
در پایان این مرحله از بازی، میان پردهای از ماشینی که میسون و بریجر دزدیدند را مشاهده میکنیم، در حالیکه سرباز آلمانی دستگیر شده همچنان در صندوق عقب آن زندانی است و درخواست کمک میکند، امیدواریم که در روزهای آینده، افرادی به داد این سرباز رسیده باشند!!!
داستان بازی Battlefield 5: مرحلهی Nordlys
سومین مرحلهی بازی Battlefield 5 تحت نام Nordlys شناخته میشود؛ حوادث این مرحله از بازی در زمستان سال ۱۹۴۳ در نروژ روی میدهند، زمانیکه آلمانها، نروژ را به تصرف خود درآوردهاند؛ بازیکنان در این مرحله به عنوان زن جوانی به نام Solveig Fia Bjørnstad به ایفای نقش خواهند پرداخت که جنگهای چریکیی را در کوهستان بر علیه نیروهای آلمانی اجرا میکند تا هم مانع از پیشرفت برنامهی تحقیقاتی آلمانها (نظیر تولید آب سنگین) جهت توسعهی سلاحهای اتمی شود، و هم مادر خود به نام «آسترید» (Astrid) را نجات دهد.
در این مرحله از بازی باید تلاش کنید که تا حد امکان کارهای خود را بصورت مخفی کاری انجام دهید و جهت مخفی ماندن از دید سربازان دشمن، از عوامل طبیعی (نظیر پنهان شدن در برف) استفاده کنید؛ اسکی کردن یکی از قابلیتهای و مکانیزمهای جذاب این مرحله از بازی به حساب میآید.
داستان بازی Battlefield 5: خلاصهی داستان مرحلهی Nordlys
به مدت سه سال، نروژ به همراه بیشتر کشورهای غربی اروپا تحت اشغال نیروهای آلمانی قرار گرفت؛ در حالیکه کشور نروژ در جنگ جهانی دوم اعلام بیطرفی کرده بود، اما این کشور در سال ۱۹۴۰ توسط نیروهای آلمانی تحت اشغال درآمد؛ آلمانها در سال ۱۹۴۰ از دولت دست نشاندهای جهت کنترل و گسترش نفوذ خود بر دریای شمالی استفاده کردند؛ آلمان جهت حفاظت از منافع خود در نروژ حدود ۴۰۰ هزار نیروی «ورماخت» (Wehrmacht) در این کشور مستقر کرد، البته از نیروهای گشتاپو نیز جهت کنترل این کشور استفاده شد.
باوجود تدابیر امنیت زیاد در کشور نروژ، اما در سال ۱۹۴۳، نیروهای خرابکار نروژی ماموریتهای کماندویی را به فرماندهی «نیروهای عملیات ویژه انگلیس» (British Special Operations Executive) یا به اختصار SOE، اجرا میکردند تا ضمن نابودی نیروهای آلمانی، از پیشرفت کارخانهی آب سنگینی که در شهر «ریوکان» (Rjukan) استان «تلمارک» (Telemark) کشور نروژ قرار گرفته است، جلوگیری کنند.
داستان بازی Battlefield 5: آرام و بیصدا
سه روز پیش از وقایع داستان این مرحله از بازی، «آسترید بیورنستاد» (Astrid Bjørnstad) به عنوان تکنسینی که در کارخانهی آب سنگین نروژ کار میکرد، به گروهی از کماندوهای انگلیسی جهت نابودی تاسیسات آب سنگین آلمانها (یا بهتر بگوییم، تحت کنترل آلمانها) کمک میکند؛ حملهی نیروهای انگلیسی با شکست روبرو میشود و باقی اعضای نجات یافته نیز توسط نیروهای آلمانی اعدام میشوند تا درس عبرتی برای سایرین باشند؛ آسترید نیز که نقش کلیدی در حملهی نیروهای انگلیسی داشته است، دستگیر شده و نزد فرمانده پایگاه، «لوتنانت وبر» (Leutnant Weber) برده میشود تا از آسترید بازجویی کند؛ وبر از آسترید در مورد داستانها و افسانههای محلی که در مورد هیولاهایی که در جنگل وجود دارند و همچنین نیروهای مقاومت و بازماندگان نیروهای انگلیسی که میتوانند دلیل کشته شدن نیروهای آلمانی باشند سوالاتی میپرسد.
