به سختی میتوان شخصی را یافت که در سالهای نسل هفتم کنسولها به صنعت گیم علاقهمند بوده و اخبار آن را دنبال کرده، اما نام مجموعه Crysis را نشنیده باشد. بازی Crysis که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد، لحظهای فراموش نشدنی را برای صنعت گیم به وجود آورد. این عنوان به لطف گرافیک و جزئیات بصری خیره کنندهاش، تا سالها معیار سنجش ویژگیهای گرافیکی بازیهای ویدئویی و کارت گرافیکهای مختلف بود. اما امروز نمیخواهیم در مورد گرافیک و دستاوردهای بصری مجموعه Crysis با شما صحبت کنیم. بجای آن، میخواهیم در این مقاله به بخشی از این سری بپردازیم که شاید بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد: داستان بازی Crysis. در ادامه با ما در پیکسل آرتس همراه باشید.
داستان بازی Crysis
داستان بازی Crysis در سال ۲۰۲۰ آغاز میشود، زمانی که نیروهای کره شمالی به رهبری ژنرال کیونگ (Kyong)، کنترل جزایر لینگشان (Lingshan) را در دست گرفتهاند. تیمی از شهروندان باستانشناس آمریکایی به رهبری دکتر دیوید رزنتال (David Rosenthal)، پیام اضطراری را فرستادند که بیانگر کشف موردی توسط این تیم بود که میتوانست دنیا را تغییر دهد. بدین صورت تیم رپتر (Raptor Team) به این جزایر فرستاده شده تا این باستانشناسها را نجات داده و اطلاعات کشف شده توسط آنها را بدست آورند. اعضای این تیم شامل نومد، سایکو، ازتک، جستر و پرافت (که همگی از اسمهای رمزی استفاده میکردند) است؛ هر یک از این اشخاص دارای یک لباس نانو نیز بوده که از آنها در مقابل گلوله و انفجارها محافظت کرده، و تواناییها و قدرتهای ابرانسانی نیز به آنها میدهد. هنگام انجام پرشی از ارتفاع بالا به داخل یکی از این جزایر، شیء پرنده ناشناسی با نومد برخورد نموده و عملیات پرش را مختل میکند، و بدین صورت اعضای تیم از یکدیگر جدا میشوند. این برخورد لباس نانو نومد را غیرفعال کرده و باعث نابودی چتر نجات وی میشود، هرچند به لطف فرود آمدن در آب و جذب نیروی حاصل از برخورد توسط لباسش، نومد از این حادثه جان سالم به در میبرد. پس از رسیدن به ساحل، پرافت موفق میشود تا لباس نومد را بازنشانی کرده و قابلیتهای عادی لباس او را برگرداند.
هنگام جمع شدن دوباره اعضای تیم رپتر در کنار هم، ازتک توسط یک موجود ناشناخته کشته میشود. زمانی که سایر اعضای تیم جسد او را مییابند، متوجه میشوند که هر چیزی که ازتک را کشته است، یک جوخه KPA که در نزدیکی ازتک قرار داشته را نیز از پای در آورده و تکه تکه نموده. باقی اعضای تیم رپتر به مأموریت خود ادامه داده و قایق گروگانها را که در نزدیکی ساحل یخ زده است، پیدا میکنند. همچنین زمانی که یک ماشین پرنده فضایی به صورت مخفیانه به تیم رپتر نزدیک شده و جستر را میرباید، اعضای این تیم برای اولین بار چهره موجودی که مشغول کشتار در این جزیره بوده است را میبینند. جستر مدتی بعد توسط این موجود کشته میشود. اولین گروگان نجات داده شده توسط تیم رپتر یک مأمور CIA از آب در میآید که به این جزیره ارسال شده تا کار دکتر دیوید رزنتال را تحت نظر داشته باشد. درون جنگل، نومد گروگان دیگری به نام بادوسکی را پیدا میکند که به وسیله تکههای یخی که در پشتش فرو رفتهاند، از پای در آمده است. در نزدیکی این مکان، به نظر میرسد جنگی میان نیروهای KPA و ماشین فضایی در جریان باشد. پس از آن که بار دیگر نومد و پرافت پیش یکدیگر بازمیگردند، ناگهان یک ماشین پرنده فضایی دیگر پرافت را دزدیده و از آنجا میگریزد. مدتی کوتاهی پس از این ماجرا تیمی از ارتش آمریکا با نومد تماس گرفته و از او میپرسند حال که اکثر اعضای تیمش از بین رفتهاند، آیا مایل است تا این مأموریت را رها کند؟ نومد در جواب میگوید که وی هنوز میتواند مأموریت را به اتمام برساند.
در این بخش از داستان بازی Crysis شخصیت نومد خود را به مجتمع تحقیقاتی دکتر رزنتال میرساند، که در آنجا یک شیء باستانی فسیل شده نادر، که ۲ میلیون سال بیش از بشریت قدمت دارد را پیدا میکند. این شیء باستانی که بخشی از آن حفاری شده است، شباهت قابل توجهای به ماشینهای پرنده فضایی (که Exosuits نام گرفتهاند) دارند که به تیم رپتر حمله نمودند. دکتر رزنتال همچنین در تحقیقاتش به کشف موارد مشابهای در افغانستان و سیبری اشاره کرده، که نشانگر حضور جهانی «سف» (Ceph) – نام نژاد فضایی که دشمن اصلی بازیکنان در سری بازیهای Crysis به حساب میآیند – است، و حضور آنها به این جزیره خلاصه نمیشود. زمانی که رزنتال در حال اجرای یک اسکن روی این شیء است، شیء مورد نظر پالس انرژی قدرتمندی را از خود ساطع نموده و دکتر رزنتال سر جایش کاملاً یخ میزند. لباس نومد موفق میشود تا دمای بدن او را ثابت نگه دارد، بدین صورت وی از این حادثه جان سالم به در میبرد. پس از این اتفاق، نومد یک جوخه ویژه KPA که مجهز به یک لباس نانو چهار نفره هستند را از پای در آورده، و سپس به محل ملاقاتش با یک VTOL میرود. نومد این موضوع را به ارشد خود گزارش میدهد، زیرا ارتش آمریکا امیدوار بود تا جلوی دستیابی کره شمالی به تکنولوژی لباسهای نانو را بگیرد.
