سری بازیهای Tekken از جمله عناوینی بوده که اکثر بازیبازان قدیمی ایرانی با آنها آشنایی دارند. مبارزات سریع و نفسگیر در محیطی سهبعدی، شخصیتهای زیبا و پر ابهت ژاپنی و ساعتها کلکل و کُری خواندن با دوستان و فامیل، بخش بزرگی از کودکی و نوجوانی قشر قابل توجهای از بازیکنان قدیمیتر این مجموعه را به خود اختصاص داده است. اما موضوعی که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم، شاید کمتر مورد توجه بازیکنان قرار گرفته و آن نیز داستان بازی Tekken میباشد. سری بازیهای Tekken در کنار سرگرمی و لذت بخش بودن، داستانهای جالبی نیز به مخاطبین خود ارائه میدهند. از این رو تصمیم گرفتیم تا در این مطلب نگاهی به داستان سری بازیهای Tekken داشته باشیم و شما را با بعضی شخصیتها و وقایع جذاب آن آشنا کنیم. در ادامه با ما در پیکسل آرتس همراه باشید.
پیش از آغاز بررسی داستان سری بازیهای Tekken، لازم است بگوییم که با وجود آن که هر نسخه از این مجموعه داستان مخصوص خود را دارد، روایت مرکزی این سری پیرامون شخصیتهای خانواده میشیما (Mishima) در جریان است.
داستان سری بازیهای Tekken
داستان بازی Tekken
پایان تورنمنت جهانی هنرهای رزمی نزدیک است. تورنمنتی که در آن هر شخصی که موفق شود در مرحله نهایی رقابت، شخصیت هیهاچی میشیما (Heihachi Mishima) را شکست دهد، جایزه نقدی قابل توجهای را از آن خود خواهد کرد. اسپانسر این مسابقات گروه مالی غولآسای Mishima Zaibatsu میباشد. ۸ نفر از مبارزان موفق شدهاند تا در مسابقات انتخابی این تورنمنت که تا سر حد مرگ و در سراسر دنیا برگزار شده، پیروز بیرون آیند. برنده این رقابت همچنین لقب معروف The King of the Iron Fist (پادشاه مشت آهنین) را نیز بدست میآورد. تنها یک نفر فرصت آن را داشته تا هیهاچی میشیما رو شکست دهد و پول و شهرت را از آن خود کند.
کازویا میشیما (Kazuya Mishima) شخصیت اصلی در داستان بازی Tekken میباشد. وی که پسر بیولوژیکی هیهاچی است، در سن ۵ سالگی توسط پدر ظالمش به درون دره پرتاب شد. هیهاچی که باور داشت پسرش ضعیفتر از آن است که بتواند شرکت خوشهای او را به ارث ببرد، عقیده داشت که اگر پسرش قوی باشد، میتواند از این سقوط جان سالم به در ببرد و دوباره از آن پرتگاه بالا بیاید. کازویا به سختی از آن سقوط جان سالم به در میبرد اما زخمی بزرگ و همیشگی روی سینهاش به یادگار از این اتفاق به جا ماند. وی بخاطر تنفر از پدرش وارد این تورنمنت شده تا انتقامش را از او بگیرد.
داستان بازی Tekken 2
مبارزات زیادی در اولین تورنمنت The King of the Iron Fist رخ دادند، اما تنها یک مبارز پیروز نهایی نبرد بود و حق به چالش کشیدن هیهاچی برای کسب لقب «پادشاه مشت آهنین» را بدست آورد. این مبارز کسی نبود جزء کازویا میشیما، پسر خشن و بیاحساس هیهاچی. کازویا همراه با زخم غولآسای که بخاطر کارهای پدرش روی سینه او ایجاد شده بود، وارد میدان نبرد شد. کازویا در همان مکانی که هیهاچی آخرین بار در سن ۵ سالگی او را از پای در آورده و درون پرتگاه انداخت، مبارزه شدیدی را با پدرش آغاز نمود.