هیولایی که وبر به آن اشاره میکند، در واقع دختر آسترید یعنی «سولویگ» (Solveig) است که در تعقیب مادر اسیر شدهی خود بوده و در مسیر حرکت خود، کلیهی نیروهای آلمانی موجود در جنگل را نابود میکند؛ سولویگ به تجهیزاتی نظیر چوبهای اسکی، چاقو (با قابلیت پرتاب کردن آن جهت نابودی مخفیانهی نیروهای دشمنی که در فاصلهی زیادی از او حضور دارند.) و یک سلاح قدیمی مجهز است. پس از پشت سر گذاشتن موانع بسیار، سولویگ به تاسیستان آب سنگین نفوذ کرده و مادر خود را پیدا میکند اما پیش از ترک آنجا، آسترید اصرار مینماید که تمامی پروندهها و اطلاعات را جمع آوری کرده و همچنین ماشین آلات موجود در آنجا را نابود کنند.
پس از جمع آوری اطلاعات و نابودی ماشین آلات، در حالیکه آسترید و سولویگ تلاش میکنند که از طریق پلی، از آن تاسیسات فرار کنند، توسط وبر و افراد او محاصره میشوند؛ وبر، آسترید را متقاعد میکند که تسلیم شوند، او نیز سلاح خود را روی زمین میگذارد و از دخترش (که وبر فکر میکند او یک کماندو انگلیسی است اما آسترید اعلام میدارد که سولویگ، دختر او است.) نیز میخواهد که اینکار را انجام دهد و او را در آغوش میگیرد، در همین لحظه، آسترید اسناد و مدارک جمع آوری شده را به سولویگ داده و او را به پایین پل پرت میکند.
داستان بازی Battlefield 5: همه چیز را به خاکستر بسپار
درحالیکه سولویگ بشدت آسیب دیده است، اما شنیدن صدای آلمانیهایی که بدنبال او هستند، باعث میشود که او هوشیای خود را بدست آورده و بلند شده و به سمت جلو حرکت کند؛ در مسیر حرکت سولویگ، او با جسدهای نیروهای مقاومت روبرو شده و با جستجوی آنها به تجهیزاتی جهت نابودی نیروهای دشمن دست پیدا میکند و سپس به ادامهی مسیر خود میپردازد، اما ناگهان زمین زیر پای سولویگ لغزیده و او به درون دریاچهای سقوط میکند؛ سولویگ با آخرین توانی که در بدن دارد، خود را نجات داده و به سمت خانهای میرود که در آن نزدیکی قرار دارد؛ پس از ورود به خانه، سولویگ ناگهان با یک سرباز آلمانی روبرو میشود و پس از یک نبرد تن به تن، موفق میشود که آن سرباز را نابود کند و سپس از هوش میرود.
داستان بازی Battlefield 5: گرگ و میش
صبح روز بعد، سولویگ از خواب بیدار شده و با نامهای از سوی مادرش مواجه میشود که برای گروه مقاومت نوشته شده است؛ آسترید در نامهی خود اعلام کرده است که در صورت موفقیت آلمانها در تولید بمب اتم از طریق آب سنگین، زندگی میلیونها نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت؛ سولویگ که از خطر اعلام شده توسط مادرش آگاهی کامل دارد، تصمیم میگیرد تا خود را به محل توزیع آب سنگین و انبار آلمانها رسانده و همچنین اطلاعات جاسوسان نروژی که توسط نیروهای گشتاپو در مرکز فرماندهیشان جمع آوری شدهاند را نیز بدزدد.