پس از این جریان، ارتش آمریکا به رهبری سرگرد استریکلند حملهای همه جانبه علیه جزیره را آغاز میکند. با پیشروی ارتش آمریکا به سوی منطقه حفاری اصلی، کوه مرکزی جزیره از هم پاشیده و یک ساختار بزرگ سف را در مرکز جزیره نمایان میکند، که تقریباً به اندازه خود کوه وسعت دارد. نومد در دامنه کوه وارد منطقه حفاری میشود اما افراد کیونگ او را دستگیر میکنند. کیونگ لباس نومد را از کار میاندازد و نومد بدون اینکه بتواند کاری انجام دهد، کشته شدن یکی از گروگانها توسط کیونگ را مشاهده کرده، سپس کیونگ با ایجاد یک انفجار تلاش میکند تا این ساختار فضایی را باز نماید. یک پالس انرژی از ساختار مورد نظر ساطع شده و افراد کیونگ را میکشد، این پالس همچنین لباس نومد را فعال مینماید. کیونگ که خود نیز یک لباس نانو پوشیده است به نومد حملهور میشود اما در نهایت نومد او را از پای در میآورد. در حالی که نابودی کوهستان ادامه دارد، یک سفینه VTOL از راه رسیده و آخرین گروگان یعنی دختر دکتر رزنتال، هلنا (Helena) را نجات داده، اما نمیتواند نومد را نیز سوار کند.
نومد که گیر افتاده است تصمیم میگیرد تا به پیشروی در ساختار فضایی ادامه دهد. مدتی بعد، این منطقه جاذبه خود را از دست میدهد. نومد با استفاده جتهای لباسش در محیط جابجا شده و با با سفهای هوشمند و متخاصم درگیر میشود. نومد همچنین نیروی متجاوز احتمالی این نژاد را میبیند که شامل ماشینهای سف بسیاری میباشد. نومد موفق به فرار گشته اما این ساختار دایره غولآسایی از انرژی را آزاد میکند، که تمام محیط اطراف را تا دمای ۲۰۰- درجه پایین آورده و منجمد میکند. پس از خروج از این ساختار، چندین ماشین سف مختلف به نومد حملهور گشته تا آن که وی بالاخره موفق میشود تا پرافت را پیدا کند. پرافت موفق شده تا با استفاده از تکنولوژی سف، یک تسریعکننده مولکولی (MOAC) را طراحی نماید. متأسفانه لباس نانو پرافت به درستی عمل نکرده و وی باید به صورت مداوم، کنار منابع گرما، مثل وسایل نقلیه آتش گرفته ارتش، ایستاده و آن را شارژ کند. پرافت و نومد از این منطقه دایرهای یخ زده خارج میشوند و هلنا را که هواپیمای VTOL او سقوط کرده بود، نجات میدهند. پرافت همراه با هلنا به وسیله یک VTOL دیگر این منطقه را ترک میکنند. در منطقه نجات ارتش آمریکا، یکی از آخرین VTOLها نیز نومد را از دست یک Exosuit چهارپا و متوقف نشدنی سف نجات میدهد، هرچند این Exosuit جان سرگرد استریکلند را میگیرد. هنگام ترک جزیره، خلبان VTOL کشته میشود، و بدین صورت نومد باید به ناوکش USS Constitution گروه تهاجمی ارتش آمریکا بازگشته و در مسیرش با سفها نیز بجنگد.
پس از رسیدن به این ناوکش، آدمیرال ریچارد موریسون به نومد میگوید که دستور حمله اتمی به کره یخی موجود در جزیره داده شده است. هلنا به او هشدار میدهد که امکان دارد سف نیروی حاصل از این انفجار را جذب کند، اما آدمیرال او را نادیده میگیرد. پرافت علیه دستوراتی که به او داده شده عمل نموده و با استفاده از یک VTOL به سمت جزیره پرواز میکند. با وجود رفتن پرافت به جزیره، موشک هستهای طبق برنامه به سمت این مکان شلیک میگردد. این انفجار باعث گسترش قابل توجه کره یخی گشته و ضدحملهای توسط ارتش سف آغاز میشود.
به نومد دستور داده شده تا یکی از رآکتورهای هستهای ناوکش را تعمیر کند. لباس نانو در مقابل سطوح بالایی از مواد رادیواکتیو مقاوم است، هرچند قرار گرفتن در معرض آن برای یک مدت طولانی، میتواند منجر به مرگ نومد شود. در حالی که نومد در اتاق رآکتور است، هلنا با استفاده از لباس نومد یک سیگنال آزمایشی را میفرستد که باعث میشود چندین ماشین سف بیش از اندازه انرژی جذب کرده و نابود گردند. پس از بازگشت نومد به باند پرواز، آدمیرال موریسون کشته شده و نومد TAC-Cannon آزمایشی را برمیدارد. روی باند پرواز، نومد با یک Exosuit سف، مشابه آن Exosuitای که استریکلند را کشته بود، مبارزه میکند. پس از آن یک ماشین جنگی غولآسای سف از درون دریا بیرون آمده، هرچند هلنا موفق میشود تا با ارسال سیگنالی از لباس نومد، سپرهای دفاعی این سفینه را از کار بیندازد. نومد از TAC-Cannon برای نابودی این سفینه استفاده میکند، هرچند لاشه این سفینه روی ناوکش افتاده و شروع به غرق آن مینماید. نومد با سرعت روی باند پرواز دویده و با پرشی خود را به VTOLای که توسط سایکو هدایت شده و منتظر او بود میرساند. در حالی که آنها مشغول دور شدن این مکان هستند، میدان انرژی ایجاد شده بخاطر سقوط سفینه جنگی فضایی، تقریبا هلنا را از این سفینه به بیرون پرتاب میکند. پس از آن سایکو پیامی دریافت کرده که میگوید ناوکش دیگری در نزدیکی آنها بوده و به سمت جزیره در حال حرکت است، و آنها باید خود را به آن ناوکش برسانند. نومد به این موضوع معترض شده و میگوید حال که نحوه شکست دادن سف را یاد گرفتهاند، باید به مبارزه با آنها ادامه دهند. سپس پیامی از سوی پرافت، که درون میدان انرژی موجود در جزیره است دریافت میشود. در صحنه پایانی داستان بازی Crysis شاهد دور زدن VTOL و بازگشت آن به سوی جزیره هستیم.