پس از نبردی طاقتفرسا که ساعتها به طول انجامید، کازویا با استفاده از قدرتی که توسط موجودی فراطبیعی به نام Devil (شیطان) به او داده شده بود، پیروز میدان گشت. در حالی که بدن شکسته شده هیهاچی روی زمین افتاده بود، کازویا زانو زده و پدرش را در آغوش خود گرفته و بلند کرد. کازویا در حالی که هیهاچی را در دستانش داشت به آرامی به سمت همان پرتگاهی که پدرش در دوران کودکی او را از آنجا پایین انداخته بود رفت. پس از رسیدن به لبه پرتگاه کازویا به اعماق آن نگاه کرده و با رها نمودن بدن پدرش، او را درون پرتگاه انداخت. با سقوط بدن بیجان هیهاچی، لبخند براقی روی صورت کازویا نشست. هرچند داستان بازی Tekken 2 در اینجا به پایان نمیرسد.
در این بخش، داستان بازی Tekken 2 کمی در زمان پیشروی کرده و ۲ سال از نبرد هیهاچی و کازویا گذشته است. شرکت Mishima Zaibatsu حال زیر نظر رهبری کازویا بیش از پیش قدرتمند شده و ریشههایش تمام نقاط دنیا را در بر گرفتهاند. مدتی کوتاه پس از مرگ ظاهری پدرش، کازویا نیز درون سایهها ناپدید میشود. هرچند، شایعات نیمه تاریک و قدرت بیحد و اندازه او به آرامی در سراسر دنیا پخش میگردند. مدتی بعد پیامی از سوی قلعه Mishima Zaibatsu به خبرگزاریهای تمام دنیا ارسال شده و دومین تورنمنت را به صورت رسمی معرفی کرد. تورنمنتی که جایزه آن صد برابر تورنمنت قبلی است.
همانند پسرش، هیهاچی نیز به لطف سرسختی فراطبیعی خود از سقوطش درون پرتگاه جان سالم به در برد. وی به کوهستان پناه برده تا در آنجا با انجام مدیتیشن، بار دیگر عطش مبارزه و تواناییهای خود را زنده کرده و بهبود ببخشد. هیهاچی وارد تورنمنت دوم The King of the Iron Fist شده تا شرکت خود را از کازویا پس گرفته، و همچنین یکبار برای همیشه از شر فرزندش خلاص شود.
داستان بازی Tekken 3
در حالی که تورنمنت دوم The King of the Iron Fist رو به اتمام است، جون کازاما (Jun Kazama) متوجه این موضوع شگفتانگیز شده که قدرت فراطبیعی کازویا میشیما از شیطان نشأت گرفته است. با این وجود وی نمیتواند احساسات خود را کنترل نموده و قدرتی جادویی و غیرقابل کنترل توسط او، جون را جذب کازویا میکند. چندین روز بعد، آخرین مبارز برای روبرویی با کازویا، که برنامهریز و همه کاره دومین تورنمنت The King of the Iron Fist است، پدیدار میشود. در نبردی مشابه با اولین تورنمنت The King of the Iron Fist، بار دیگر پدر و پسر در مبارزهای خونین با یکدیگر گلاویز میشوند. نهایتاً هیهاچی میشیما، با وجود آسیب دیدنش، پیروز میدان شده تا کنترل شرکت غولآسای Mishima Zaibatsu را در دست بگیرد. وی که از حضور شیطان بیاطلاع بود، بدن بیجان کازویا را درون یک آتشفشان میاندازد.
در حالی که بدن کازویا در حال آتش گرفتن است، شیطان روبروی جون کازاما حامله پدیدار گشته و پیشنهاد میدهد تا درون زندگی تازهای که در شکم جون در حال شکلگیری است، ساکن شود. در تلاشی مستأصلانه برای تضمین آینده فرزندش، جون شیطان را شکست داده و به سرزمین متروک یاکوشیما پناه میبرد تا در آنجا بتواند پسر کازویا میشیما، یعنی جین کازاما (Jin Kazama) را به تنهایی بزرگ کند.
