داستان بازی Cyberpunk 2077: از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۷۷ (قسمت اول)
بیش از صد سال تاریخچه قبل از فشار دادن دکمه New Game...
مشخصا چیزهای زیادی برای پیدا کردن در شهر Night City بازی Cyberpunk 2077 وجود دارد اما باید دانست که درست مثل برجها و آسمانخراشهای این شهر، پایه و بنیان جهان این بازی نیز مستحکم است. طبق صحبتهای سازندگان، بیش از ۳۰ سال داستان پشت این بازی وجود دارد و این بدین معنی است که اطلاعات زیادی برای کسب کردن وجود دارد. امروز با پیکسل آرتس همراه باشید تا مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077 را باهم بررسی کنیم.
۱۹۸۹-۲۰۱۲: طلوع آیندهی تاریک
علیرغم اینکه روایت بازی در سال ۲۰۷۷ جریان دارد، داستان جهان Cyberpunk از دهه ۸۰ آغاز میشود. بطور دقیق، از سال ۱۹۸۹ است که خط زمانی جهان بازی از دنیای واقعی جدا میشود.
بعد از پایان دوره ریاست جمهوری رونالد رگان، کودتایی مخفی توسط سران FBI، CIA، NSA و DEA رخ میدهد. این چهار قوه در زبان محاورهای با نام “گروه چهار نفره” (The Gang of Four) شناخته شدند. حال این دولت مخفی با فلسفهی اولویت قرار دادن سود نسبت به مردم پیش میرود که در نهایت باعث سقوط ایالات متحده آمریکا میشود.
این ابرقدرت که در حال پیشروی به سمت نابودی است ناگهان درگیر یک “جنگ علیه مواد مخدر و کمونیسم” در آمریکای جنوبی میشود که در حقیقت یک سرقت مخفیانه منابع لیتیوم از کشورهای شیلی و بولیویا است. حال چیزی که این گروه با عموم به اشتراک نگذاشت، مهندسی و پخش کردن یکسری بیماری برای کشتن تولیدکنندگان کوکائین و دیگر مواد مخدر در جهان بود. ابرقدرتهای اروپایی که به نوعی تامینکننده و اسپانسر این باندهای مواد مخدر بودند از این اتفاق خوشحال نشدند. این باعث ایجاد یک درگیری میشود که در نهایت با انفجار یک بمب هستهای در مَنهَتَن توسط کارتل کلمبیا در سال ۱۹۹۳ اوج میگیرد.
تنها یکسال بعد، وقتی مشخص میشود ایالات متحده بازارهای جهانی را برای پولشویی درآمدش از فروش غیرقانونی اسلحه دستکاری میکرد، جهان یک سقوط اقتصادی با مقیاسی بزرگ را تجربه میکند. تا اواخر دهه ۹۰، جنگ و درگیریهای فراوان درکنار چندین پاندمی و حوادث طبیعی که شامل یک زلزله بزرگ که ۳۰ درصد شهر لس آنجلس را به زیر آب برد میشد، باعث شد این کشور در به هم ریختگی کامل قرار بگیرد. از هر چهار نفر یک نفر بیخانمان بود و بیشتر شهرها متروکه شدند که باعث افزایش جوامعی با زندگی مهاجرتی با نام Nomadها شد. چندین ایالت مثل کالیفرنیا و تگزاس، تبدیل به “ایالتهای آزاد” شدند در حالی که در کل کشور حکومت نظامی بهپا شده است.
سایر مناطق جهان تا پایان قرن ۲۰ وضعیت نسبتا بهتری داشتند. چندین کشور آسیایی بطور دقیق چین، کره و ژاپن در کنار اتحادیهی اروپا (که در جهان این بازی اروپای متحد) نامیده شده بود توانستند وضعیت باثباتی را حفظ کنند که باعث شد واحد پول Eurodollar (که در بازی به آن eddie نیز میگوییم) رشد فراوانی داشت و تبدیل به با ارزشترین واحد پول جهان شد. آمریکای جنوبی از فعالیتهای استعماری شکستخوردهی ایالات متحده تا حد مناسبی احیا و دولت روسیه نیز بطور کامل سلطنتطلب شد. در نهایت بیماری و کمبود غذا تمام کرهی خاکی را فرا گرفت و اکثر مناطق خاورمیانه تبدیل به یک دشت رادیواکتیو و جنگ زده شد.