داستان Crysis Warhead
داستان بازی Crysis Warhead به صورت موازی با بازی اصلی، و در جهت دیگر جزیره اتفاق میافتد، که وقایع رخ داده پس از حمله سایکو و نومد به لنگرگاه کره شمالی و جدایی سایکو از باقی اعضای گروه را نشان میدهد. در فیلم مقدماتی، عضو نیروی ویژه هوایی کشور بریتانیا (SAS)، سرگرد مایکل «سایکو» سیکس، بمباران شدن یک کشتی جنگی کره شمالی توسط جتهای مبارز نیروی دریایی آمریکا F-35 Lightning II، را مشاهده میکند. پس از ترک ساحل، وی به کاروانی از وسایل نقلیه جنگی پیوسته که از جنگل عبور میکنند و او تمام سعی خود را نموده تا از این کاروان که توسط سربازان کره شمالی مورد حمله قرار گرفته است، محافظت نماید. کاروان از بین میرود و نیروهای دریایی تا شب به نبرد میپردازند. بخش مقدماتی با اصابت موشک به VTOLای که میخواست نیروهای دریایی موجود در کاروان را نجات دهد و سقوط آن، به پایان میرسد. سایکو بیدار شده و تلاش میکند تا مکان بهتری برای نیروهای دریایی باقی مانده بیابد، هرچند وی توسط یک انفجار EMP از سوی کانتینری که توسط یک هلیکوپتر کره شمالی در حال بلند شدن است، مورد حمله قرار میگیرد. مدتی بعد، سایکو مأموریت دنبال کردن یک کانتینر کره شمالی دیگر را دریافت میکند که فرماندهی مشترک عملیات ویژه (JSOC)، بر این باور بوده که دارای یک کلاهک هستهای است. با پیشروی در مأموریت، سایکو با دوستی قدیمی به نام «شان اونیل» روبرو میشود. در ابتدا قرار بود اونیل لباس نانو مربوط به (اسم رمزی) نومد را در تیم رپتر دریافت کند. اونیل پس از عدم موفقیت در پشت سر گذاشتن یک تست ارزیابی، جایگاه خود را در آن تیم از دست داد و نومدی که در داستان بازی Crysis کنترل آن را برعهده داشتیم، جایگزین وی شد. پس از سقوط جت F-36C اونیل، سایکو به او یاری رسانده و او را پیش یک VTOL میبرد تا از آن مکان بگریزد.
سایکو برای پیدا کردن کانتینر و جلوگیری از دستیابی کره شمالی به آن، در جنگل و خطوط ساحلی به مبارزه با نیروهای ارتش این کشور میپردازد. پس از رسیدن به یک ناو باری، سایکو بالاخره درون کانتینر را مشاهده میکند، و بجای یک کلاهک هستهای، یک ماشین فضایی در آن وجود داشته که با استفاده از یک انفجار EMP، سایکو را بیهوش مینماید. پس از بیدار شدن، سایکو توسط نیروهای کره شمالی دستگیر و شکنجه میگردد. با شروع فرو رفتن زیردریایی در اعماق آب، جزیره به صورت ناگهانی بخ زده، در حالی که Exosuitهای مکانیکی سف حمله خود را آغاز میکنند. سایکو در آبها و درههای یخ زده به تعقیب کلنل لی میپردازد و نهایتاً با تیم دیگری از دارندگان لباس نانو، یعنی تیم ایگل (عقاب)، ملاقات میکند. سایکو و تیم ایگل به مبارزه با یک Exosuit غولآسا پرداخته و در عین حال تعقیب خود را نیز ادامه میدهند. در یک معدن، تیم ایگل و سایکو از یکدیگر جدا شده، اما سایکو به جستجوی خود برای کانتینر ادامه میدهد. پس رسیدن به یک ایستگاه قطار زیرزمینی، به سایکو دستور داده میشود تا سوار قطاری گردد که کانتینر روی آن بار زده شده است. پس از آمدن به سطح زمین، سایکو (با کمک اونیل) به مبارزه با سربازان کره شمالی و نیروهای سف پرداخته، و تلاش مینماید تا کانتینر را پس بگیرد.
به سایکو دستور داده میشود که اگر نمیتواند کانتینر را پس بگیرد، باید آن را نابود کند. پیش از آن که نیروهای خودی بتوانند کانیتنر را از روی پل، که قطار در آنجا متوقف شده است، بلند کرده و با خود ببرند، کلنل لی پدیدار گشته و با گروگان گرفتن یکی از نیروهای دریایی ارتش آمریکا و استفاده از او به عنوان طعمه، سایکو را از قطار پیاده میکند. این عضو نیروی دریایی به سایکو التماس نموده تا او را رها نماید و بجای آن، ماشه بمبهای کار گذاشته شده را پس گرفته و آنها را منفجر کند. هرچند پیش از آن که بمبها فعال گردند، کلنل لی موفق میشود تا همراه با کانتینر از این مهلکه بگریزد. با وجود آن که سایکو از این سقوط جان سالم به در میبرد، عضو نیروی دریایی ذکر شده که لباس نانوی مخصوص به تن نداشت، به اندازه سایکو خوش شانس نبود. سایکو خشم خود را روی یک سرباز آسیب دیده کره شمالی که او را همراه خود از روی پل پایین کشیده بود (و او نیز دارای یک لباس نانو است) تخلیه کرده، و این سرباز را در رودخانه غرق میکند. سایکو که به دلیل ناتوانیش در نجات آن سرباز نیروی دریایی غرق در حس عزاداری و ناراحتی است، دچار یک فروپاشی احساسی میشود، هرچند پس از مدتی کنترل احساسات خود را بدست آورده و خود را برای به اتمام رساندن مأموریت آماده میکند.
در این بخش از داستان بازی Crysis Warhead ما شاهد حمله سایکو به یک فرودگاه تسخیر شده توسط نیروهای کره شمالی هستیم، که کانتینر مورد نظر برای انتقال توسط نیروهای هوایی کره شمالی، در آنجا قرار داده شده است. سایکو طی این حمله نیروهای زمینی و تانکهای بسیاری از ارتش کره شمالی را نابود میکند. اونیل به واسطه یک VTOL بازگشته و با هدایت کردن سایکو به سمت منطقه سقوط هواپیمای باربری نیروی هوایی آمریکا، به او کمک میکند تا یک سلاح آزمایشی قدرتمند به نام PAX را بدست آورده و با استفاده از آن یک Exosuit راهرونده ارتقاء یافته و موج ابتدایی از مهاجمان را از بین ببرد. درست زمانی که اونیل و سایکو آماده میشوند تا کانتینر را از این منطقه خارج کرده و کنترلش را در دست بگیرند، کلنل لی بار دیگر پدیدار شده و اینبار با نگه داشتن یک اسلحه روبروی اونیل، آنها را تهدید میکند. لی به سمت اونیل شلیک میکند اما سایکو که خود را نامرئی کرده بود، از اونیل دفاع نموده و شروع به مبارزه با لی مینماید. اونیل نیز کنترل VTOL را مجدداً بدست آورده و شروع به حمل کانتینر میکند. مبارزه لی و سایکو درون VTOL آغاز میشود، سایکو بالاخره پیروز شده و با پرتاب لی به بیرون از VTOL، او را روی آسفالت رها نموده تا طعمه سفینه جنگی غولآسای سف شود. در حالی که سایکو بالاخره در بخش پشتی VTOL مشغول استراحت است، اونیل این سفینه را از روی زمین بلند کرده و این دو سرباز سرسخت همراه با کانتینر از آنجا دور میشوند.