در ادامه داستان بازی Tekken 3 ما پیش هیهاچی بازمیگردیم. وی که حالا موفق شده تا شرکت خود را پس بگیرد، هدفی بزرگتر برای افزایش قدرتش انتخاب میکند. هیهاچی تصمیم گرفته تا به سفری برای پایان دادن به جنگها و نبردهای دنیا رفته تا بدین طریق بتواند اعتماد رهبران جهان را بدست آورد. با استفاده از ثروت بیاندازهاش، وی Tekken Force را ایجاد میکند. گروهی از مزدوران که برای پایان دادن مؤثر به جنگها استخدام شدهاند. هیهاچی همچنین علاقه زیادی به سلامت و بقای کشورها پیدا کرده و به آنها کمک میکند تا سیستمهای کشاورزی پیشرفتهای را برای زنده ماندن مردمانشان به وجود آورند. به واسطه تلاشهای هیهاچی به نظر میرسد که دنیا در حال بازپسگیری صلح خود میباشد.
در اینجا ما شاهد پیشروی زمانی قابل توجهای در داستان بازی Tekken 3 هستیم. حدوداً ۱۵ سال از وقایع ذکر شده گذشته و جین کازاما حال ۱۵ ساله است.
به دستور هیهاچی، گروه Tekken Force در حال حفاری در یک منطقه باستان شناسی در آمریکای مرکزی هستند، که ناگهان یک نوع جانور زنده مرموز را کشف میکنند. هیهاچی دستور میدهد تا این جانور را بگیرند، اما ارتباط خود با Tekken Force را از دست داده و تنها این پیام رادیویی را دریافت میکند: «… همه آنها مردهاند… Ogre (خدای مبارزه)؟!». پس از رسیدن به منطقه حفاری، هیهاچی با زمینی مملوء از جسد روبرو میشود. هیهاچی از این موضوع بسیار ناراحت شده، اما در عین حال متوجه میشود که قدرت این جانور مرموز میتواند کلید دستیابی به رؤیای دیرین و خفته او برای حکومت به کل دنیا باشد. برای بدست آوردن قدرت مرموز این Ogre و مالکیت بر دنیا، هیهاچی بار دیگر سرنوشت را وسوسه میکند.
طی چند هفته، گم شدنهای مرموزی در سراسر دنیا اتفاق میفتند. افرادی که روحهای قدرتمندی دارند، استادان هنرهای رزمی، و مبارزین دیگر سبکها بدون هیچ نشانهای ناپدید شده و کسی اطلاعی از محل حضورشان ندارد. جون کازاما سریعاً متوجه نیروی تاریکی که در حال نزدیک شدن به او است، میشود. وی نمیداند که این نیرو دقیقاً چیست اما حس میکند که او را هدف گرفته است. جون که سرنوشت خود را پذیرفته، همه چیز را در مورد گذشته آشفته خانوادهشان به جین میگوید، تا او را برای روبرویی با روزی که به نظر جون نزدیک است، آماده نماید. وی به جین میگوید که اگر اتفاقی برای او افتاد، پیش پدربزرگش هیهاچی میشیما برود. دیری نمیگذرد که حس جون درست در آب در میآید. در یک شب سرد و طوفانی Ogre به کوهستان آمده و بادی خروشان و ترسناک را با خود به آنجا میآورد. جون به جین میگوید تا از آنجا بگریزد، اما برخلاف خواسته مادرش جین جلوی Ogre ایستاده و در نتیجه شکست خورده و بیهوش میشود.
وقتی جین بهوش میآید، خانه و تمام محیط اطراف آن سوخته و نابود گشتهاند. جین سراسیمه به دنبال مادرش میگردد اما نمیتواند او را پیدا کند. با احترام به خواسته مادرش، جین پیش هیهاچی رفته و التماس میکند تا پدربزرگش به او آموزش دهد تا بتواند انتقام مادرش را بگیرد. هیهاچی پس از شنیدن داستان جین، قانع میشود که Ogre به دنبال روحهای مبارزان قدرتمند میباشد. برای جذب Ogre، هیهاچی تصمیم میگیرد تا سومین تورنمنت The King of the Iron Fist را برگزار نماید.
داستان بازی Tekken 3 چهار سال بعد در تولد ۱۹ سالگی جین کازاما و آغاز سومین تورنمنت The King of the Iron Fist به پایان میرسد.