پس از عبور از یک دریاچهی یخزده، سولویگ به پناهگاهی میرسد که تحت محافظت شدیدی قرار دارد؛ پس از آنکه سولویگ به تاسیسات آلمانها نفوذ میکند، متوجه میشود که میزان آب سنگین بیشتری جهت انتقال به آلمان آماده شده و همچنین او پی میبرد که مادرش (آسترید) تحت مراقب شخص وبر قرار دارد؛ در گفتگوی آسترید و وبر، آسترید به ویران کننده بودن سلاحهای اتمی آلمانی اذعان میکند و وبر نیز در پاسخ میگوید که چه میشود اگر روسیه و انگلیس زودتر از آنها به سلاح اتمی دسترسی پیدا کنند؟ در همین لحظه یکی از سربازان آلمانی متوجه سولویگ شده و به بقیه در مورد حضور او هشدار میدهد و در نتیجه، وبر و کامیونهای حامل آّبهای سنگین از آنجا به سمت زیردریایی که قرار است محموله را به آلمان منتقل کند، فرار میکنند، سولویگ نیز طریق یک Kettenkrad، به تعقیب کامیونها میپردازد.
سولویگ کامیونها را تا وسط دریاچهی یخزدهای تعقیب میکند و متوجه زیردریایی آلمانی میشود. نیروهای آلمانی شروع به بار زدن آخرین محموله آب سنگین به درون زیردریایی میکنند و وبر نیز آسترید را که قرار است به آلمان منتقل شود، اسکورت میکند؛ سولویگ تصمیم میگیرد با تیراندازی به سمت سربازان آلمانی، مادر خود را از چنگ آنها آزاد کند اما او (آسترید) در حالیکه هیچ سلاحی در اختیار ندارد، توسط سربازان محاصره شده و کاری نمیتواند بکند.
آسترید که بیدفاع در وسط یک میدان تیراندازی قرار گرفته است، ناگهان نارنجکی را در کنار جسد بیجان سرباز آلمانی مشاهده کرده و به سمت آن میدود، وبر نیز که با این صحنه مواجه میشود، به سمت آسترید شلیک میکند؛ آسترید خود را به نارنجک رسانده و پس از درآوردن ضامن آن، نارنجک را به سمت بشکههای آّب سنگین میاندازد و با اینکار، منجر به نابودی تمام بشکهها، خودش و وبر شده و همچنین زیردریایی نیز بر اثر انفجار غرق میشود؛ متاسفانه در پایان این مرحله از بازی، مشخص نمیشود که چه اتفاقی برای سولویگ روی میدهد.
کمی بعد در همان سال ، عملیاتی به نام Gunnerside توسط گروه مقاومت نروژ صورت میگیرد که منجر به غرق شدن محمولهی آب سنگین میشود.
داستان بازی Battlefield 5: مرحلهی Tirailleur
چهارمین مرحلهی بازی Battlefield 5 تحت نام Tirailleur شناخته میشود؛ در این مرحله از بازی به عنوان یکی از افراد نیروهای نظامی استعماری سنگالی فرانسه به ایفای نقش خواهید پرداخت که در ماه اوت سال ۱۹۴۴ عملیاتی به نام Dragoon را در جنوب فرانسه صورت میدهند.
شخصیت اول این مرحله از بازی «دمه سیسه» (Deme Cisse) نام دارد، در واقع دمه حوادث این مرحله را به عنوان یک پیرمرد و بصورت فلش بکهایی روایت خواهد کرد؛ دمه مامویرتهای خود را با همراهی یک سرباز با تجربهتر به نام «ادریسا» (Idrissa) انجام میدهد. شرکتی نظامیی که دمه و همراهان او برایش کار میکنند، در زمینهی حمل سلاح و تامین امنیت مواضع تسخیر شدهی دشمن فعالیت میکند.
داستان بازی Battlefield 5: خلاصهی داستان مرحلهی Tirailleur
در سال ۱۹۴۴، حوادثی در نورماندی روی میدهند که نقطهی عطفی برای متفقین به حساب میآمدند و زمینه ساز عملیات Overlord و Dragoon شدند؛ نیروهایی که در این عملیات مشارکت داشتند شامل نیروهای استعماری فرانسه که Tirailleurها نامیده میشدند، بودند؛ دمه و ادریسا نیز عضو نیروهای Tirailleur بودند و نقش مهمی در عملیات پیشروی خود داشتند.