با پیشروی در داستان بازی Crysis Warhead شما فایلهای صوتی مربوط به ۴ سال پیش از وقایع بازی را پیدا خواهید کرد، که نحوه عدم موفقیت اونیل در انجام تست ارزیابی (برای استفاده از لباس نومد) را به شما خواهند گفت. آخرین فایل صوتی این مجموعه، مکالمهای کوتاه بین سایکو و نومد را برای شما پخش نموده، که پس از موفقیت نومد در تست ارزیابیش ضبط شده است. سایکو از نومد میپرسد که آیا حالش خوب است، و نومد در جواب میگوید: «کلاهک هستهای را خنثی کردی؟»، سایکو به سؤال او پاسخ نمیدهد و در جواب میگوید: «این نومدی است که من میشناسم – همیشه مأموریت را در اولویت قرار میدهی.» بدین صورت داستان بازی Crysis Warhead نیز به پایان میرسد.
داستان بازی Crysis 2
Crysis 2 در سال ۲۰۲۳ یعنی سه سال پس از وقایع داستان بازی Crysis جریان دارد. بازی با انتشار تصاویر جدیدی از شیوع «ویروس منهتن»، بیماریی مهیب که باعث میشود تا سلولهای شما از لحاظ ساختاری به صورت کامل از هم فرو بپاشند، آغاز میشود. و در عین حال ترس و وحشت بسیاری وجود دارد که سف، موجودات فضایی و هشتپا مانندی که دشمنان اصلی شما در داستان بازی Crysis بودند، به زمین حمله کردهاند. به دلیل فروپاشی نظم اجتماعی در شهر نیویورک، منهتن تحت حکومت نظامی قرار گرفته، و سربازان C.E.L.L، یک شرکت نظامی شخصی که توسط شرکت Crynet اداره میشود، تحت قرارداد با وزارت دفاع آمریکا، منهتن را اداره کرده و تحت نظر دارند.
یک واحد شناسایی از سازمان نیروی دریایی آمریکا، از طریق یک زیردریایی به نیویورک فرستاده شد تا کارمند پیشین شرکت Crynet، دکتر نیتن گولد (Nathan Gould)، را از آنجا خارج کند، زیرا او ممکن است اطلاعاتی حیاتی برای نبرد با موجودات فضایی داشته باشد. هرچند، به دلیل حمله Cephaloids و نابودی زیردریایی، این عملیات از همون ابتدای کار به مشکل برخورده، و تنها عضو باقیمانده از نیروهای دریایی واحد شناسایی، «آلکاترز» (Alcatraz) است. افسر نیروی دلتا، پرافت، آلکاترز را نجات داده ولی از این وضعیت پریشان میباشد، زیرا انتظار دارد که سایر اعضای جوخه به او یاری برسانند. پرافت که خود نیز به ویروس منهتن آلوده شده، راه دیگری نداشته و لباس آیندنگرانه و سطح بالای نانو ۲.۰ خود را به آلکاترز میدهد. سپس پرافت جان خود را میگیرد تا لباس دیگر او را به عنوان صاحب خود نشناخته و آلکاترز را به عنوان استفاده کننده جدیدش ثبت کند. گولد که فکر میکند آلکاترز همان پرافت است، با او تماس گرفته و از او میخواهد تا سربازان نیروی دریایی را به آزمایشگاهش بیاورد.
پیش از این حادثه، فرمانده نیروهای CELL، دامنیک لاکهارت (Dominic Lockhart)، پرافت را بخاطر آلودگی او به ویروس منهتن و همچنین به دلیل بعضی اختلافات اخلاقی در مورد استفاده از لباسهای نانو (پرافت کاربران این لباسها را «افراد مردهای که راه میروند» خطاب کرده بود)، به عنوان یک خطر زیستی مورد هدف خود قرار داده بود. به همین دلیل، آلکاترز همچنین باید با نیروهای CELL که گمان میکنند او پرافت است، به مبارزه بپردازد. در مسیرش، آلکاترز مشاهده میکند که هلیکوپترهای CELL یک سفینه جنگی سف را شکست داده و باعث سقوط آن در مکانی نزدیک به موقعیت فعلی آلکاترز میشوند. گولد از آلکاترز میخواهد تا به مکان سقوط برود و نمونهای از بافتهای موجودات فضایی را جمعآوری کند. آلکاترز ناموفق بوده و یک سرباز سف به مکان سقوط حمله مینماید. آلکاترز او را کشته و نمونه بافتی را از جسدش جمعآوری میکند، هرچند اینکار باعث میشود تا لباسش واکنشی از خود نشان دهد. آلکاترز با گولد ملاقات مینماید، اما زمانی که گولد متوجه میشود او پرافت نیست، نسبت به او جبههگیری میکند. هرچند وقتی لباس آخرین پیام ضبط شده پرافت را پخش مینماید، رفتار گولد با آلکاترز تغییر کرده و اطلاعاتی که در اختیار دارد را با او به اشتراک میگذارد. به گفته گولد، واکنش لباس به بافت موجودات فضایی، یا در واقع «کاتالیزور نانو»، ممکن است بدین معنا باشد که لایههای پایینتر لباس، دارای راهحلی برای توقف ویروس منهتن و مقابله با نیروهای سف هستند. گولد و آلکاترز در یکی دیگر از مقرهای Crynet در والاستریت اسکنهای بیشتری انجام داده و متوجه میشوند زمانی که پرافت آلکاترز را در آن سانحه نجات داد، یک زخم کشنده در بدن آلکاترز ایجاد شده و حال تنها چیزی که او را زنده نگه داشته است، لباس نانو میباشد. اسکنهای آلکاترز و گولد با شبیخون نیروهای CELL به رهبری فرمانده لاکهارت و تارا استریکلند، دختر سرگرد استریکلند از نیروی دریایی آمریکا، که در داستان بازی Crysis به آن پرداختیم، متوقف میشوند.