داستان بازی Tekken 4
دو سال قبل، هیهاچی در گرفتن Ogre ناموفق بود. هرچند وی که حاضر نبود از اهدافش دست بکشد، به محققانش دستور داد تا نمونه خون، پوست و تکههای سُم بجا مانده از Ogre (که در این حالت پدیدار گشتهاش با نام True Ogre شناخته میشود) را جمعآوری نموده تا با استفاده از آنها دست به آزمایش بزنند. هدف هیهاچی ایجاد یک نوع حالت زندگی جدید با ترکیب ژنوم Ogre با ژنوم خودش بود. هرچند آزمایشهای او ناموفق هستند.
پس از آزمایشات بسیار، مهندسان زیستی هیهاچی به این نتیجه میرسند که برای ترکیب موفقیتآمیز کد ژنتیکی Ogre با بدن یک موجود زنده دیگر، به یک ژن اضافی – ژن شیطان (Devil Gene) – نیاز است. هیهاچی متوجه شد که ژنوم او دارای ژن شیطان نیست، اما شخص دیگری را میشناخت که این ژن را درون بدن خود داشت… جین کازاما.
جین که طی داستان بازی Tekken 4 موفق شد تا در سومین تورنمنت The King of Iron Fist دشمن خود Ogre را از بین ببرد، توسط هیهاچی مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در حالی که چیزی به مردن جین نمانده بود، وی به یک شیطان تبدیل شد. جین شیطانی هیهاچی را زخمی نموده و با پرواز کردن خود را از آن منطقه دور کرد. پس از پایان تورنمنت هیچکس از مکان فعلی جین خبر نداشت و تلاشهای هیهاچی برای یافتن نوهاش نیز بینتیجه بود. هرچند، هیهاچی در این جستجوهای خود عکسی را پیدا کرد که کنجکاوی او را برانگیخت. این عکس ۲۰ ساله نشان دهنده جسدی سوخته بود که همه جای آن میشد بریدگیهای بسیاری را مشاهده کرد. هیهاچی توجه ویژهای به پشت این جسد داشت که به نظر میرسید دارای اعضایی شبیه بالهای کج و له شده باشد.
هیهاچی با این باور که این تصویر متعلق به پسرش کازویا میباشد که خود او ۲۰ سال پیش در طی وقایع داستان بازی Tekken 3 او را درون آتشفشان انداخته بود، تمام منابعش را روی یافتن آن جسد متمرکز کرد. این جستجو نهایتاً هیهاچی را به G Corporation (شرکت G) رساند. یک شرکت بیوتکنولوژی با پیشرفتهترین امکانات که در زمینه تحقیقات بیوژنتیک پیشرفتهای بیسابقهای داشته است. هیهاچی متوجه میشود که G Corporation جسد مورد نظر را یافته و اطلاعات ژنتیکی را از آن خارج و تحلیل نموده است. در حقیقت هیهاچی به این موضوع پی میبرد که این شرکت در حال ساخت نوع زندگی جدیدی با استفاده از این اطلاعات ژنتیکی میباشد. هیهاچی همچنین کشف کرد که جسد کازویا و دادههای تحقیقاتی در مورد ژنتیک او، به ترتیب در آزمایشگاههای شرکت G در نبراسکا و نپال نگهداری میشوند.
جمعه، ۲۵ دسامبر، گروه مزدوران Tekken Force به آزمایشگاه فوق امنیتی شرکت G در نپال یورش میآورند. طبقات پایینی این آزمایشگاه به صورت کامل از بین رفته و تسهیلات باقیمانده از ذخیرهسازی دادهها نیز که شامل فایلهای موجود روی سرور این آزمایشگاه بودند، توسط گروهی از هلیکوپترهای سنگین، به صورت هوایی جابجا میشوند. همزمان با این وقایع، گروه دیگری به رهبری هیهاچی به تسهیلات تحقیقاتی زیرزمینی شرکت G در نبراسکا نفوذ کردند، جایی که در آن بدن کازویا نگهداری میشد. در حالی که هیهاچی وقایع رخ داده را از هلیکوپتر خود مشاهده مینمود، وی خیلی زود متوجه شد که برخلاف عملیاتشان در نپال، کارهای آنان در نبراسکا طبق نقشه پیش نمیرفت. مانیتور وضعیت تاکتیکی گروه Tekken Force نشان میداد که اولین موج از اعضای این گروه، پس از رفتن به اتاق نگهداری که ظاهرا جسد کازویا در آنجا قرار داشت، به آسانی نابود شدند.