صد البته، هیچکس بهتر از شرکت های بزرگ بینالمللی بعد از فاجعههای جهانی دوباره به پای خود نمیایستد. در حالی که دولتهای بزرگ و کوچک در معرض نابودی بودند، بسیاری از مردم چارهای جز کمک خواستن از ابرشرکتها نداشتند. این شرکتها با کمال میل در ازای قدرت و تاثیر بیشتر بر جهان، به این افراد کمک میکردند. تا رسیدن به اوایل دهه ۲۰۰۰، شرکتهای بزرگ در مقیاس ملل جهان اول مشغول کار بودند و به اندازه (و شاید حتی بیشتر از) دولتهای جهان بر کشور و منابع کنترل داشتند. قدرتمندترین شرکتها، کنگرهی انرژی یعنی PetroChem و رقیب روسیشان SovOil، شرکت مهندسی زیستی یعنی BioTechnica، تولیدی سلاح MiliTech و صدالبته، Arasaka که “تقریبا در همه چیز دست داشت”، بودند.
البته این بدین معنی نیست که این دوره کاملا دورهی بدی بود. ملل آفریکای مرکزی متحد شده و یک برنامهی فضایی موفقیتآمیز را پیادهسازی کردند. با اینکار، این افراد توانستند قویترین دستیابی را به مدار زمین داشته باشند. همچنین یک سوخت تجدیدپذیر جدید بهنام COOH2 توسعه یافت ( البته این نام شیمیایی واقعی این سوخت نبوده و یک نام ساختگی توسط تیم تجاری BioTechnica است) و در طی چند سال جایگزین سوختهای فسیلی و گازولین شد. علیرغم اینکه تعداد سربازان زخمی بازگشته از جنگ با آفریقای جنوبی بسیار زیاد بود، این باعث شد نوآوریهای بسیار زیادی در ساخت اجزای مصنوعی بدن انجام شود که درنتیجه منجر به توسعهی Cyberware و همهگیر شدن آن تا دهه ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰ شد.
با این حال، در کنار اجزای بدن سایبری، جنگهای سایبری، جرمهای سایبری و تعداد زیاد دیگری اتفاق ناخوشایند نیز همهگیر شدند. در جهانی که غذاهایی مانند غذای سگ تبدیل به مصرف غذایی اصلی مردم شده است، تعجببرانگیز نیست که بسیاری چه برای پر کردن شکم خود یا پرداختن به کارهای فاسد به زندگی پرمخاطره و بیپروا پناه بردند. این سبک از زندگی سریعا جامعه را فرا گرفت. این افراد که زندگی سایبری نیز آنها را فرا گرفته بود بعد از مدتی توسط عامهی مردم با نام Edgerunner یا Cyberpunk شناخته شدند.
در طول این مسیر و اتفاقات، Night City توانست به یکی از تنها شهرهایی تبدیل شود که توانست بعد از سقوط اقتصاد جهانی و سایر حوادث، دوام بیاورد و به ثباتی نسبی برسد البته این بدین معنی نیست که این شهر حوادث خاص خود را نداشت. این شهر تاریخچهی غنی و پرباری در مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077 دارد. Night City در ابتدا در سال ۱۹۹۴ با نام Coronado City تاسیس شد و بعد از به قتل رسیدن معمار این شهر یعنی Richard Night توسط شرکتهای بزرگ یا مافیا (مشخص نیست کدامیک این شخص را به قتل رساندند)، Coronado City هیچ ثبات و وضعیت مناسبی را تا اوایل دهه ۲۰۱۰ تجربه نکرد. بعد از چندین سال جنگ در خیابانها بین شرکتها و مافیا، در نهایت سندیکاهای اجرام سازمان یافته شکست را پذیرفتند. علیرغم اینکه هنوز هم این شهر و مخصوصا برخی محلههای آن مثل Pacifica که هیچوقت نتوانست بازیابی شود، محل خطرناکی بودند، حس و حال کلی این محل بیشتر مشابه یک شهر شد و از آن حالت میدان نبرد در آمد. حداقل برای چند سال…
هشدار: از این نقطه به بعد متن حاوی اسپویل در رابطه با داستان بازی Cyberpunk 2077 است. این بخشها هنوز هم بر مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077 تمرکز دارند اما اطلاعاتی از برخی مراحل بازی در آنها فاش میشود.