در حین جابجایی زندانیان در بیرون از ساختمان، نیروهای CELL توسط سف مورد حمله قرار میگیرند، و یک ساختمان مخروطی غولآسای فضایی از زمین بیرون آمده، یک سلاح بیوشیمی گرده مانند را از خود منتشر میکند که اکثر نیروهای CELL موجود در منطقه را از پای در میآورد. آلکاترز مدتی را تنها شده و باید با نقص عملکرد لباس که بخاطر سلاح گرده مانند به وجود آمده است، دست و پنجه نرم کند. مدیر شرکت Crynet، جیکوب هارگریو، از راه دور لباس نانو آلکاترز را دوباره از ابتدا راهاندازی مینماید. جیکوب هارگریو که بیش از صد سال عمر دارد، از قبل در مورد سفها میدانسته و بیشتر عمر خود در صد سال گذشته را صرف طراحی لباسهای نانو کرده است، که خود از تکنولوژی دفاعی دزدیده شده از نژاد سف استفاده میکنند، و هدف جیکوب از طراحی آنها، ایجاد راهی برای مقابله با نژاد سف بوده است. به دستور هارگریو، آلکاترز وارد یکی از ساختمانهای مخروطی فضایی میشود تا بررسی نماید که آیا سیستمهای لباس نانو میتوانند با تکنولوژیهای فضایی به کار رفته در این ساختمان ارتباط برقرار کنند یا خیر. این آزمایش به دلیل عدم قدرت کافی در لباس نانو برای تصمین انجام موفقیت آمیز عملیات ورودی (به این سازه فضایی)، شکست میخورد. در همین زمان، وزارت دفاع آمریکا نیز کنترل منهتن را از CELL پس گرفته و نیروهای دریایی آمریکا، تحت قرمان کلنل بارکلی، را راهی این منطقه مینماید. نیروی دریایی سپس با حمله به سد منهتن، تلاش میکند تا موجودات فضایی حاضر در بخشهای پایینی این شهر را غرق نماید. آلکاترز که در جریان آبهای حاصل از شکستن سد قرار گرفته بود، توسط نیروهای دریایی آمریکا یافت میشود. در میان این افراد، رهبر آلکاترز در نیروهای دریایی یعنی چینو (Chino) نیز حضور داشته که او هم از انفجار زیردریایی جان سالم به در برده بود. نیروهای دریایی از آلکاترز میخواهند تا به آنها در تخلیه شهروندان به ترمینال مرکزی که مکان تخلیه اصلی شهر است، یاری برساند.
هارگریو با آلکاترز تماس گرفته و میگوید که لباس نانو مشغول آنالیز بافتهای موجودات فضایی است که آلکاترز پیشتر آنها را جمعآوری نموده، و این لباس همچنین در حال بازنویسی کدهای خود بوده تا که بتواند با تکنولوژی فضایی تعامل داشته باشد. هارگریو به آلکاترز و نیروهای دریایی میگوید که مسیر خود را کمی تغییر داده و به ساختمان Hargreave-Rasch، که یک دفتر مربوط به شرکت مادر Crynet (که Hargreave-Rasch نام دارد) است، بروند. در آنجا به آلکاترز گفته میشود که یک عامل تثبیتکننده در آزمایشگاه شیمی بیابد، تا به وسیله آن پروسه آنالیز لباس نانو را تسهیل ببخشد. هرچند سربازان CELL موجود در این ساختمان که تحت فرماندهی لاکهارت مشغول محافظت از آنجا بودهاند، همچنان باور دارند که آلکاترز در واقع همان پرافت است، و تلاش میکنند تا او را بکشند. یک ربات Pinger سف به ساختمان Hargreave-Rasch حمله نموده و باعث غرق شدن آن میشود، بدین صورت آلکاترز از ساختمان به بیرون پرتاب شده و نمیتواند خود را به آزمایشگاه برساند. هارگریو که متوجه میشود دیگر قابلیت دسترسی به آزمایشگاه را ندارند، به آلکاترز میگوید تا به ترمینال مرکزی رفته و به نیروهای دریایی در تخلیه مردم شهر یاری برساند. در ترمینال، آلکاترز با گولد روبرو میشود که ظاهراً از دست استریکلند «فرار» کرده، که البته این موضوع شک کلنل بارکلی را برانگیخته است. از آنجایی که استریکلند عضو سابق یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا بوده، بارکلی به این نتیجه میرسد که خود استریکلند گولد را آزاد نموده است. در ادامه داستان بازی Crysis 2 شاهد حمله نیروهای سف به ترمینال مرکزی هستیم، هرچند آلکاترز به اندازه کافی جلوی آنها را گرفته تا آخرین قطار تخلیه شهروندان نیز از آنجا خارج شود، و خود آلکاترز نیز موفق میشود پیش از نابودی ساختمان از آنجا بگریزد.
به دلیل روند عجولانه و نصفه و نیمه تخلیه در ترمینال مرکزی، به آلکاترز وظیفه نظارت و محافظت از مکان تخلیه ثانویه در میدان تایمز داده میشود، که همین موقع ساختمان مخروطی دیگری از موجودات فضایی در منهتن پدیدار میگردد. حال لباس نانو آلکاترز آنالیز گردههای فضایی را به اتمام رسانده و به آلکاترز اجازه میدهد تا وارد این ساختمان فضایی شود، با تکنولوژی آن تعامل داشته باشد و گردهها را به صورتی برنامهریزی نماید که برای سفها سمی باشند. این امر فاجعهای را برای سفها به وجود آورده و باعث میشود تا آنها در محیط پیرامون ساختمان، دست به تخریب خودشان بزنند، و همچنین موجب میشود تا تمام نشانههای عامل جنگ بیولوژیکی نیز از بین برود. آلکاترز خود را به جزیره رزولت میرساند، جایی که ساختمان Crynet دیگری به نام «Prism» وجود دارد، و هارگریو در آنجا قرار گرفته است. آلکاترز موفق شده تا لاکهارت را بکشد، اما توسط هارگریو، که میخواهد لباس نانو را برای خودش بردارد، دستگیر میشود. هارگریو تلاش میکند تا لباس را از تن آلکاترز در آورد، هرچند لباس نانو این مورد را قبول نمیکند، زیرا این لباس از قبل کاملاً با کاربر خود (آلکاترز) تلفیق شده، و خاطرات پرافت و درگیری او با هارگریو را به نمایش در میآورد. آلکاترز توسط استریکلند نجات داده شده، که میگوید یک مأمور CIA بوده و دستور فرستادن آلکاترز به منهتن از ابتدا توسط او صادر شده است.