داستان بازی Battlefield 5: آزادی
Tirailleurها سنگالی به فرانسه اعزام میشوند تا به عنوان گورکن بکار گرفته شوند (گرچه برخی از اعضای این گروه نظیر دمه، رویای نبرد در خط مقدم را در سر میپرورانند.)، اما بدلیل کمبود نیرو، یک کاپیتان فرانسوی تصمیم میگیرد تا از Tirailleurها در ماموریت پیشرویشان استفاده کند؛ این ماموریت چیزی نبود جز تخریب و نابودی محل استقرار نیروهای رده بالای آلمانی و همچنین تسخیر یک قلعه تا از آن به عنوان یک سنگر دفاعی مستحکم استفاده کنند.
صبح روز بعد، زمانیکه دمه و همرزمانش به خط مقدم منتقل میشدند، کاروان آنها توسط جنگندههای Stuka آلمان مورد حمله قرار گرفت و در نتیجه، نیروهای باقی مانده با پای پیاده به خط مقدم حمله کرده تا پس از تامین حفاظت آن، سلاح Schanze 66 AT را نابود کرده و همچنین مقر فرماندهی آلمانها را تصاحب کنند.
پس از در اختیار گرفتن کنترل مقر فرماندهی آلمانها و به عقب راندن نیروهای آنها، دمه با یک سرباز آلمانی زخمی روبرو میشود و در حالیکه تصمیم میگیرد به او شلیک کند، ادریسا جلوی او را گرفته و از دمه میخواهد که بگذارد آن سرباز فرار کند. پس از فرار کلیهی سربازان آلمانی، ادریسا تصمیم میگیرد تا در همانجا مستفر شده و منتظر دستورات بعدی بمانند اما دمه که از پیروزیشان بسیار خشنود است، از ادریسا میخواهد که اجازه دهد تا به پیشرویشان ادامه دهند و بقیهی همرزمانش را نیز تشویق به پیشروی میکند و به آنها میگوید که Tirailleurها کاری کردهاند که حتی سربازان فرانسوی نیز قابلیت انجام آن کار را نداشتهاند و اگر آنها به پیشروی خود ادامه دهند، میتوانند افتخار بزرگی بدست آورند.
داستان بازی Battlefield 5: برابری
پس از شور و اشتیاقی که سخنان دمه در دل همرزمانش ایجاد میکند، آنها تصمیم میگیرند که به دو گروه تقسیم شده و نیروهای دشمن را بصورت مخفیانه سرنگون کنند، اما تقسیم شدن آنها یک فاجعه به بار میآورد، چراکه بخشی از نیروهای آنها با مقاومت شدید آلمانها روبرو شده و به ناچار تسلیم میشوند.
پس از مدت زمانی، دمه بار دیگر به همرزمانش و ادریسا ملحق میشود؛ در حالیکه ادریسا، دمه را مقصر کشته شدن بسیاری از همرزمانشان میداند، یکی از سربازان زخمی آلمانی فاش میکند که آنها نتوانستهاند مقاومت آلمانها را در هم فرو ریزند و تنها خود را در تله و محاصرهی آلمانها قرار دادهاند، بنابراین دمه پیشنهاد میکند که کاری را انجام دهند که آلمانها انتظارش را ندارند (به عقیدهی دمه، آلمانها انتظار دارند که آنها یا عقب نشینی کنند یا موقعیت فعلی خود را حفظ کنند.)، دمه پیشنهاد میدهد که به قلعه و محلی که نیروهای اصلی آلمانی در آن قرار گرفتهاند حمله کرده و سربازان دشمن را غافلگیر کنند.