مدتی نگذشت که جسهای بزرگ به آرامی از آن اتاق بیرون آمد… هیهاچی پس از مدتی این جسه بزرگ را واضح دیده و متوجه شد که آن در واقع همان کازویا میباشد. کازویا در تسهیلات پژوهشی شرکت G دوباره به زندگی بازگشته بود. پس از برگشت به زندگی، کازویا بدن خودش را به عنوان موردی تحقیقاتی در اختیار این شرکت گذاشته تا به ماهیت واقعی شیطانی که درون او قرار دارد پی ببرد. هدف کازویا آن بود که دو نیمه خود را با یکدیگر متحد سازد، زیرا بر این باور بود که در صورت دستیابی به این مهم، میتواند قدرت شیطان را واقعاً از آن خود نموده و از آن استفاده نماید. تنها در آن صورت بود که وی میتوانست به صورت کامل از هیهاچی و شرکت Mishima Zaibatsu انتقامش را بگیرد.
کازویا که از خراب شدن نقشهاش توسط هیهاچی عصبانی بود، نیروهای مسلح Tekken Force را به صورت کامل نابود نموده و در شعلههای آتش خرابههای آزمایشگاه شرکت G ناپدید شد. هیهاچی که از شنیدن خبر فرار کازویا از شدت عصبانیت خون جلوی چشمانش را گرفته بود، خشم خود را سر زیردستان بیچارهاش که این خبر را برای او آورده بودند خالی کرد. دکتر ابل (Dr. Abel) مشاور علمی ارشد هیهاچی، با عجله از او خواست تا راهی را برای دستگیر کردن کازویا پیدا کند. پس از فروکش کردن خشم هیهاچی، وی نقشهای را طراحی کرده و لبخندی شیطانی روی لبانش نقش بست.
داستان بازی Tekken 4 در اینجا بار دیگر یکی از اعضای خانواده میشیما را به پیاده کردن نقشهای قدیمی اما مؤثر وا میدارد. ۲ سال از پایان سومین تورنمنت The King of Iron Fist گذشته است. حال بار دیگر شرکت Mishima Zaibatsu چهارمین تورنمنت The King of Iron Fist را معرفی کرده و اینبار جایزه آن را مالکیت این شرکت غولآسا قرار داد. قهرمانی که بتواند در انتهای این رقابتها هیهاچی را شکست دهد، صاحب شرکت Mishima Zaibatsu خواهد شد.
با وجود آن که میداند این تورنمنت یک تله برای پیدا کردن او میباشد، کازویا تصمیم میگیرد تا وارد تورنمنت شود و از شانسش برای روبرویی با هیهاچی و انتقام گرفتن از او استفاده کند. و با مشاهده این موضوع به پایان داستان بازی Tekken 4 میرسیم.
داستان بازی Tekken 5
پس از اتمام چهارمین تورنمنت The King of Iron Fist، پدر و پسر، یعنی کازویا میشیما و جین کازاما به مبارزه با یکدیگر در Hon-Maru، که مکانی درون عمارت میشیما است، میپردازند. جین به سرعت پدر خود کازویا را شکست میدهد. میشیمای بزرگ یعنی هیهاچی وارد Hon-Maru شده و فرزند خود را شکست خورده و بیهوش مییابد. بدین صورت مبارزه هیهاچی با جین آغاز میشود. طی این نبرد، شیطان به ارث رسیده از کازویا به جین خود را نشان میدهد. درست زمانی که به نظر میرسد جین شیطانی قرار است هیهاچی را بکشد، جین کنترل بدن خود را در اختیار گرفته و با استفاده از بالهایش پرواز کرده و از عمارت میشیما خارج میشود.