آلکاترز تلاش مینماید تا هارگریو را دستگیر کند، اما مشخص میشود که هارگریو بیش از صد سال، از زمان روبرویی با سفها در Tunguska، در حالت مرگ مغزی قرار دارد و هوشیاری هارگریو تنها به واسطه یک سیستم کاملاً رایانهای میتواند با دیگران صبحت کند. پیش از آن که Cephaloidsها به جزیره حمله کنند، هارگریو آخرین ارتقای لباس نانو یعنی «Tunguska Iteration» را به آلکاترز میدهد. هارگریو تایمر مربوط به سیستم تخریب خودکار تأسیسات Crynet در جزیره را فعال نموده، و باقی نیروهای CELL را راضی میکند تا به عملیات مخفی آلکاترز (علیه موجودات فضایی) یاری برسانند. آلکاترز به سختی از انفجار جان سالم به در برده، اما اکثر جزیره رزولت و پل کوئینزبورو تخریب میشوند. در ساحل منهتن، آلکاترز با چیو، گولد و استریکلند ملاقات میکند.
کلنل بارکلی به آلکاترز خبر میدهد که وزارت دفاع آمریکا تصمیم گرفته تا بدون در نظر گرفتن آسیبهای غولآسای این کار، یک حمله تاکتیکی هستهای علیه منهتن به عمل آورد. بارکلی به آلکاترز هشدار میدهد که اگر وی نتواند راهکار بهتری پیدا کند، با وجود عواقب خطرناک فروپاشی هستهای این حمله، احتمالاً حمله هستهای علیه منهتن اجرا خواهد شد. یک ساختمان مخروطی غولآسای فضایی در پارک مرکزی پدیدار گشته و بخش اعظمی از این پارک را به آسمانها میبرد. با استفاده از کمکهای جانبی از سوی گولد، استریکلند و بارکلی، آلکاترز موفق میشود تا به بخش مرکزی پارک که در هوا قرار داشت حمله نموده، و خود را به ساختمان فضایی مرکزی حاضر در آنجا برساند. آلکاترز وارد این ساختمان میشود، و لباس نانو او که مجهز به ارتقاء Tunguska Iteration میباشد، هدف سلاح بیولوژیکی حاضر در این ساختمان را تغییر داده تا علیه سفها استفاده شود و به واسطه آن تمام سفهای موجود در نیویورک را از پای در میآورد. آلکاترز، در حالی که بیهوش است، با پرافت (که تمام خاطرات، تجارب و شخصیتش در لباس ذخیره شده بودند) ارتباط برقرار میکند. پرافت به او میگوید با وجود آن که مأموریت نیویورک موفقیتآمیز بوده، هنوز کار آنها پایان نیافته است، زیرا حضور سفها مختص به نیویورک یا جزایر لینگشان (مکانی که داستان بازی Crysis در آن جریان داشت) نبوده و آنها سازههای باستانیی در سراسر دنیا دارند. لباس نانو پیش از آن که دوباره راهاندازی شود، اعلام میکند که «تلفیق کامل شد»، بدین معنی که حال خاطرات پرافت با آلکاترز «ادغام» یافتهاند. پس از بیدار شدن، آلکاترز پیامی از سوی کارل ارنست رش (Karl Ernst Rasch)، دیگر بنیانگذاری شرکت Hargreave-Rasch دریافت نموده، که نام آلکاترز را از او میپرسد. آلکاترز که در حال بیرون آمدن از دهانه ایجاد شده در زمین میباشد، برای اولین بار در طول داستانی بازی Crysis 2 سخن گفته و پاسخ میدهد: «به من میگویند پرافت.» و بدین صورت داستان بازی Crysis 2 نیز به اتمام میرسد.
داستان بازی Crysis 3
پس از وقایع داستان بازی Crysis 2 حال شخصیت پرافت که در لباس نانو او ذخیره شده بود، با بدن آلکاترز ادغام شده و کنترل بدن او را در اختیار گرفته است. پرافت به سایکو و تیمی از سربازان حرفهای دارای لباس نانو میپیوندد. وی با استفاده از دانشی که طی اتفاقات داستان بازی Crysis و دورانی که در جزیره لینگشان سپری کرده بود، از وجود «سیف آلفا» آگاه شده و همراه با تیم جدیدش، برای یافتن این موجود به سراسر دنیا سفر میکند. اعضای این تیم یکی پس از دیگری نسبت به یافتن سیف آلفا ناامید شده و علاقه خود نسبت به جستجو را از دست میدهند، تا آن که پرافت و سایکو سیف آلفا را در سیبری در کشور روسیه پیدا میکنند، هرچند CELL به وسیله K-Volts آنها را از کار میاندازد. CELL که حال به دنبال تسخیر دنیا و تکنولوژی است، به تمام سربازان دارای لباس نانو خیانت نموده، و به زور لباسهای نانو را از پوست آنان جدا میکند تا به تکنولوژی گم شده موجودات فضایی دست یابد. تمام افرادی که در پروژه لباسهای نانو دست داشتند یا توسط CELL استخدام شده و یا به زور دستگیر شدهاند، که دانشمندانی مثل نیتن گولد و کلیر فونتانلی (Claire Fontanelli) نیز شامل این افراد میباشند. از آنجایی که CELL دیگر سربازان دارای لباس نانو بیشتری ندارد که پوست آنها را جدا نموده تا به تکنولوژی فضایی موجود در لباسشان دست یابد، درخواست میکند تا پرافت به آن تسهیلات منتقل شود. با قرار دادن پرافت درون یک دستگاه دارای شوکهای EMP قدرتمند (جهت آرام نگه داشتن او)، CELL وی را به گنبد نانو (Nanodome) موجود در نیویورک انتقال میدهد.
هرچند، کارل ارنست رش از نیت فاسد CELL خبردار شده و از پست خودش به عنوان مدیرعامل شرکت تکنولوژیهای زیستی Hargreave-Rasch استعفا میدهد، و تمام تحقیقات انجام شده توسط او و هارگریو در مورد تکنولوژی سف را پاک میکند تا جلوی دستیابی CELL به آنها را بگیرد. وی همچنین به صورت مخفیانه ویدئویی از مکان فعلی پرافت منتشر نموده و وضعیت تکامل سفها پس از حمله نیویورک را شرح میدهد. در ادامه او از گروه مقاومت میخواهد تا پرافت را آزاد کنند زیرا وی تنها کسی بوده که میتواند جلوی اهداف فاسد CELL را بگیرد، و در انتها خود ارنست رش نیز به گروه مقاومت میپیوندد. اعضای مقاومت، از جمله سربازان سابق دارای لباس نانو یعنی سایکو، لیزی دین و بندیت موفق میشوند تا پرافت را از دستگاه انتقال دهنده وی که در بندر گنبد نانو نیویورک پهلو گرفته بود، آزاد کنند.