داستان بازی Battlefield 5: اخوت یا مرگ
گروه Tirailleur تصمیم میگیرد تا بدون هیچ پشتیبانیی، به اهداف بعدی خود حمله کند؛ در این حمله، دمه و ادریسا به عنوان رهبران گروه به ایفای نقش میپردازند؛ پیش از هر حملهای، آنها ابتدا میبایست نقاط تدافعی آلمانها در اطراف دهکدهای که در مقابلشان قرار دارد را نابود کنند، سپس به سراغ نقاط ورودی قلعهی آلمانها رفته و در نهایت، به قلعه نفوذ کنند. پس از آنکه دمه به عنوان پیشرو، نقاط تدافعی آلمانها را نابود کرد، با استفاده از منوری که ادریسا به او داده بود، دستور حمله را به همرزمان خود میدهد.
پس از حمله به قلعه و درست در زمانی که Tirailleurها فکر میکردند به موفقیت رسیدهاند، یک تانک تایگر به آنها حمله کرده و تمامی همرزمان دمه و ادریسا را به خاک و خون میکشد؛ در حالیکه همه چیز از دست رفته بنظر میرسد، ادریسا نارنجکی را برداشته و آن را به درون تانک تایگر انداخته و با اینکار منجر به نابودی تانک و همچنین خودش میشود؛ پس از مرگ ادریسا، دمه سلاح خود را برداشته و به همراه آخرین نفرات باقی مانده از گروه خود، به پیشرویشان ادامه میدهند؛ آنها به اتاقی میرسند (ظاهراً مرکز درمان آلمانها) که در آن سربازان آلمانیی حضور دارند که بشدت زخمی شدهاند؛ همزمان شاهد حضور نیروهای اصلی فرانسوی خواهیم بود که کنترل کامل قلعه را در دست میگیرند؛ در حالیکه باقی ماندهی گروه Tirailleurها در غم از دست دادن دوستان و همرزمانشان بسر میبرند، کاپیتان فرانسوی آمده و به دمه و دوستان او تبریک میگوید و از آنها میخواهد که یک عکس دسته جمعی بگیرند اما بنظر میرسد که بعداً تصویر گروه بازماندهی Tirailleurها از درون این عکس (همان عکسی که در ابتدای این مرحله از بازی شاهد آن بودیم.) حذف شده است.
پس از آزادسازی پاریس و زمانیکه پیروزی متفقین در جنگ حتمی شده بود، «شارل دوگل» (Charles de Gaulle) دستور به حذف تصاویر کلیهی گروههای نظامی استعماری از تصاویر جنگی داد، دستوری که به Blanchiment شهرت یافت؛ دمه که راوی این مرحله از بازی است، در خصوص حذف تصاویر او و همرزمانش میگوید: «تصاویر ما با کسانی جایگزین شدند که محبوبیت بیشتری داشتند، اما کاری که او و همرزمانش انجام دادند، هرگز فراموش نخواهد شد.»
حدود ۲۰۰ هزار Tirailleur برای فرانسه جنگیدند. در سال ۲۰۱۰، کشور فرانسه به سی هزار جانباز آفریقایی بازمانده از جنگ، حقوق بازنشستگی کامل نظامی اعطا کرد و در سال ۲۰۱۷، «فرانسوا اولاند» (Francois Hollande) به عنوان رئیس جمهور اسبق فرانسه به ۲۸ نفر از نجات یافتگان سنگالی بازمانده از جنگ، تابعیت فرانسه را اعطا کرد.
داستان بازی Battlefield 5: مرحلهی The Last Tiger
پنجمین و آخرین مرحلهی بازی Battlefield 5 تحت نام The Last Tiger شناخته میشود و با چند هفته تاخیر در مورخ ۵ دسامبر سال ۲۰۱۸ در دسترس بازیکنان قرار گرفت. این مرحله داستان خدمهی یک تانک تایگر آلمانی را در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم روایت میکند که در جبههی غربی جنگ حضور دارند؛ خدمهی این تانک با گذشت زمان، سوالاتی پیرامون ایدئولوژی کشورشان در سرشان شکل میگیرد که نتیجهی آن، قرار گرفتن کشور آلمان در یک موقعیت بحرانی و حساس بوده است.