۲۰۱۳: برنامهی Soulkiller
در سال ۲۰۱۳، یک ستارهی راک و سایبرپانک واقعی بهنام Johnny Silverhand که خود از سربازان جنگهای دهه ۹۰ بود در حال خروج از یکی از کنسرتهای خود با معشوقهاش Alt بود که توسط یک گروه ضربت شرکتی مورد حمله قرار میگیرند. Johnny به شدت زخمی شده و در حال مرگ رها میشود در حالی که Alt را به مقر Arasaka بردند. اینجاست که مشخص میشود این روسای این شرکت یعنی Saburo Araska و پسرش به بزرگترین شرکت بینالمللی بودن راضی نیستند و هدف دارند بر کل جهان سلطه پیدا کنند. همچنین Johnny نیز خبر نداشت معشوقهاش Alt یک Netrunner (هکر) بسیار ماهر بوده که یک ویروس یا برنامهی فوق پیشرفته و افسانهای بهنام Soulkiller را طراحی کرده است.
Soulkiller در ابتدا قرار بود برای انتقال ذهن یک فرد به بدنی دیگر استفاده شود اما درنهایت از آن به عنوان سلاح استفاده شد. نه تنها با استفاده از این برنامه مغز یک فرد را خالی از ذهن و ضمیر میکردند، بلکه ذهن افراد را بطور دیجیتالی ذخیره یا بطوری زندانی نیز میکردند. این یکی از فجیعترین و بیرحمانهترین نوآوریهای دورهی مدرن و همچنین کلید دستیابی به جاودانگی بود. البته Arasaka با گروگانگیری Alt هدفش مورد اول بود.
در همین حال، Silverhand زنده مانده و یک تیم نجات تشکیل میدهد و یک شورش و اعتراض بیرون Arasaka راه میاندازد تا راهی برای ورود پیدا کند درحالی که Alt تغییراتی در برنامهی Soulkiller انجام میدهد تا بتواند فرار کند اما این دو نقشه در بدترین حالت ممکن باهم تداخل ایجاد میکنند.
Johnny و افرادش با ایجاد انفجار و خونریزی وارد Arasaka شده و با نابود کردن کامپیوتر اصلی، بطور ناخواسته راه Alt برای بازگشت به دنیای واقعی را میبندند و گمان میکنند Alt جان خود را از دست داده و از محل خارج میشوند، درحالی که ذهن و ضمیر او در Cyberspace گیر افتاده است.
۲۰۲۱: جنگ چهارم بین شرکتها
همانطور که عنوان اشاره میکند، سه جنگ قبل از این جنگ نیز بین شرکتهای رقیب وجود داشته است و تا حدی در این مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077 به آن اشاره کردیم. وقتی یک شرکت به اندازه یک کشور کوچک تولید ناخالص و قدرت نظامی داشته باشد، نبرد برای سلطه بر بازار قطعا ناخوشایند و خشونتآمیز خواهد شد. البته تمامی جنگها و درگیریهای پیشین در مقابل جنگ چهارم مانند مبارزه خیابانی بهنظر میآیند.
اتفاقات بسیاری در طول جنگ چهارم افتاد و جهان بیشتر از رکود دهه ۹۰ تغییر کرد.
البته شروع این جنگ به نسبت آرام بود اما زمانی که دو شرکت رقیب تصمیم گرفتند هرکدام یکی از بزرگترین شرکتهای نظامی شخصی یعنی Arasaka و MiliTech را استخدام کنند، اوضاع بهسرعت اوج گرفت. دو شرکت Arasaka و MiliTech مدتها بود دنبال بهانهای برای درگیری با یکدیگر بودند و این اتفاق بهترین بهانه بود.
چیزی نگذشت که کل زمین درگیر جنگ شدند و اکثر کشورها وضعیت نامناسبی داشتند. تقریبا تمامی مبادلات و ارسالات جهانی متوقف شدند و جوامعی که روی مدار زمین زندگی میکردند برای دوری از درگیری اعلام استقلال کردند البته اینکار را با پرت کردن سنگهای چندین تنی به زمین انجام دادند. همچنین بعد از به قتل رسیدن Rache Bartmoss، هکر معروف توسط Arasaka، ویروسی توسط این هکر بعد از مرگش پخش شد که ۸۰ درصد شبکه جهانی اینترنت را محو کرد و این د باعث فلج شدن بسیاری از دولتها و شرکتها شد.
۲۰۲۳: سقوط Night City
Night City تبدیل به محل اصلی وقوع جنگ تا پایان آن شد. به عنوان یک شهر آزاد در یک ایالت آزاد، هم MiliTech و هم Arasaka مقرهای بزرگی در شهر بهپا کرده بودند و از آنجایی که یک دولت ملی برای کنترل آنها وجود نداشت، شهر همواره شاهد مبارزه و درگیری این دو شرکت بود. در نهایت در ماه آگوست سال ۲۰۲۳، با انفجار یک بمب هستهای کوچک در مقر اصلی Arasaka، این درگیری به اتمام رسید.