سایکو توضیح میدهد که در غیبت ۲۰ ساله پرافت، CELL با استفاده از تکنولوژی سف به تولید انرژی نامحدود و رایگان پرداخته است. نهایتاً، آنها به قدرت انحصار در تأمین انرژی رسیدند و با استفاده از آن همه را بدهکار خود کردند. افرادی که نمیتوانستند بدهی خود را پرداخت کنند، به «کمپ داوطلبان» ارسال شدند. در پاسخ به این اتفاق، گروه مقاومت (تشکیل شده از شهروندان مخالف CELL) به وجود آمد. این گروه نهایتاً سایکو را از آزمایشگاه پوستزنی آزاد نموده و سایکو نیز به آنها پیوست. تارا استریکلند که در داستان بازی Crysis 2 شاهد حضور پر رنگ وی بودیم نیز به عنوان یک سناتور، به صورت سیاسی به گروه مقاومت کمک میکند. هرچند، به دلیل تسلط بالای CELL بر دنیای سیاست، کار زیادی از دستان استریکلند برنمیآید. منبع ژنراتور نیروی CELL برای تمام دنیا، که سیستم X نامیده میشود (System X)، نیز درون محوطه متروکه و بسته نیویورک قرار دارد، که حال با رشد طبیعیت طی این سالها تبدیل به یک جنگل شده است. سایکو میخواهد تا با نابودی سیستم X، دنیا را از دست CELL نجات دهد. پرافت، با وجود آن که در مورد تصاویری که از آینده در رابطه با نابودی دنیا توسط سف آلفا دیده نگران میباشد، با سایکو در مورد نابودی سیستم X هم عقیده است.
سایکو و پرافت به مبارزه با نیروهای CELL و Ceph Stalkersها ادامه داده و راه خود را به داخل گنبد باز میکنند. آنها خود را به مقر گروه مقاومت میرسانند و در آنجا با کارل ارنست رش و کلیر فونتانلی، فرمانده گروه مقاومت، ملاقات مینمایند. رش تلاش میکند تا کلیر را قانع نماید که پرافت همان شخصی است که مقاومت برای شکست دادن CELL به آن نیاز دارد. با وجود تأیید این سخنان توسط سایکو، که به نظر میرسد کلیر رابطه ویژهای با او داشته باشد، کلیر ظاهراً به دلیل اصلاحات بسیار صورت گرفته روی پرافت، تلفیق مواد ژنتیکی سف با بدن او و ترکیب عمیق او با لباسش، نسبت به پرافت بدبین میباشد. وی نهایتاً با اکراه، موافقت خود نسبت به این موضوع را اعلام میکند.
اولین هدف آنها سیستم دفاعی بیرونی سیستم X است. با وجود توانایی CELL در تولید انرژی و برق نامحدود، آنها تصمیم گرفتهاند تا نیروی ژنراتور خود را با استفاده از یک سد آب تأمین کنند. پرافت فرض میکند دلیل این کار CELL، ترس آنها نسبت به موضوعی در رابطه با سیستم X است. پرافت که همچنان مشغول دیدن تصاویری از آینده است، سد و سپس تسهیلات سیستم X را از کار میاندازد. در اینجا مشخص میشود که سیستم X در واقع همان سف آلفا است. سیستمی که برای کشتن سف آلفا (در صورت لزوم) طراحی شده بود، فعال میگردد اما در دستیابی به این مهم ناموفق مانده و سپس سیستم تخریب خودکار تسهیلات آنجا را منفجر میکند. سف آلفا اشعهای به آسمان شلیک کرده و کرمچالهای به سرزمین مادری سفها یعنی «کهکشان M33» باز میکند. سفها قصد دارند از طریق این کرمچاله نیروی تهاجمی خود را برای تسخیر سیاره بفرستند و هدف اصلی آنها برای زندگی در زمین برای میلیونها سال، دستیابی به این مهم بوده است. ذهنیت جمعی نژاد سف فعال شده و حملهای برنامهریزی شده توسط سفها آغاز میگردد. پرافت تصمیم میگیرد تا سف آلفا را کشته و یکبار برای همیشه این خطر را از بین ببرد.
پرافت متوجه میشود که برای شکست دادن سف، باید تواناییهای دیگر لباس خود را باز کند. سایکو و پرافت به آزمایشگاه پوستزنی رفته تا با استفاده از «گهواره» (صندلی مخصوص کندن لباس نانو) تواناییهای لباس پرافت را باز نموده و همچنین متوجه شوند که چه کسی مسئول کندن لباس سایکو بوده است. در این آزمایشگاه، سایکو و پرافت وضعیت اسفناک سربازان سابق لباس نانو که توسط CELL مورد ظلم قرار گرفتهاند را میبینند، و سایکو با استفاده از «گهواره» موانع عصبی که جلوی کنترل ذهن پرافت توسط سف را میگرفتند، از میان برمیدارد. این موضوع همچنین محدودیتهای رباتهای نانو موجود در پرافت را آزاد نموده و اجازه تغییر آنها را میدهد. در عین حال، با وجود دستور اکید کلیر در مخالفت با این موضوع، سایکو نیز به بررسی در پروندههای ثبت شده در رابطه با گذشته خود میپردازد. وی متوجه میشود که در واقع این کلیر بوده که به دستور CELL، سایکو و دیگر سربازان نانو را پوستزنی کرده است. سایکو که از این موضوع شدیداً ناراحت شده، و تلاشهای کلیر و پرافت برای آرام کردن او را نادیده میگیرد. کلیر ملتمسانه میگوید که سایکو دلیل پیوستن او به گروه مقاومت بوده و آنکه در آن زمان هیچ گزینه دیگری نداشته است. پرافت نیز میگوید که گزینه دیگری نداشته و مجبور بوده در زمان سانحه لینگشان صرفاً مواردی که لازم بود سایکو میدانست را به او بگوید. سایکو این دلیل را قبول نکرده و میگوید که هر کسی حق انتخابی دارد. وی پلاکهای نومد، ازتک و جستر را به پرافت داده و آنجا را ترک میکند.