داستان بازی Battlefield 5: خلاصهی داستان مرحلهی The Last Tiger
در ابتدای این مرحله، صحنهای مربوط به حوادث جنگ در آفریقا را مشاهده خواهید کرد؛ در آفریقای شمالی یک تانک تایگر به شمارهی ۲۳۷ به رهبری «پیتر مولر» (Peter Müller) و رانندگی «کرتز» (Kertz) به سمت کاروانی از تانکهای انگلیسی آتش گشود.
در حالیکه ماشین جنگی آلمان توانسته بود متفقین را در جبهههای مختلفی نظیر نرماندی، پاریس، «هرتگن» (Hurtgen) و «آردن» (Ardennes) شکست دهد، اما در کریسمس سال ۱۹۴۴ متفقین توانستند که در جبههی غربی به موفقیتها و پیروزیهایی دست یابند و به پیشروی خود ادامه دهند؛ با توجه به تغییرات صورت گرفته در جبههی جنگ، تانک تایگر ۲۳۷ در منطقهی «راینلند» (Rhineland) مستقر شد تا از پیشروی متفقین به سمت شهر «کلن» (Cologne) آلمان جلوگیری کند.
داستان بازی Battlefield 5: گاز گرفتن ببر
در حالیکه تانک تایگر ۲۳۷ به سمت کلیسای مرکزی کلن در حال حرکت است، سربازان آلمانیی را میبیند که بدلیل ترک میدان جنگ به عنوان خائن دستگیر شدهاند. زمانیکه متفقین دفاع شهر را شکسته و وارد آن میشوند، به تانک ۲۳۷، ملقب به «اسفان» (Stefan) و علامت گذاری شده به عنوان Anton-One، دستور داده میشود که با نابودی ادوات سنگین (نفربرها و تانکها) و پیاده نظام متفقین، از پیاده نظام ورماخت و تانکهای آلمانی دفاع کند؛ با نزدیک شدن به مرکز شهر و مشخص شدن محل توپخانهی متفقین، تانک ۲۳۷ دستور مییابد که توپخانه و ادوات دفاعی آن را نابود کند.
پس از نابودی توپخانه دشمن، تانک ۲۳۷ دستور مییابد که به سراغ باقی نیروهای متفقین رفته و آنها را نابود کند اما در همین زمان آلمانها متوجه میشوند که نیروهای خود را به درون تلهای انداختهاند چراکه متفقین به آنها پاتک زده و ناگهان بسوی نیروهای آلمانی موجود در میدان حمله میکنند و در این حملهی خود از موشک انداز Calliope استفاده مینمایند؛ اما حملهی مجدد متفقین نیز با شکست مواجه شده و نیروهای آلمانی تصمیم میگیرند که تمامی بازماندگان نیروهای دشمن را نابود کنند؛ پس از کمی پیشروی، ناگهان «هارتمن» (Hartmann) به وحشت افتاده و از کرتز میخواهد که به پل بازگردند اما باقی خدمهی تانک با او مخالفت میکنند. پس از آنکه تایگر ۲۳۷ به راه آهن میرسد، با مقاومت شدید نیروهای متفقین روبرو میشود و پس از گذشت مدت زمانی، در محوطه راه آهن دود قرمز رنگی پخش میشود که نشان از حملهی هوایی متفقین دارد.
داستان بازی Battlefield 5: نقطهی عطف
پشتیبان هوایی متفقین ناگهان از راه رسیده و تایگر ۲۳۷ را مورد هدف قرار میدهد اما درست در لحظهای که بنظر میرسد همه چیز پایان یافته، تانک به درون ساختمان مخروبهای رفته و در آنجا پناه میگیرد؛ با وجود آنکه ساختمان مخروبه پناهگاه خوبی برای تانک به حساب میآید، اما آنها نمیتوانند تا ابد آنجا بمانند و بالاخره باید از آنجا خارج شوند، بنابراین کرتز به پیتر میگوید که باید کسی را بیرون فرستاده تا منطقه را جهت پیدا کردن موقعیت امنی بگردد؛ یکی از خدمهی تانک به نام Schröder، پیتر را متقاعد میکند که هارتمن را برای بررسی موقعیت اعزام کند، گرچه کرتز با این نظر کاملاً مخالف است؛ با وجود مخالفت هارتمن به اعزامش جهت بررسی منطقه، اما او در نهایت از تانک خارج شده و پس از پیشروی در موقعیت، ناگهان در دود سفید رنگی ناپدید میشود؛ پس از مدتی خدمهی تانک متوجه گروه بزرگی از نیروهای متفقین میشوند که در قالب پیاده نظام و تانک، دورتادور آنها را احاطه کردهاند، بنابراین خدمهی تانک تصمیم میگیرند تا آنجا را بلافاصله ترک کرده و هارتمن را به حال خود رها کنند.