جزئیات اتفاقاتی که در نهایت به این انفجار ختم شد تا حدی ابهام دارند و هیچوقت بطور رسمی مشخص نشد که چه کسی این بمب را منفجر کرد. دو تئوری اصلی در بین مردم رواج داشت که یکی از آنها خونخواری بیش از اندازه MiliTech باعث انفجار بمب شد و در تئوری دوم به این اشاره میشود که Arasaka برای حفظ اسرار شرکت مجبور شدند مقر خود را منفجر کنند. البته همانطور که انتظار میرود، اتفاقی که واقعا رخ داد پیچیدهتر از این حرفها است.
علیرغم اینکه دولت آمریکا به طور رسمی بعد از انفجار بمب، MiliTech را تبدیل به یک سازمان ملی نکرد، در حقیقت نیروهای دولتی قبل از آن رخداد با این شرکت نظامی همکاری داشتند. طبق شواهد، Arasaka توانست ذهن دیجیتالی Alt را زندانی کرده و از آن برای ساخت یک نسخهی جدید Soulkiller استفاده کند و این مسئله نه برای دولت و نه برای MiliTech قابل قبول بود. اینجا بود که یک تیم ماموریت سیاه متشکل از مزدور معروف Morgan Blackhand، مزدوری دیگر با نام Rouge، خبرنگاری بهنام Thompson، یک هکر (Netrunner) با نام Spider و صدالبته Johnny Silverhand برای آزادی Alt، نابودی Soulkiller و انفجار یک بمب هستهای در انبار Arasaka به محل ارسال شدند.
همانطور که حدس زدید اوضاع آنطور که باید پیش نرفت. علیرغم اینکه تیم Johnny توانستند وارد ساختمان و آزمایشگاه Soulkiller شوند، با آمدن سرباز موردعلاقه Arasaka یعنی Adam Smasher همه چیز تغییر کرد. Smasher بعد از رسیدن به آزمایشگاه Johnny را به ضرب گلوله به قتل رساند و اینجا بود که Spider تلاش کرد مغز Johnny را بوسیله یک سری ابزار که Alt به او داده بود دانلود کند. ما احتمال میدهیم این همان چیپی باشد که در داستان بازی در مغز V قرار دارد. تیم توانست Soulkiller را نابود کند اما باری دیگر Alt نجات داده نشد و در یک شبکه درحال سقوط زندانی ماند.
دروغ بزرگ این بود که Arasaka مرکز خود را منفجر کرد تا MiliTech به دفتر اصلی آنها دسترسی پیدا نکند
مشخص نیست بعد از انفجار بمب چه کسی جز Thompson، Rouge و Spider زنده ماند ( البتهAdam Smasher بصورت روباتیک در بازی حضور دارد) ولی طبق گزارشات Kei Arasaka (پسر موردعلاقه Saburo و مدیرعامل شرکت) کشته شد. همچنین هنوز اطلاعاتی از دلیل انفجار بمب قبل از رسیدن به انبار وجود ندارد.
انفجار برای نابودی شهر کافی نبود اما هزاران نفر با فرو ریختن برجهای Arasaka و نابودی مرکز شهر کشته شدند. بعد از این رخداد، MiliTech که توسط دولت آمریکا پشتیبانی میشد با نیرویی وارد شد که Arasaka توانایی مقابله با آن را نداشت و دولت ژاپن مدتی بعد توانست Arasaka را قانع کند که تمامی عملیاتهای خود را متوقف کند. در نهایت با کمک تهدیدهایی از سوی آمریکا و MiliTech مبنی بر نابودی مقر Arasaka در توکیو، این شرکت از انجام هرگونه عملیات و اعمال تجاری در آمریکای شمالی منع شد.
۲۰۲۴-۲۰۷۰: بازسازی و اتحاد مجدد
این دوره آخرین دورهی مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077 است. درست مانند دورههای نمادین اجتماعی آمریکا مثل تابستان عشق و رکود بزرگ، سالهای پس از انفجار جنگ چهارم شرکتها با نام “دورهی قرمز” شناخته شد. دلیل این نامگذاری ترکیبی از خرابههای شهر و وضعیت رادیواکتیوی اتمسفر بود که باعث شد آسمان برای یک دهه به رنگ قرمز در بیاید.