پرافت متوجه میشود از آنجا که سف آلفا این کرمچاله را ایجاد کرده است، CELL برنامه دارد تا از Archangel (فرشته مقرب)، یک پلتفرم توزیع انرژی ماهوارهای که میتواند از تمام دنیا انرژی جذب کند، به عنوان یک سلاح وابسته به انرژی بهره برده و با استفاده از آن نیویورک و همچنین سف آلفا را از بین ببرد. متأسفانه شلیک این انرژی به سف آلفا، واکنشی زنجیری را به همراه خواهد داشت که کل سیاره را نابود میکند. اگر شرایط به اندازه کافی بد نبود، در سوی دیگر میدان نیروهای سف به گروه مقاومت و کلیر حملهور میشوند. پرافت تمام تلاش خودش را میکند تا آنها را نجات دهد، اما وضعیت چنان خراب است که کلیر به پرافت میگوید تا آنها را رها نماید، زیرا این عمل صرفاً پرافت را کند خواهد کرد. در همین حین سایکو با یک VTOL از راه رسیده و مقاومت را نجات میدهد. آنها به تأسیسات کنترل Archangel رفته و این سلاح را پیش از آن که انرژی زیادی مصرف نموده و واکنش زنجیرهای را ایجاد نماید، خاموش میکنند. رش که از DNA سفها برای افزایش طول عمر خود استفاده کرده بود، در این تأسیسات بهبود مییابد، اما حال تحت کنترل سف قرار گرفته است. وی پرافت را از کار انداخته و تلاش میکند تا همین بلا را سر سایکو بیاورد، اما کلیر جلوی حمله او را میگیرد و سایکو نیز به رش شلیک میکند. رش که از کنترل سف در آمده، از اعضای گروه میخواهد تا فوراً آنجا را ترک نمایند زیرا شاخکهای تحت کنترل سف، در حالی آمادهسازی حمله دیگری هستند. پرافت، سایکو و کلیر آسیب دیده، همگی سوار VTOL شده و در حال گریز از این تأسیسات، درگیر نبرد هوایی شدیدی میگردند، و نهایتاً سقوط میکنند. کلیر که آسیبهایش کاری بوده، توسط سایکو بخشیده شده و سپس جان خود را از دست میدهد. سایکو ابراز تأسف کرده و به پرافت میگوید که حس میکند بخاطر نداشتن یک لباس نانو، ضعیف است. پرافت با سایکو جنگیده و به او میگوید که دلیل موفقیت رش در از کار اندازی پرافت، ارتباط او با لباسش بوده است و صرفاً بخاطر انسانیت سایکو است، که آنها الان زنده هستند. سایکو که حال از نام انسانیش یعنی مایکل استفاده میکند، تصمیم به سلاخی سفها گرفته و با بدست آوردن یک VTOL دیگر، همراه با پرافت به سمت سفها میروند.
مایکل و پرافت با کمک یکدیگر سف آلفا را از پا در آورده، دستگاه کرمچاله را از بین میبرند، هرچند اشعهای که به کرمچاله نیرو میداد، پرافت را به درون فضا میکشد. پرافت که حال در مدار زمین قرار دارد، یک سفینه غولآسا سف، مشابه سفینهای که در جریان داستان بازی Crysis در جزیره لینگشان مشاهده کرده بود، را میبیند که قصد عبور از کرمچاله را دارد. پرافت که لباسش شدیداً آسیب دیده، چیزی نمانده بود که ناامید شود، اما به هر صورت به راه خود ادامه میدهد. با به یاد آوردن قدرت بیاندازه Archangel، پرافت این ماهواره را هک نموده و از انرژی آن برای نابودی سفینه سفها استفاده میکند. این امر موجب از بین رفتن کرمچاله شده و خطر تجاوز موجودات فضایی به زمین از بین میرود. در انفجار به وجود آمده، خرابههای ماهواره به پرافت برخورد کرده و او را به سمت زمین پرتاب میکنند. پرافت در آبهای جزیره لینگشان فرود میآید، جایی که ۲۷ سال پیش طی داستان بازی Crysis برای اولین بار حضور نژاد سف را کشف کردند.
زمانی که پرافت به هوش میآید، وی در خانهای در جزیره لینگشان قرار دارد. در پسزمینه میتوان اخبار را مشاهده کرد که در آن سناتور تارا استریکلند، اعلام میکند که سایر متعلقات شرکت CELL به عنوان بخشی از تلاشهای بهبود جهانی، تسخیر شدهاند. لباس نانو که حال بیش از همیشه حالت همزیستی به خود گرفته است، ظاهر بیرونی خود را تغییر داده تا شبیه به پوست انسان گردد و اینگونه، هنگام نگه داشتن پلاکهای اعضای کشته شده اصلی تیم رپتر توسط پرافت و تفکر به آن که چقدر در راه پیروزی انسانیت خود را فدا کرده است، لباس نانو صورت اصلی پرافت را بازگردانده و اساساً بار دیگر زندگی او به عنوان یک انسان را به وی میبخشد. وی همچنین به این موضوع میاندیشد که چگونه به عنوان یک سرباز، به وی آموخته شده بود که به تجهیزات خود وابسته نباشد و همیشه به خودش اتکا کند، و با وجود آن که اشتباهاتی در این راه انجام داده، این موضوع همچنان بیانگر انسان بودن پرافت است. وی از خانه بیرون آمده و به سمت ساحل میرود، پلاکها را درون آب انداخته و تصمیم میگیرد تا از این به بعد از اسم واقعیش، یعنی لاورنس بارنز، استفاده کند. پرافت از ساحل دور شده و به پشت خانه میرود، سپس ناپدید گشته و جمله معروفش را میگوید: «آنها مرا پرافت خطاب میکردند. من را بخاطر بسپارید.»
در مکانی دیگر، دو مأمور CELL و سه شخص عادی با ترس و لرز در حال فرار در یک راهرو هستند. دشمنی عجیب و ناشناس به آنها حمله نموده و میتوان صداهای عجیبی را نیز شنید. مشخص میشود که آن سه نفر اعضای هیئت مدیره CELL میباشند. دری بدون هیچ نوع حادثه بسته میشود. نیروهای CELL روی خود را برگردانده و مورد اصابت گلوله قرار میگیرند. سه شخص مضطرب پشت سر خود را نگاه کرده و مایکل را میبینند که کنار یک میز نشسته است. مایکل ادعا میکند که وی مدتی را در یکی از بیمارستانهای CELL بستری بوده و حال میخواهد انتقاداتی از آنها داشته باشد. و بدین صورت داستان بازی Crysis 3 نیز به پایان میرسد.
امیدواریم این مقاله از داستان بازی Crysis و دنبالههای آن مورد توجه شما قرار گرفته باشد.
خیلی عالی ممنون
خیلی عالی ، کامل و جامع بود.دسخوش.
[…] (۲) داستان بازی Crysis پیکسل آرتسداستان بازی Crysis پیکسل آرتس […]
ب فهم بازی کمکم کرد.دمت گرم.