آخرین دستور تایگر ۲۳۷ این بود که به پایگاهی در نزدیکی خود رفته و کلیهی اطلاعات استراتژیک را نابود کنند و سپس به سایر نیروهای آلمای ملحق شوند؛ تایگر ۲۳۷ نیز به دستور عمل کرده و در مسیر حرکت خود با تانکها، پیاده نظام و نیروی هوایی متفقین مبارزه میکند؛ مدت زیادی نمیگذرد که نیروی هوایی متفقین با شلیک موفقیت آمیزی، تایگر ۲۳۷ را متوقف میکند، بنابراین پیتر تصمیم میگیرد تا از تانک خارج شده و از سلاح ضد هوایی بر علیه هواپیماهای متفقین استفاده کند؛ پس از رسیدن به ضد هوایی و استفاده از آن بر ضد هواپیماهای متفقین و نابودی آنها، پیتر به تایگر ۲۳۷ که اکنون تعمیر شده و آمادهی حرکت است، بازگشته و به سمت موقعیت مورد نظر خود حرکت میکنند.
زمانیکه تایگر ۲۳۷ به موقعیت مورد نظر خود میرسد، پیتر بار دیگر از تانک خارج شده تا اسناد مورد نظر را جمعآوری کند؛ پس از یک مبارزهی نفس گیر با نیروهای آمریکایی، پیتر در نهایت به اسناد مورد نظر خود دست یافته و سپس به سرعت به سمت تایگر ۲۳۷ باز میگردد تا به همراه خدمهی خود به کلیسای مرکزی شهر بازگشته و به سایر نیروهای آلمانی بپیوندند.
داستان بازی Battlefield 5: دندان و ناخن
در راه بازگشت به کلیسای مرکزی، پیتر مردمانی را میبیند که وحشتزده از آنها فرار و برای عشق از دست رفتهی خود گریه میکنند، او همچنین شاهد اجساد سربازان آلمانیی است که بدلیل فرار از جبههی نبرد، توسط نیروهای آلمانی دستگیر و اعدام شدهاند؛ یکی از نیروهای اعدام شده بدلیل فرار از میدان نبرد، هارتمن است که بدن بی جان او از بالای دروازهای به دار آویخته شده است، دیدن این صحنه، پیتر را شوکه میکند؛ در حالیکه Schröder هارتمن را به فرار از میدان نبرد متهم میکند، اما پیتر اعلام میدارد که او تنها دستوری که از جانب فرمانده خود دریافت کرده را دنبال کرده است و در نهایت، پیتر از کرتز میخواهد که به سمت مقر فرماندهی آلمانها حرکت کند. زمانی که خدمهی تایگر ۲۳۷ به مقر فرماندهی آلمانها میرسند، مشاهده میکنند که کلیهی سربازان ورماخت آنجا را رها کرده و کلیهی ادوات دفاعی نابود شدهاند و دیگر هیچکس برای حمایت از آنها باقی نمانده است.