در بخش بعدی از داستان بازی Tekken 5 مبارزه میان هیهاچی و کازویا به وسیله تعداد زیادی ربات JACK (جک) متوقف میگردد. کازویا و هیهاچی که هر دو از این موضوع متعجب هستند، به عنوان یک تیم علیه این حمله متجاوزانه مبارزه میکنند. هرچند در حین نبرد کازویا به پدر خود خیانت نموده، او را جلوی ارتش رباتی انداخته و خودش از آنجا میگریزد. چند ثانیه بعد هیهاچی بالای سر خود را نگاه کرده و رباتی را میبیند که با انفجارش عمارت Hon-Maru را از بین میبرد. ریون (Raven) که از روی یک صخره این حمله را نگاه میکرد از طریق گوشی خود گزارش میدهد: «هیهاچی میشیما… کشته شد.»
پس از شنیدن خبر مرگ هیهاچی، مردم بر این باور هستند که این موضوع پایانی برای شرکت Mishima Zaibatsu خواهد بود. هرچند انفجار رخ داده در Hon-Maru باعث ریزش زمین زیرین این عمارت شده، و اجازه داد تا یک شیطان بدن جینپاچی میشیما (Jinpachi Mishima)، پدر مرده هیهاچی را تسخیر و زنده کند. جینپاچی مدتی بعد از خرابههای Hon-Maru بیرون آمده و کنترل شرکت Mishima Zaibatsu را در دست گرفت. یک ماه بعد وی آغاز پنجمین تورنمنت The King of Iron Fist را اعلام کرد.
در اینجا داستان بازی Tekken 5 به اتمام میرسد، هرچند شایان ذکر بوده که این عنوان نسخه ارتقاء یافتهای به نام Tekken 5: Dark Resurrection نیز داشته، که در آن داستان بازی تفاوتی با نسخه عادی Tekken 5 ندارد.
داستان بازی Tekken 6
داستان بازی Tekken 6 میتواند کمی گیج کننده باشد. جین کازاما پیروز پنجمین تورنمنت The King of Iron Fist بوده و به دلایل نامعلومی از Mishima Zaibatsu برای فتح دنیا استفاده میکند. جین با ملتهای مختلف و حتی مستعمرات فضایی اعلام جنگ کرده تا آن که نهایتاً تمام دنیا وارد جنگ میشود.
در همین حین، کازویا میشیما زیرمجموعهای از شرکت G که قصد داشت او را از بین ببرد پیدا کرده، و با قتلعام تمام اعضای آن انتقام خود را میگیرد. کازویا سپس کنترل شرکت G را در دست گرفته و از آن به عنوان تنها نیروی ممکن برای مقابله با شرکت Mishima Zaibatsu استفاده میکند. در این برهه از داستان بازی Tekken 6 دنیا که به آشوب کامل کشیده شده، شرکت G را تنها ناجی خود دیده و کازویا را نیز یک قهرمان میداند. هرچند در حقیقت هدف کازویا شکست دادن Mishima Zaibatsu و کشتن جین بوده تا آن که بتواند با دزدیدن ژن شیطانی او، مانع از تداخل جین در نقشه کازویا برای تصاحب دنیا گردد. با استفاده از محبوبیت تازهای که به وسیله شرکت G بدست آورده است، کازویا روی سر جین جایزه (زنده یا مرده) میگذارد. علاوه بر آن، هیهاچی میشیما، پدر کازویا و پدربزرگ جین که پس از وقایع داستان بازی Tekken 5 تمام مدت برگزاری پنجمین تورنمنت The King of Iron Fist را بیهوش بوده است، به دنبال پس گرفتن شرکت Zaibatsu میباشد. جین که منتظر این موضوع بود، ششمین تورنمنت The King of Iron Fist را معرفی کرده تا بدین وسیله بتواند یکبار برای همیشه خود را از شر کازویا و باقی دشمنانش خلاص کند.
داستان بازی Tekken 6 در اینجا به پایان میرسد اما شایان ذکر است که این عنوان نیز دارای نسخه ارتقاء یافتهای به نام Tekken 6: Bloodline Rebellion میباشد که از لحاظ داستانی وقایع آن مشابه داستان نسخه عادی بازی Tekken 6 هستند.