جنگ چهارم تقریبا تمامی هنجارهای فرهنگی که از دهه ۸۰ تاکنون بوجود آمده بودند را نابود کرد. قدرت جهانی از دست شرکتها درآمد و باری دیگر به دولتها بازگشت و قوانین جدیدی برای کنترل و عدم تخلف شرکتها تصویب شد. درنهایت این بدین معنی بود که شرکتها باید در انجام اعمال غیرقانونیشان مخفیانهتر عمل کنند اما همین قدم تا حد زیادی کنترلی که قبلا داشتند را از آنها گرفت.
ابرشرکتهای مدرن باید از این به بعد با دولت محلی معاملههایی بکند
با نابود شدن بسیاری از زیرساختهای صنعتی و تجاری، جهان وارد یک رکود تکنولوژی-محور شد. درحالی که کشورها مشغول بازسازی بودند، تولید و توسعهی Cyberware و بسیاری از تکنولوژیها تا ۳۰ سال به سطحی که در سال ۲۰۲۰ بود نرسید. این وضعیت درصورت وجود شبکه اینترنت میتوانست بهتر شود اما بعد از ویروس DataKrash که توسط Rache Bartmoss در شبکه پخش شد، آن مکان پر از هوشمصنوعیهای سرکش و ویروسهای خودآگاه شد که درنهایت باعث تبدیل شدن این مکان به یک بیابان دیجیتالی شد. با گذشت زمان، شبکه اینترنت بوسیله یکسری مسیر و مراکز محلی، دولتی و یا شرکتی بازسازی شد ( البته در مقایسی بسیار کوچکتر از آن چیزی که قبلا بود ) و به همین دلیل، یک سازمان امنیت سایبری بهنام Netwatch سیستمی بهنام Blackwall را توسعه داد که به عنوان یک دیوار دیجیتالی بین بقایای شبکهی قبلی و کلیت شبکهی جدید عمل میکرد.
در همین وضعیت، Night City و چندین شهر دیگر که در طول رکود اول و اصلی خالی شده بودند بازسازی را شروع کردند. این روند بوسیله کمکهای Nomadها و خیرخواهی شرکتها (کمک کردن در بازسازی بهترین راه برای شرکتها بود تا اعتماد از دست رفته خود در بین مردم را پس بگیرند) سرعت بالاتری گرفت. “ایالات متحدهی جدید” یا همان NUSA که در حقیقت سواحل شرقی و چند ایالت داخلی بودند هیچ کمک چشمگیری در این روند نکرد و تنها سعی داشت ایالتهای آزاد و مستقل را به اتحادیه بازگرداند. در حقیقت این ایالتهای مستقل از دولت اکثر مناطق مرکزی و غربی آمریکای شمالی را دربر میگرفتند و ایالات متحدهی جدید به نسبت کوچکتر بود.
این تلاشهای دولت NUSA برای اتحاد مجدد با ایالتها درنهایت تا حدی اوج گرفت که این دولت در سال ۲۰۶۹ علیه ایالتهای مستقل اعلام جنگ کرد. در حالی که کالیفرنیای جنوبی به دولت بازگشت ایالتهای شمالی به کمک یک متحد خاص یعنی Arasaka مستقل ماندند و Night City در بین این مخمصه قرار داشت.
این غول امنیت (Arasaka) بهطور مخفیانه در حال کمکرسانی به بسیاری از ایالتهای آزاد بود و زمانی که بطور مستقیم و آشکار اینکار را آغاز کرد، دولت بلافاصله عقب کشید. ایالات متحده میدانست که قدرت یک جنگ بزرگ و یا بحرانی جدید را ندارند و در نتیجه، در سال ۲۰۷۰، یک پیمان بین ایالتهای آزاد و NUSA امضا شد و Night City به عنوان یک شهر آزاد بینالمللی شناخته شد که از قوانین ایالات متحدهی جدید و ایالتهای آزاد کالیفرنیای شمالی معاف بود. این باعث شد ابرشرکتهای جهان بسیار خوشنود شوند و Arasaka بلافاصله مقر جدید آمریکای خود را بر خرابهی مقر قبلی خود ساخت.
این بود مقدمه داستان بازی Cyberpunk 2077. بطور خلاصه، Night City باری دیگر تبدیل به مکانی مناسب برای طمع شرکتها و جرمهای خشونتآمیز شد. نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
درود بر شما..
بسیار عالی و جامع بود..
درک دنیای بازی رو در بهترین حالت ممکن توضیح دادید..