پس از رسیدن به کلیسای مرکزی، بدلیل آنکه رادیوی تانک پس از حملات متعدد، از کار افتاده است، پیتر تصمیم میگیرد که بار دیگر از تانک خارج شده و رادیوی سالمی را جهت ارتباط برقرار کردن با نیروهای آلمانی پیدا کند؛ زمانیکه پیتر به یک رادیوی سالم میرسد، این پیام را دریافت میکند که کلیهی نیروهایی که نتوانستهاند از پل عبور کنند، دستور دارند تا به هر قیمتی شده از کلیسای مرکزی دفاع کرده تا برای عملیات نیروی اصلی آلمان در آنسوی پل «راین» (Rhine) زمان بخرند، در همین زمان ناگهان نیروهای آمریکایی همچون سیلی به سمت پیتر سرازیر میشوند و از او میخواهند که تسلیم شود؛ در حالیکه هیچ امیدی برای پیروزی وجود ندارد اما Schröder همچنان به وفاداری خود به آلمان ادامه داده و ناگهان به سمت نیروهای آمریکایی شلیک میکند و با این کار خود، نبرد ویران کنندهای را شروع میکند.
زمانیکه متفقین نتوانستند در مقابل تایگر ۲۳۷ ایستادگی کنند، درخواست پشتیبانی از سوی توپخانه کردند، در نتیجه خدمه تانک تصمیم گرفتند تا به سمت پل عقب نشینی کرده و به سایر نیروهای آلمانی بپیوندند، اما به محض رسیدن به پل، شاهد نابود شدن آن توسط نیروهای آلمانی بودند و در نتیجه تانک میان خردههای باقی مانده از پل گرفتار میشود؛ بر اثر سقوط ناشی از انفجار پل، یکی از چرخهای تانک نابود میشود، در نتیجه تایگر ۲۳۷ قابلیت حرکت خود را از دست میدهد؛ در حالیکه پیتر برای بررسی موقعیت از تانک خارج میشود، ناگهان کرتز را میبیند که در مقابل او ایستاده و عملکرد نیروهای آلمانی را زیر سوال میبرد و به پیتر میگوید که تمام چیزهایی که به آنها گفته شده تنها یک دروغ بوده است و سپس کرتز آنجا را ترک کرده و به سمت دیگری میرود اما Schröder که همچنان رفتار میهن پرستانهای دارد، به سمت کرتز شلیک کرده و او را یک خیانتکار مینامد؛ پیتر که از کار Schröder شوکه شده است، بلافاصله به سمت کرتز حرکت میکند تا زخم او را بررسی نماید، در همین زمان نیروهای آمریکایی از راه رسیده و از خدمهی تانک میخواهند که تسلیم شوند اما Schröder بسوی آنها شلیک کرده و از پیتر میخواهد که به درون تانک بازگردد؛ پیتر که گیج و مبهوت از اتفاقات اطراف خود است، نشان صلیب خود را از یقه باز کرده و دستانش را به نشانهی تسلیم بالا میبرد، Schröder نیز که با این صحنه وبرو میشود، سلاح MP40 خود را به سمت پیتر نشانه گرفته و سپس صدای شلیکی میآید؛ متاسفانه مشخص نمیشود که آیا Schröder موفق شده است به پیتر شلیک کند یا آنکه ابتدا نیروهای آمریکایی بسوی Schröder شلیک کردهاند و به او فرصت تیراندازی به سمت پیتر را ندادهاند.
با عبور متفقین از پل راین تا «ریماگن» (Remagen) و همچنین عبور نیروهای شوروی از مرزهای برلین از طریق رودخانههای «ویستولا-اودر» (Vistula-Oder) در فصل بهار سال ۱۹۴۵، تمام امیدها جهت پیروزی ارتش آلمان نابود شد، اما با این وجود، کلیهی دستوراتی که از سمت مرکز فرماندهی ارتش آلمان صادر میشد، مبنی بر تسلیم نشدن سربازان بود و این موضوع منجر به کشته شدن میلیونها نفر (نظامی و غیرنظامی) گردید؛ در نهایت، جنگ جهانی دوم بصورت رسمی در ماه می سال ۱۹۴۵ پایان یافت.
بازی Battlefield 5 هم اکنون برای پلتفرمهای رایانههای شخصی، پلیاستیشن ۴ و ایکسباکس وان در دسترس است.
واقعا داستان محشری داره این بازی
خیلی مسخره ست که ea بعد سال ۲۰۲۰ توجهی به این بازی و آپدیت برای بخش آنلاین آن نداده