داستان بازی Tekken 7
جنگ آغاز شده توسط شرکت Mishima Zaibatsu بخشی از نقشه جین کازاما برای بیدار کردن Azazel است، موجودی که از احساسات منفی مردم تغذیه میکند. نقشه جین آن بوده که این موجود را شکست داده و دنیا را نجات دهد. پس از آن که یکی از اعضای سابق نیروی Tekken Force به نام لارس الکساندرسون (Lars Alexandersson) در نزدیکی معبدی که Azazel آنجا خفته است جین را در نبرد شکست میدهد، جین با این هیولای بیدار شده وارد مبارزهای مرگبار میگردد. هیهاچی میشیما متوجه میشود جین پس از به وجود آمدن انفجار بزرگ طی نبردش با هیولا، حال گم شده است و تصمیم میگیرد تا بار دیگر شرکت Mishima Zaibatsu را رهبری نماید. به محض بدست گرفتن کنترل این گروه تجاری، هیهاچی خبر برگزاری هفتمین تورنمنت The King of Iron Fist را اعلام میکند.
در همین حین، ارباب مشتزنی آکوما (Akuma) مصمم است تا به وعدهای که سالها پیش، قبل از مرگ کازومی میشیما (Kazumi Mishima) به او داده بود وفا کرده، و با کشتن هیهاچی و کازویا، بدهیش را با کازومی صاف کند. ظاهراً آکوما در حالی که دلیل حضور خود و اعمالش را به هیهاچی توضیح میدهد، او را تا حد مرگ کتک زده و سپس به سمت مقر شرکت G میرود تا کازویا را نیز بکشد. هرچند هیهاچی از این حمله جان سالم به در میبرد. هیهاچی که میداند پسرش برای زنده ماندن در مقابل آکوما و شکست دادن این رقیب قدرتمند احتمالاً از حالت شیطانیش استفاده میکند، تصمیم میگیرد تا ماهیت واقعی پسرش را به دنیا نشان داده و شهرتی که وی طی وقایع داستان بازی Tekken 6 بدست آورده بود را از او بگیرد و نظر و اعتماد مردم را به سمت خودش جلب کند.
هیهاچی سپس تصمیم میگیرد تا کل ساختمان را در حالی که کازویا و آکوما در آن قرار دارند منفجر کرده، و با یک تیر دو نشان بزند. کازویا از این انفجار زنده بیرون آمده و حال که دنیا کاملاً در آشوب غرق شده است، قراری با پدرش یعنی هیهاچی تنظیم میکند تا یکبار برای همیشه به این نبرد خونین خود پایان دهند. پس از یک مبارزه شدید، کازویا موفق میشود تا با مشتان خود هیهاچی را بکشد و سپس آن را درون رودخانهای از مواد مذاب میاندازد. در انتهای داستان بازی Tekken 7 ما شاهد بهبود جین میباشیم، و او قسم میخورد تا کازویا را برای همیشه متوقف کند.
با پایان داستان بازی Tekken 7 به انتهای این مقاله نیز میرسیم. امیدواریم داستان سری بازیهای Tekken مورد توجه شما قرار گرفته و از مطالعه این مطلب لذت برده باشید.
مقاله عالیی بود خیلی خوب نوشته بود
هرچند بخش هاییش کم بود
لطف کنین داستان های شخصیت های فرعی رو هم بزارید خیلی عالی میشه
🙏🙏🙏🙏
به خاطر اومدن تریلر بازی تیکن ۸ دنبال دستان کل تیکن ها بودم ، ممنون از مقاله و ترجمه ی خوبتون :))
هرچند کلا جالبه که خاندان میشیما اینقدر فتیش پرت کردن هم تو آتش فشان رو دارن ، هی زرتی همدیگه رو پرت میکنن تو مذاب
مقاله پر از اشتباه و نیمه نصفه نقل کردن داستان هست برای مثال وقتی جین و کازویا با هم میجنگن چرا گفته نشد که هیهچی اول جین رو درحد مرگ کتک زده بعد آویزونش کرده بود تو عمارت و بعد کازویا از قدرت شیطانیش برای خوب کردن حال جین استفاده میکنه ولی جین اون قدرت رو جذب میکنه و بعد شروع به جنگیدن میکنن و خیلی چیزای دیگه که حوصله تایپ کردنش نیست لطفاً مقاله رو کامل کنید
بعدش هم شما گفتی کازویا فرزند بیولوژیکی هست درحالی که فرزند واقعی و طبیعیش بوده و مادرش کازومی بوده